eitaa logo
_ مَـأمَـن:)
571 دنبال‌کننده
972 عکس
865 ویدیو
5 فایل
اینجا: صرفا چنل دلی(: دلم گرفته از این روزگار زجراور جهان که لطف ندارد بگو،حرم چه خبر!؟ مَـأمَـن به معنای پَناه از شَر گناهانِ دُنیوی و امن ترین مَکان=حرم ارباب[: . به گوشیم{: https://harfeto.timefriend.net/17179536770290 . کپی: مومن با ذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
_ مَـأمَـن:)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗 #پارت۴۲ صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بلند شدم حالم خیلی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗 ٣ محمد با قاشق تا ذره آخر سوپ رو به خوردم داد. احساس خوبی داشتم. فکر میکنم همه دردام تموم شده و الان آرومم خدایا شکر محمد: نازگل خانوم کجا سیر میکنی _نازگل کیه محمد: نازگل یعنی فائزه من _محمد محمد:جان محمد؟ ؟ بگو فائزه _فقط پنج روز دیگه پیشمی؟ محمد با افسوس گفت: هی... فقط یک روز _چرامگه قرار نبود یک هفته بمونین تازه دو روزش گذشته که... محمد: چیکار کنم مامان اسرار داره برگردیم قم... مجبورم به جان خودت... ولی ان شالله آخرای مهر میام کرمان دوباره... حالم بد شده بود... نا خداگاه سرمو با حالت قهر برگردوندم... محمد: الهی من دورت بگردم تورو خدا از دستم ناراحت نشو خانووومم... ببینمت... نگاه کن منو... فائزه جان محمد نگام کن... قسم جونشو که داد ناخداگاه نگاهش کردم بغض داشتم. محمد: فائزه بقران یه قطره اشک بریزی یه بلایی سر خودم میارم ها خودمو کنترل کردم که گریه نکنم. _محمد دلم برات تنگ میشه... محمد: الهی قربون اون دلت بشم قول نیدم فردا تا شب قبل رفتنمون کنارت باشم... هرچند خیلی کمه... _ممنون... محمد من حتی یک ساعت کنارت بودنم با دنیا عوض نمیکنم. محمد: الهی قربون خانم گلم بشم محمد تا شب پیشم موند و بهم محبت کرد مطمئنم دیگه اثری از بیماری نمونده توی وجودم. شب که محمد رفت توی اتاقم نشستم و شروع کردن به نوشتن خاطره این چند زوز که کنارم بوده و عکس هایی که با دوربین گرفته بودیم رو نگاه کردم... چقدر دوسش دارم خدایا.. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
_ مَـأمَـن:)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗 #پارت۴٣ محمد با قاشق تا ذره آخر سوپ رو به خوردم داد. احساس خ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗 امروز روز آخریه که محمد کنارمه امشب ساعت هشت قراره با خانوادش برگردن قم ساعت ده صبحه آماده شدم و و دم در خونه منتظرم تا محمد بیاد دنبالم و بریم بیرون... دوس دارم این روز آخری واقعا خوشبگذره... هرچند حتی وقتی میبینمش انگاری دنیا مال منه.... یه پیراهن سبز پوشیده و یه شاخه گل سرخ دستشه و داره بهم نزدیک میشه... با لبخند نگاهش کردم وقتی بهم رسید گل رو بهم داد و سرمو بوسید محمد: سلام عرض شد فرمانده _علیک سلام سرباز ماشینت کو محمد: فرمانده جان سردار با مافوقش میخواستن دو نفره برن کرمان گردی ماشین رو بردن _پس بزن پیاده بریم ای سرباز محمد: فرمانده جانم حالا کلشم پیاده لازم نیس که تاکسی هم میگیریم _باشه حالا وقت تلف نکن روز آخری بیا بریم محمد محمد شرشو پایین انداخت و با افسوس گفت: میدونم از دستم ناراحتی... میدونم میگی بدقولم... میدونم دیگه قبولم نداری... ولی بخدا بخاطر زندگیمونه... نمیخوام بهانه دست مامان بدم... شرمندتم فائزه... با اینکه بغض داشتم و غم عالم رو سینم بود ولی طاقت شرمندگی محمدمو نداشتم. _آخه این حرفا چیه میزنی تو محمد... بخدا بازم از این حرفا بزنی واقعا از دستت ناراحت میشم... محمد سعی کرد خودشو شاد بگیره: چشم ماه بانو... _خب کجا بریم محمد مثل آدمای متفکر دستش رو زیر چونه اش گذاشت و سرشو تکون داد و یهو گفت: بریم اولین پارکی که بهش رسیدیم. اوکی _اوکی کنار هم راه افتادیم . دست منو گرفت توی دستش و برام حرف زد. حرف هایی که دلمو مثل نسیم بهاری نوازش میکرد. از عشقش بهم گفت. از این که اولین دختریم که دلشو برده. از اینکه میخواد کنار هم یه زندگیه امام زمان پسندانه بسازیم. از اینکه نمیزاره حتی کسی بهم نگاه چپ کنه. نمیزاره یه غصه تو دلم باشه. محمد گفت و گفت و گفت و من با همه وجودم باور کردم... محمد از عشق گفت و من حرفاشو با عشق شنیدم... محمد گفت یکی از واحد های همون آپارتمان پنج طبقه ای که توش زندگی میکنن رو باباش برای محمد گرفته و اونجا قراره زندگی کنیم. محمد گفت از هر اتفاق خوب و از هر چیز خیری که قراره پیش بیاد... غرق خوشی بودم.... و همه چیز کامل بود... چرخ گردون بر وفق مراد میچرخید و غافل از اینکه طوفان حادثه از پیش خبر نمیکنه و وقتی بیاد همه چیز رو با خودش میبره... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رمان تقدیم نگاهتون... شرمنده دیر شد از این به بعد خودم رمان میزارم...!🌱
*
_ مَـأمَـن:)
*
‌ از فراقت چشم هایم غرقِ باران میشود عاشق ِ هجران کشیده زود گریان میشود'! -
_دلتنگی چیه ؟! :+یعنی فاصله ای که با هیچ بهونه ای پر نمیشه !؛
«تکه‌ های زندگی‌ام را به هم می‌چسبانم، اما از لابه‌لای ترک‌هایش هنوز دارد غم می‌چکد.»‌
≼كربلاءجنه‌في‌قلوب‌العاشقين≽⇣ کرببلادرقلبهایعُشاقبهشتاست...! 🥺