eitaa logo
عـاشـقـانـه هـای پـاڪ♥️
18.4هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
60 فایل
﷽ـ 🎥🎶🖼📝 ویترین آثار موشن و تدوین: @stmoha 👤ادمین: 📞 سلام محمدم: @kh_mohammads72 تبلیغات: @tabasd
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی محرم میاد دوباره جون میگیرم🖤 ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
●استوری دنیای بی حسین به دردم نمیخورد ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
استوری ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر محرم از آسمان منادی ماتم رسیده است فبک علی الحسین… محرّم رسیده است نماهنگ مداحی کریمی "شاه سلام علیک" تولید شده در عاشقانه های پاک پ.ن: ممنون که با انتشار این کلیپ خستگیو از تن ما بیرون می کنین و بهمون انرژی میدین❤️ ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
استوری یاحســـــین♥️🖤 ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
در بند کسی باش که دربند حسین است ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
. پرچم عشق همین گوشه‌یِ پیراهنِ توست... . . علیرضا_آذر از رسول خدا نقل شده که فرمود: جبرئیل آنقدر سفارش خانمها را به من کرد که گمان بردم حتی جایز نیست به آنها اُف (کمترین کلام تنفرآمیز) گفته شود. حضرت، محبت به همسر را در کنار عشق به نماز قرار می دهد و این دو محبت را باعث کمال می داند. . از امام باقر روایت شده که گروهی بر سیدالشهداء وارد شدند و در منزلش، بالشها و فرشهای نو و زیبا دیدند. گفتند ای پسر رسول خدا، در خانه ات چیزهایی می بینیم! فرمود: "ما مهر زنان مان را می دهیم و آنها هرچه بخواهند با آن می خرند." اینگونه پایبند به حقوق همسر بود و او را مجبور نمی کرد طبق میل خودش زندگی کند. . این در باب رعایت حقوق بود. اما در ارتباط اخلاقی و عاطفی با همسرشان هم نکات جالبی نقل شده. ارتباط حسین با همسرش رباب را ببینید. رباب دختر امراءالقیس از قبیله ای شامی است که عاشق امیرالمؤمنین بود. رباب دو فرزند از ابیعبدلله داشت: سکینه و عبدالله رضیع. امام حسین آنقدر به رباب علاقه داشت و این علاقه را علنا اظهار می کرد. در شعری منتسب به ایشان است که: لعَمرک انّنی لأحب داراً تحلّ بها سکینه و الرباب أحبّهما و أبذل حلّ مالی و لیس للائمی فیها عتاب (به جان تو سوگند من عاشق آن خانه ای هستم که رباب و سکینه در آن ساکن باشند. دوستدارشان هستم و تمامی اموالم را خرجشان می کنم و از سرزنش کسی هم باکی ندارم) این را منابع کهن و معتبر تاریخی مانند انساب الاشراف، البدایه و النهایه، و مقاتل الطالبیین نقل کرده اند. ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
. . نامش جَون بود؛ جَون‌بن‌حوی... از همان ابتدا غلام بود. غلام «فضل بن عباس». در همان منصب غلامی آنقدر شریف بود که اورا برای آینده‌ی حسین (ع) انتخابش کردند. امیرالمؤمنین (ع) او را از «فضل» خرید و به «ابوذر غفاری» بخشید. بعد از وفات ابوذر غفاری، جَون به مدینه بازگشت و به پناه خانه‌ی امیرالمؤمنین (ع) آمد. سلاح شناس قدری بود و در ساخت و تعمیر سلاح مهارت عجیبی داشت. امام سجاد (ع) می‌فرماید: «شب عاشورا پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود. به غلامش جَون نگاه می‌کرد و این اشعار را زمزمه می‌کرد: «یا دهر! اُفً لکَ من خلیل...» : آه از دوستی تو ای روزگار! چه‌بسا یارانی که در بامداد و شامگاهانت کشتی که دیگر روزگار کسی شبیه آنان را نیاورد... روز موعود فرا رسید بعد از نماز ظهر بود که جَون برای اذن مبارزه خدمت مولایش حسین (ع) آمد. امام اذن جنگش نداد و فرمود: جَون! تو در طلب عافیت و سلامتی نزد ما آمدی و از ما تبعیت کردی، امروز خودت را به بلای ما گرفتار نکن. تو از طرف من آزادی، راه سلامت ات را بگیر و برو... اشک چشمان جَون امانش نمی‌داد. خود را به پای حسین (ع) انداخت: یابن رسول الله! در روزگار خوشی با شما بودم و از نعمت شما خوشنود، حال در روزگار سختی‌تان بگذارم و بروم؟!! حسین جان! غلامت خوب می‌داند که سیاه و بد بو است و سابقه خوب خانوادگی ندارد، اما بگذار جانش را فدایت کند که به این قربانی شدن شرافت یابد و روسفید گردد. به خدا سوگند تا لحظه‌ای که خونم با خونت آمیخته شود، از تو جدا نمی‌شوم. دل کندن از جَون‌بن‌حوی که از کودکی کنارش بوده، برای حسینی که حتی غلامش را شبیه فرزندانش دوست‌دارد سخت است اما جَون دیگر برای قربانی شدن به پای حسین (ع) سر از پا نمی‌شناسد. اذن میدان گرفت و رفت... چه رجزها که نمی‌خوانْد در میدان... چه سینه‌ای سپر کرده بود برای اربابش... چه رذل‌هایی را که باشجاعت در میان میدان به زمین نینداخت... و حالا چه لحظه‌ای رسیده بود برای جَون... «اجل در پیش رو، تن مضطرب، سراپای غلطیده در خون و سر به دامان حسین ع... » دارد جان می‌کند و چشم بر نمی‌دارد از حسین (ع) حسین (ع) سر جون را به آغوش گرفته... مراد برای مریدش دعا می‌کند: خدایا ! رویش را سفید کن، بویش را معطر و با نیکان و محمد و آلش محشورش گردان... جَون به سالها خدمت و کشته شدن در رکاب اباعبدالله (ع) عاقبت به خیر شد... روایت است که بعد از عاشورا وقتی قوم بنی اسد برای دفن بدن ها آمده بودند بوی مشک از پیکر جَون‌بن حوی بر می‌خواست و چهره‌اش نورانی و سفید بود... . . (ع) ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
‌ علی را استخوانی در گلو بود و تو را تیری چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی تو را از واهمه در قامت عباس می‌بیند اگر تیر سه‌شعبه کرده پیشت عرض اندامی برایت با غلاف از خاک‌ها گهواره می‌سازد ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی کنار گاهواره مادر چشم انتظاری هست برایش می‌برد با دست خون آلوده پیغامی ‌ ♦️قسم به گهواره خالی مقابل چشمان رباب!... قسم به لحظه نا امیدی عباس! که دمی دست از حسین بر نخواهیم داشت نه اینکه حسین بی‌یاور بماند نه، که ما دیگر همچون حسین یار و اربابی نخواهیم داشت... ‌ ‌ ‌ ‌ ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عزادارای تپل هستن😍😬 از بچگی عاشقت بودم حسین 🖤 ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
عـاشـقـانـه هـای پـاڪ♥️
می دانی لیلا من که تو را هیچ وقت ندیده بودم! اصلا مگر تو دختر آفتاب مهتاب ندیدهء حاج فتح اله نبودی؟
میدونین بِه نَظر مَن "اربَعین پای پیادِه ڪربلا" باید جُـزء مِهـریه هَر دُختـری باشـِه...💍シ . . ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
‌ ‌🏴رو می‌کنم به پسرها: " بریم حسینیه بسازیم؟!" چند لحظه بعد سه تایی نشسته بودیم سر لگوها! منبر را علی ساخت! کتیبه‌های کنارش را من. مهدی آجرها را سرهم می‌کند که مثلا محل بازی بچه‌ها را بسازد. _علی! اسم هییت مون رو چی بذاریم مامان؟ _ اسمش باشه بابا‌نفسیِ عشق! اسم هییت را می نویسم و می زند به درب ورودی. یک ادمک لگویی را برمی دارد و روی سرش مثلا سینیِ موز می گذارد. _ مگه مسیر اربعینه علی جان!؟ _ اره دیگه مامان! بیرون هییت ما اینجوریه! دوتا کاغذ می‌بُرد تا برای قسمت پذیرایی کتیبه بسازد. _مامان بنویس: یا حسین! یا سجاد! یا علی! رو اون یکی کتیبه هم: یا زهرا! یا زینب! یا سردار سلیمانی! همه چیز را نصب‌می‌کنیم. می‌دود و از توی اتاق چند آجر می آورد. قشنگ‌ترین آدمکش را می‌گذارد داخلش! رویش دوباره آجر می‌چیند و می‌گذاردش یک‌گوشه! این هم قبر امام حسین ع! خنده دار است اما حسرت می‌خورم به حال این آدمکها! حالا که در دنیای آجری‌شان تنگ به تنگ هم نشسته‌اند توی هییت و پا که بیرون می گذارند مستقیم می‌رسند به جاده‌ی نجف به کربلا و یک قدمی مضجع شریف! خوش به حال آدمک ها... عکس و متن از :آقایی ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
استوری تاسوعا خیلی التماس دعا🖤 ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
‍ . . 🖤دیالوگ عمره همسر مختار . . . .تفاوٹ مڹ با دخترانے چوڹ خودم در ایڹ اسٺــ ڪہ . .آناڹ در پے یڪ شوهر بودند و مڹ در پے یڪ همسفر!! . . آناڹ هم بالینے مےخواستند و مڹ همـــــراه! مڹ در پے یڪ مرامے بودم ڪہ مریدش باشم ... مرامے ڪہ نشانہ اش حب عــــــــــلے (ع) اسٺـــــ ... \" نظرات شما👇 https://www.instagram.com/p/CEhKLNjg1Kb/?igshid=1l9qlcapkt7jv ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
32.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبرنگاره از زوج های جوان میپرسه قبلا میومدی هیئت متاهلا رو میدیدی حسرت میخوردی؟😎 جوابارو ببینین😍 کیا دلشون خواسته؟🙈 قسمت همتون ❤️ نظرات شما👇❤️ https://www.instagram.com/p/CEjwyWDgID8/?igshid=20axg97dgxsc ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
🔻حاج‌آقا جعفر ناصری: به سیدالشهدا که روز عاشورا گریه می‌کردند، عرض کردند: یابن رسول الله! چرا گریه می‌کنید...؟ فرمودند: به خاطر این جمعیّت. گفتند: کدام جمعیّت...؟ فرمود: لشکر دشمن. گفتند: چرا برای این‌ها گریه می‌کنید؟ فرمودند: آخر این‌ها مرتکب کاری می‌شوند که مستحقّ جهنّم می‌شوند، ناراحتم. ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ‍ . به چشمهایم زل زد و گفت: . " "... . چه لذتی داشت این ! . حتی اگر هیچ چیزی هم درست نمی‌شد... . حتی اگر تمام سرمایه‌ام بر باد می‌رفت... . حسی که به واژه‌ی " با_هم " داشتم را، با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی‌کردم.😎‌ ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
. خاطرات جالبی که از سفر به کربلا دارینو در لینک پایین کامنت کنین تا همه بخونیم و لذت ببریم😍❤️ . خاطرات رفاقتی ، متاهلی ، مجردی و خانوادگی سفر به کربلا...☺ . بفرس واسه پایه سفرای کربلات❤️ . . 🌺تا پایان محرم هر پنجشنبه شب خاطرات جالب شما با پوستر گرافیکی مختص خودتون همینجا منتشر و اکانتتون تگ میشه🌺 . . اینجا کامنت کن👇☺🌸 https://www.instagram.com/p/CEuQpR_gvQd/?igshid=1w8rsnpb16u6 🖤➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
. ⭕سید مهدی قوام و زن بدکاره سید مهدی قوام منبری و روضه خوان مشهور شهر تهران بود، یکی از شبهای محرم الحرام در تهران قدیم، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده میگفت: با تعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم ، مدام بین راه باخود می‌گفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن  ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زن فاحشه ای منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن بد کردار گذشتیم ، حاجی  زد بروی شانه ام و گفت:  نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی... خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم، حاجی  پیاده شد، رفت به سمت زن بد کاره ، سرش را پایین انداخت، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن فاحشه با لحن پدرانه ای گفت: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور. یکسال گذشت ، سید مهدی عازم کربلا شده بود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را گرفت،حاج آقا ببخشید ، سلام علیکم جوان، بفرمایید، حاج آقا آنجا گوشه ی صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید ، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش می‌رسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم. ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
🎥 استوری موشن / همه دورهامو زدم رسیدم اینجا... 🎤 با صدای رضا صادقی ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با کدومش خاطره داری؟💔😭 . . میاد خاطراتم جلوی چشام ●♪♫ من اون خستگی تو راهو میخوام! ●♪♫ میخواستم مثل اهل بیت حسین با اهل و عیالم، پیاده بیام! ●♪♫ . . . ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استوری موشن / 🔺اللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ خداى من تو را شاهد میگيرم كه من دوستم با آنان كه او را دوست دارند، و دشمن با آنان كه با او دشمنند ♥️➣ @loveshq 〇عاشقانه‌های‌پاڪ⇧