eitaa logo
مُهمَل
38.2هزار دنبال‌کننده
597 عکس
454 ویدیو
14 فایل
- مگذار درد دل کنم و دردسر شود . . . ! * ثبت لحظاتِ زندگی با نگاهی شاعرانه * اینجا با هم «شعر» می‌خوانیم؛ ارسال اشعار. @Hamrah403 شنوای پیشنهادات و .. فعلا تبادل نداریم. ❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ در دایره‌ی عشق هرآن‌کس که نهد پای از شوق خطت نقطه ز پرگار نداند... 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه را گُل بدست و ما را خار همه را بهره گنج و ما را مار همه در نوش غرق و ما در نیش همه جا گُل ببار و ما را خار بار ما شیشه و گریوه بلند خر ما لنگ و راه ناهموار بار در پیش و ما قرین فراق باده در جام و ما اسیر خمار قلب ما گر شکسته است رواست که روان میرود در این بازار هم دم ماست آنکه همدم ماست همچو مزمار همدم مزمار چند خوانیم روزنامه دهر از سواد و بیاض لیل و نهار تا به کی نزد رنجهای فلک مژه پر چین کنیم چون مسمار روز آن شد که تار تار کنیم کسوت شبروانه شب تار خیز تا صبحدم بر افرازیم علم از برج این کبود حصار شاه سیاره را در اندازیم بیرق از بام گنبد دوّار تا کی از گردش شهور و سنین تا کی از جنبش خزان و بهار ترک این کعبتین شش سو کن خیز و آزاد شو ز پنج و چهار تا تو چون نقطه در میان باشی نتوانی برون شد از پرگار کام دل در کنار خود ننهی تا نگیری از این میانه کنار ملک و دینار کی خرد بجوی هر که دم زد ز مالک دینار راه راه تو و تو دور از راه کار کار تو و تو دور از کار تو همانی که باغ فطرت را ثمر سرّ تست بر اشجار سوسن و سرو اگر چه آزادند بغلامیت می کنند اقرار مالکان ممالک ملکوت خازنان حزاین اطوار بیسار تو می خورند یمین بیمین تو می دهند یسار ظاهرست این سخن که ملک وجود بوجود تو دارد استظهار گر ندانی بهای گوهر خویش برو از مشتری کن استفسار حیف نبود که چون تو سرداری طلبد کهنه کفشی از بُندار هر که از پا فتاده و سر بنهاد نبود حاجتش بپای افزار 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
دلا جان در ره جانان حجابست غم دل در جهان جان حجابست اگر داری سری بگذر ز سامان که در این ره سر و سامان حجابست ز هستی هر چه در چشم تو آید قلم در نقش آن کش کان حجابست زلال از مشرب جان نوش چون خضر که آب چشمه ی حیوان حجابست عصا بفکن که موسی را درین راه چو نیکو بنگری ثعبان حجابست بحاجب چون توان محجوب گشتن که حاجب بر در سلطان حجابست بحکمت ملک یونان کی توان یافت که حکمت در ره یونان حجابست به ایمان کفر باشد باز ماندن ز ایمان در گذر کایمان حجابست ترا ای بلبل خوش نغمه با گل گر از من بشنوی دستان حجابست میان عندلیب و برگ نسرین هوای گلبن و بستان حجابست ز درمان بگذر و با درد می ساز که صاحب درد را درمان حجابست حدیث جان مکن خواجو که در عشق ز جان اندیشهٔ جانان حجابست 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
کمال الدین ابوالعطاء محمود بن علی بن محمود، معروف به خواجوی کرمانی از مشاهیر شعرا و عرفای قرن هفتم هجری است. وی در سال ۶۸۹ هجری قمری در کرمان متولد شد و در همانجا به تحصیل علوم و فنون متداول مشغول شد. سپس به سیر و سیاحت پرداخت، به زیارت کعبه رفت و بعدها نیز مدتی درتبریز و شیراز به سر برد. وی به غیر از دیوان قصاید و غزلیات، خمسهٔ نظامی گنجوی را نیز جواب داده است. او در سال ۷۵۳ هجری قمری در شهر شیراز دار فانی را وداع گفت و در بالای تنگ الله اکبر شیراز به خاک سپرده شد. 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal
تا چه دیوند که خاتم ز سلیمان طلبند یا چه گبرند که آزار مسلمان طلبند خلق دیوانه و از محنت دیوان در بند وین عجبتر که ز دیوان زر دیوان طلبند آسیائی که فتادست و ندارد آبی دخل آن جمله بچوب از بن دندان طلبند هر کجا سوخته ئی بی سر و سامان یابند وجه سیم سره زان بی سر و سامان طلبند خون رُهبان که شود کشته ز رهبان خواهند راه رهبان که بود مرده ز رُهبان طلبند بستان از سر میدان سر مردان جویند بخدنک از بن پیکان سر نیکان طلبند همچو دو نان بدو نان صاحب بیسیمانند وجه یک نان نه و ایشان بسنان نان طلبند خوک شکلند و حدیث از خر عیسی رانند دیو طبعند و همه ملک سلیمان طلبند تا در آفاق زنند آتش بیداد به تیغ آتش از چشمه ی خورشید درخشان طلبند در چنین فصل که بی برگ بود شاخ درخت از درختان چمن برگ زمستان طلبند این زمان مایه ی دریاچه بود کاین جویند پس از این حاصلی از کان چه بود کان طلبند سکه ئی زان زر امروز که دیدست درست کاین جماعت بچنین حیله و دستان طلبند قیمت دل نشناسند و زهر قصابی دل پر خون و جگر پاره ی بریان طلبند هر دکانی که بیابند دو کان پندارند وز هران خانه که بینند زر خان طلبند همچو شیطان همه در غارت ایمان کوشند لیک این مان بترست از همه کایمان طلبند دیت خون نریمان ز کریمان خواهند حاصل ملکت ساسان ز خراسان طلبند آن سیاوش که قتلش بجوانی کردند خونش از طایفه امروز ز پیران طلبند تاختن بر سر بیژن ز پی زال برند وانگه از زال زرسام نریمان طلبند خبر یوسف گمگشته ز گرگان پرسند صبر ایوب بلا دیده ز کرمان طلبند تا کلاه از سر سلطان فلک بربایند هر زمان راه برین بر شده ایوان طلبند از پی آنک نتاج بره و بز گیرند کاخ بهرام و ره خانه ی کیوان طلبند دخل هر ماهه ی انجم ز طبایع خواهند خرج هر روزه ی اجرام زارکان طلبند شهر و ایشان بمثل چون خر و ویران و بغضب هر یکی گنجی ازین منزل ویران طلبند مردم گرسنه دلتنک شد از بی نان گرده خور بزر از گنبد گردان طلبند خواجگان روی بخواجو نتوانند نمود مگر آن دم که ز لطفش در و مرجان طلبند 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal