eitaa logo
مُهمَل
37.6هزار دنبال‌کننده
763 عکس
526 ویدیو
14 فایل
- مگذار درد دل کنم و دردسر شود . . . ! * ثبت لحظاتِ زندگی با نگاهی شاعرانه * اینجا با هم «شعر» می‌خوانیم؛ ارسال اشعار. @Hamrah403 شنوای پیشنهادات و .. تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1368916683C307beb6d91
مشاهده در ایتا
دانلود
خسته از ماندن و دل خسته‌تر از تكرارم از در و پنجره و آينه‌ها بی‌زارم مثل يك عقربه هی دور و برم می‌چرخم قسمتم نيست سرم را به زمين بگزارم چون كه در سينه‌ی من آه عمل می‌آيد كشت اين مزرعه را بغض فقط می‌كارم قافيه آمده و دور و برم می‌چرخد شعر گه‌گاه سرك می‌كشد از ديوارم ولی افسوس كه من خسته‌تر از ديروزم باز هم حال بد شعر نگفتن دارم. 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
کسی که روی تو بیند نگه به کس نکند ز عشق سیر نباشد ز عیش بس نکند 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
10.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا از آن چه که بیرون شهر صحرایی‌ست قرین دوست به هرجا که هست خوش جایی‌ست کسی که روی تو دیدست از او عجب دارم که باز در همه عمرش سر تماشایی‌ست امید وصل مدار و خیال دوست مبند گرت به خویشتن از ذکر دوست پروایی‌ست چو بر ولایت دل دست یافت لشکر عشق به دست باش که هر بامداد یغمایی‌ست به بوی زلف تو با باد عیش‌ها دارم اگر چه عیب کنندم که بادپیمایی‌ست فراغ صحبت دیوانگان کجا باشد تو را که هر خم مویی کمند دانایی‌ست ز دست عشق تو هرجا که می‌روم دستی نهاده بر سر و خاری شکسته در پایی‌ست هزار سرو به معنی به قامتت نرسد و گرچه سرو به صورت بلندبالایی‌ست تو را که گفت که حلوا دهم به دست رقیب به دست خویشتنم زهر ده که حلوایی‌ست نه خاص در سر من عشق در جهان آمد که هر سری که تو بینی رهین سودایی‌ست تو را ملامت سعدی حلال کی باشد که بر کناری و او در میان دریایی‌ست 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
آمد به چمن برف شگرف خنکی در قور که دید همچو برف خنکی ناگه ز دل غنچه برون آمد برف چون از دهن ملیح حرف خنکی 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟! 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
کجا دنبال مفهومی برای عشق می‌گردی؟ که من این واژه را تا صبح معنا می‌کنم هر شب 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
میان لحظه و خاک، ساقه گرانبار هراسی نیست. همراه! ما به ابدیت گل‌ها پیوسته‌ایم. تابش چشمانت را به ریگ و ستاره سپار: تراوش رمزی در شیار تماشا نیست. نه در این خاک رس نشانه ترس و نه بر لاجورد بالا نقش شگفت. در صدای پرنده فروشو. اضطراب بال و پری سیمای ترا سایه نمی‌کند. در پرواز عقاب تصویر ورطه نمی‌افتد. سیاهی خاری میان چشم و تماشا نمی‌گذرد. و فراتر: میان خوشه و خورشید نهیب داس از هم درید. میان لبخند و لب خنجر زمان در هم شکست... 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
✨ چه جُرم رفت که با ما سخن نمی‌گویی؟ جنایت از طرف ماست یا تو بدخویی؟! 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من از پشت شب های بی خاطره من از پشت زندان غم آمدم من از آرزوهای دور و دراز من از خواب چشمان نم آمدم تو تعبیر رویای نادیده ای تو نوری که بر سایه تابیده ای تو یک آسمان بخشش بی طلب تو بر خاک تردید باریده ای تو یک خانه در کوچه ی زندگی تو یک کوچه در شهر آزادگی تو یک شهر در سرزمین حضور تویی راز بودن به این سادگی مرا با نگاهت به رؤیا ببر مرا تا تماشای فردا ببر دلم قطره ای بی تپش در سراب مرا تا تکاپوی دریا ببر تو یک خانه در کوچه ی زندگی تو یک کوچه در شهر آزادگی تو یک شهر در سرزمین حضور تویی راز بودن به این سادگی مرا با نگاهت به رؤیا ببر مرا تا تماشای فردا ببر دلم قطره ای بی تپش در سراب مرا تا تکاپوی دریا ببر 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد ترس تنهایی‌ست ورنه بیم رسواییم نیست ‌ 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
شمع بگریست گه سوز و گداز کاز چه پروانه ز من بیخبر است بسوی من نگذشت، آنکه همی سوی هر برزن و کویش گذر است بسرش، فکر دو صد سودا بود عاشق آنست که بی پا و سر است گفت پروانهٔ پر سوخته‌ای که ترا چشم، بایوان و در است من بپای تو فکندم دل و جان روزم از روز تو، صد ره بتر است پر خود سوختم و دم نزدم گرچه پیرایهٔ پروانه، پر است کس ندانست که من میسوزم سوختن، هیچ نگفتن، هنر است آتش ما ز کجا خواهی دید تو که بر آتش خویشت نظر است به شرار تو، چه آب افشاند آنکه سر تا قدم، اندر شرر است با تو میسوزم و میگردم خاک دگر از من، چه امید دگر است پر پروانه ز یک شعله بسوخت مهلت شمع ز شب تا سحر است سوی مرگ، از تو بسی پیشترم هر نفس، آتش من بیشتر است خویشتن دیدن و از خود گفتن صفت مردم کوته نظر است 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
چشم تو شکار کرد جان را ما دیده در آن شکار داریم 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal