eitaa logo
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث
2.5هزار دنبال‌کننده
23 عکس
29 ویدیو
12 فایل
مطالعات فرامتنی و بین المللی قرآن و حدیث در انتشار اینگونه مطالعات جدید ما را یاری دهید. مطالب خود را به @Tolueharekat ارسال کنید. کانال تلگرام: t.me/mTatbiqy
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش هشتم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق ثم قرأت {بسم الله الرحمن الرحیم لقد جاءکم رسول من أنفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم} فإن تعرفوه تجدوه أبی دون نسائكم [/آبائکم] و أخا ابن عمّی دون رجالكم فبلّغ صلّى الله علیه و آله فبلغ النذارة صادعا بالرسالة ناكبا عن سنن مدرجة المشركین ضاربا لثبجهم آخذا بكظمهم یجفّ الأصنام و ینكث الهام حتى انهزم الجمع و ولّوا الدبر و حتى تفرّى اللیل عن صبحه و أسفر الحق عن محضه و نطق زعیم الدین و خرست شقاشق الشیاطین و فُهتُم بكلمة الإخلاص سپس این آیه شریفه را برای مردمِ حاضر در مسجد قرائت کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَئُوفٌ رَحيم‏» (به‌یقین، پیامبری به‌سویتان آمده است، از جنس خودتان! دیدن درد و رنجتان برایش سخت است، برای هدایت‌شدنتان حرص و جوش می‌زند و در حق مؤمنان، دلسوز مهربان است.) اگر او را می‌شناسید می‌دانید که او پدر من است و نه پدرِ زنانِ شما! می‌دانید که او پیمان برادری با پسر عموی من [علی بن ابی طالب علیه السلام] برقرار کرد و نه با مردان شما! پدرم عمرش را به آگاه‌کردن شما از مأموریت‌هایی که خدا به او محوّل کرده بود گذراند. به همین خاطر همیشه از پرتگاهِ [دوستی‌کردن با] مشرکین کناره‌گیری می‌کرد و در عوض، یکسره بر سر آنان شمشیر می‌نواخت و گلویشان را می‌فشرد. [به اینها بسنده نکرد:] بت‌هایشان را نابود کرد و سر کینه‏‌توزان‌شان را شکست تا اینکه جمعشان متفرّق شده و از میدانِ مبارزه با پیغمبر فرار کردند. تا اینکه صبحِ روشن از پشتِ پردۀ شب درآمد و حق، نقاب را از چهره انداخت، رهبرِ دین به سخن درآمد و فریاد شیطان‌ها خاموش شد. و بالاخره دهان‌هاى شما به سخن‌گفتن در مورد یکتاییِ خدا باز شد. @mTatbiqy
بخش نهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق و {كنتم على شفا حفرة من النار} مُذقَة الشارب و نُهزَة الطامع و قَبسَة العَجلان و موطئ الأقدام تقتاتون العیث و تسرحون الطُرُق و تشربون الطَرق أذلّة خاسئین {تخافون أن یتخطفكم الناس} مِن حولكم فأنقذكم الله تعالى بنبیه بعد اللات و العزّی و اللَّتا و اللَّتَیا و بعد [أن] مُنىَ بُهَم الرجال و ذؤبان العرب. فراموش نکنید قبل از آن را! زمانی که داشتید در آتش جنگ و جنایت می‌سوختید! زمانی که مثل جرعه‌ای آب در چنگالِ زیاده‌خواهیِ طمع‌کنندگان گرفتار بودید. از یاد نبرید وقتی را که همچون مشعل‌هایی بودید که تا قصد روشن‌شدن می‌کردید چاره‌ای نداشتید مگر اینکه سریع خاموش شوید [جرأت قیام بر ضد بی‌عدالتی و ستم حاکمان را نداشتید!] زمانی را که لگدمالِ لگدهای عابران بودید [هر که می‌خواست می‌توانست به شما ظلم کند.] [وضعیت بهداشت‌تان به شکلی بود که] از غذای فاسد و گندیده می‌خوردید و از آبى مى‏‌نوشیدید که شتران آن را آلوده کرده بودند، [در ذهن ملت‌های دیگر] خوار و ذلیل بودید، [اینقدر امنیت اجتماعی‌تان کم بود که] هر لحظه مى‌‏ترسیدید مردمانى که در اطراف شما هستند شما را بدزدند، تا اینکه خداى متعال بعد از چنین وضعیت ناراحت‌کننده‌ای شما را به وسیلۀ پیامبرش نجات داد. بعد از مدت‌های طولانی‌ای که از دست قدرتمندان و گرگ‌هاى عرب ناراحتی‌ها کشیدید. @mTatbiqy
این فراز👆 از خطبه فدکیه را بارها بخوانید و لذت ببرید که مادر فاضله و علیمه‌ی ما چگونه استادانه فایده های دنیاییِ دین و شیرینی‌های حکومتِ بزرگانِ دین را برای مردم برجسته می‌کند.
بخش دهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق كلّما أحسوا للحرب أو نَجَمَ قرن الضلالة أو فغرت فاغرة من المشركین فاها قذف أخاه علیا فی لهواتها فلا ینكفئ حتى یطأ صماخها بأخمصه و یخمد حرّ لهبها بسیفه مجدّ مكدود فی طاعة الله تعالى و أنت یا أبابكر و الذین معك وادعون رفهون نزهون. هرگاه آتش جنگی را احساس کردند خداوند آن آتش را خاموش کرد. هر وقت که شیطان سر از لاک خود درآورد یا اژدهائى از مشرکین دهان باز کرد، پیامبر برادرش، علی بن ابی طالب علیه السلام را در دهانِ آتشین آنها گذاشت؛ و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز از این ماموریت‌ها برنمى‏‌گشت مگر تا زمانى که بال و پر آنها را به زمین کوبیده و آتش آنها را با شمشیرش خاموش کرده باشد (شمشیر علی مثلِ آبی که روی آتش بریزند، عمل می‌کرد.) علی علیه السلام آنقدر در میدان می‌جنگید تا اینکه در راه خدا از شدت تلاشش فرسوده و خسته می‌شد و تو ای ابوبکر! و همراهانت، در همان لحظه در آسایش و راحتی تماشاچیِ این دلاوری‌ها بودید. @mTatbiqy
بخش یازدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق فلمّا اختار الله عزّوجلّ لنبیه دار أنبیائه و محلّة أصفیائه ظهرت حسیكة النفاق و سَمَل جلباب الدین و نطق كاظم [الغاوین] و نبغ خامل [الأقلین] و هدر فنیق الباطل و أطلع الشیطان رأسه من مغرزه صارخا بكم یخطر فی عرصاتكم فألفاكم لدعوته مستجیبین و لغرّته ملاحظین فأحمشكم فوجدكم خفافا و أغضبكم فوجدكم غضابا و استنهضكم فوجدكم سراعا فوسمتم غیر إبلكم و أوردتم شربا لیس لكم و أخذتم غیر حقّكم. وقتی که خدای متعال، جان پیامبرش را گرفت و او را در خانۀ انبیا [در بهشت خودش] و در جایگاه برگزیدگان منزل داد، علائم نفاق و دورویی در شما پیدا شد، لباسِ دین بین شما کُهنه شد. [لباس دین را مثل لباسی که کهنه شده درآوردید و کنار گذاشتید] سکوت منحرفین بالاخره شکست. [امثال ابوسفیان‌ها که در زمان پیامبر ساکت بودند دوباره میدان‌دار شدند] بدذات‌ها در جامعه مقام و منزلت پیدا کردند. افراد جسور از گروه باطل به سخن درآمده‌اند. شیطان سرش را از مخفی‌گاه خودش بیرون آورده، شما را صدا زده، در جمع‌های شما مشغول تحرّک‌ است و شما دعوت او را آری گفتید. شما فریب شیطان را خوردید. شیطان شما را (بر ضدّ ما) تحریک کرد و دید انسان‌های توخالی و بدون تفکری هستید. شما را (از دست ما) عصبانی کرد و دید [به خاطر کینه‌ای که از ما دارید] به راحتی خشمگین می‌شوید. از شما خواست (علیه ما) قیام کنید و دید به سرعت جواب دادید. پس شما مشغول داغ‌کردن شترهایی غیر از شترهای خود شدید [از حریم خود خارج شدید و ظالمانه پا به حریم دیگران گذاشتید.] در محلی برای آب خوردن وارد شدید که از آنجا حق آب خوردن نداشتید. حقّی را خوردید که نباید! @mTatbiqy
بخش دوازدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق فكیف بكم و أنّى تؤفكون و الكتاب بین أظهُركم زواجره قاهرة و أوامره لائحة و أعلامه بیِّنة و ادلته واضحة و برهانه مفصّل و آیته موصّل و تبیانه متصّل {بئس للظالمین بدلا} زعمتم خوف الفتنة ألا فی الفتنة سقطتم {و إنّ جهنّم لمحیطة بالكافرین} {و من یتبع غیر الإسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین} چه‌تان شده؟ چرا از مسیر حق منحرف شده‌اید؟! در حالی که کتاب خدا، قرآن، هنوز میان شماست. کتابی که جوری محکم نهی می‌کند که چاره‌ای برای توجیه‌کردن باقی نمی‌گذارد. به گونه‌‌ای امر می‌کند که همه بفهمند. کتابی که وقتی می‌خواهد برای احكامش دلیل بیاورد به خوبی حرف می‌زند. همان کتابی که مفصّل استدلال می‌کند و پی در پی توضیح می‌دهد. بدانید! «بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلاً» (بد جانشینی برای حکومت بر ظالمان انتخاب کردید) خیال کردید از ترس به فتنه نیافتادن امت پیامبر به غصب این جایگاه دست زدید؟! بدانید که همین الآن در درّۀ عمیق فتنه سقوط کرده‌اید «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ» (و جهنم این‌قبیل کافران را در آتش خود محاصره می‌کند) «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ» (هرکه دنبال دینِ دیگری به‌جز اسلام باشد، آن دین هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و در آخرت هم سرمایۀ عمرش را باخته است.) @mTatbiqy
بخش سیزدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق ثم لم تلبثوا أخذها الا أن تسكن فورتها تشربون حسوا فی ارتغاء و نصبر منكم على مثل حذّ المُدى و سحیق الطریق ثم ألآن تزعمون أن لا إرث أبی لی {أ فحكم الجاهلیة یبغون و من أحسن من الله حكما لقوم یوقنون} اُغلَب إرثیَه بالله یا أبابكر ترث أباك و لا أرِثَ أبی؟ لقد قلت{شیئا فریا}. شما حتی صبر نکردید که شتر خلافت رام شود و تسلیمتان گردد و به بهانه گرفتن کف ـ از روى شیر ـ آن را به کلى تا ته سر کشیدید. ما هم چاره‌اى جز صبر کردن ندیدیم، مثل کسى شده‌ایم که خنجر بر گلوى او و نوک نیزه بر قلب او گذاشته شده است! عجیب این که شما الآن خیال می‌کنید که من ارثی از پدرم نمی‌برم! «أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ» (نکند دنبال قوانین دوران جاهلیت‌اید؟! برای گروهی که دنبال یقین‌اند، چه حکمی بهتر از حکم خداست؟!) آیا باید ارث من به زور گرفته شود؟ اى ابوبکر! به من پاسخ ده! تو می‌توانی از پدرت ارث ببرى ولی من نمی‌توانم؟ عجب حرف عجیب و غریبی می‌زنی! @mTatbiqy
بخش چهاردهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق أ فعلى عَمدٍ تركتم كتاب الله تعالی و نبذتموه وراء ظهوركم إذ یقول الله عزّوجلّ {و ورث سلیمان داود} مع ما اقتصّ خبر یحیى بن زكریا اذ قال {فهب لی من لدنك ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب} و قال عزّوجلّ {و اولوا الأرحام بعضهم اولى ببعض فی كتاب الله} و قال تعالی {یوصیكم الله فی أولادكم للذكر مثل حظ الأنثیین} و زعمتم أن لا حُظوَةَ و لا ارث لی من أبی فخصّكم الله [بآیة] أخرج محمدا منها؟ أم تقولون ان أهل ملّتین لا یتوارثان؟ أ وَ لستُ و أبی صلّى الله علیه من أهل ملّة واحدة؟ آیا عمداً کتاب خدا را رها کرده و پشتِ سر انداخته‌اید؟! چون قرآن مى‌فرماید: «وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ» (سلیمان وارث داوود شد) و در داستان یحیى بن زکریا مى‌گوید: «فَهَبْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُني‏ وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ» (خداوندا! تو خودت فرزند لایقی به من ببخش که از من و همسرم ارث ببرد) و نیز بیان می‌کند: «أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ في‏ كِتابِ اللَّهِ» (البته طبق کتاب خدا، فامیل و خویشاوندان در ارث‌بردن از همدیگر، مقدّم‌اند بر دیگران.) و مى‌فرماید: «يُوصيكُمُ اللَّهُ في‏ أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» (دربارۀ چگونگی ارث‌بردن بچه‌هایتان، خدا این‌طور به شما سفارش می‌کند: سهم پسر به‌اندازۀ سهم دو دختر است.) شما خیال کرده‌اید که من هیچ بهره و ارثى از پدرم ندارم؟ یا می‌گویید خداوند آیه‌اى مخصوص شما نازل کرده است که پدرم را از آن خارج ساخته است؟! یا مى‌گویید: پیروان دو مذهب از یکدیگر ارث نمى‌برند؛ و من با پدرم یک مذهب مشترک نداریم؟! @mTatbiqy
بخش پانزدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق جرأة منكم و قطیعة الرحم و نكث العهد. فدونكها مخطومة مرحولة مزمومة تَلقاك یوم حشرك غدا فنعم الحَكَم الله و نعم الزعیم محمّد و الموعد القیامة و هناك تستوی الأقدام و یندم الظالمون و فی الساعة ما تؤفكون و {لكلّ نبأ مستقرّ و سوف تعلمون}. این رفتارهای شما عهدشکنی شما با پیامبر است (که با او عهد بسته بودید با نزدیکانش به خوبی رفتار کنید) حالا این تو و این شتر خلافت، شترى مهارزده و آماده به حرکت، آن را بگیر و حرکت کن؛ ولی بدان که [عمل تو] با تو در روز قیامت ملاقات‌ خواهد کرد. و چه خوب داوری است خدا! و چه خوب رهبری است پیامبر! و چه خوب محل قراری است قیامت! در قیامت، همۀ قدم‌ها محکم برداشته نمی‌شوند، در قیامت، ظالمان پشیمان می‌شوند. و در آن ساعت، به دنیا بازگردانده نمی‌شوید تا عمل‌تان را صحیح کنید. و «لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُون‏» (هر خبری به‌وقتش اتفاق می‌افتد و بالاخره خواهید فهمید.) @mTatbiqy
بخش شانزدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق ثم قامت صلوات الله علیها حتى أتت القبر قبر أبیها فأكبّت علیه و طفقت تبكی و تقول: «قد كان بعدك أنباء و هنبثة / لو كنت شاهدها لم یكثر الخطب - إنّا فقدناك فقد الأرض وابلها / و ارتدّ صحبك فاشهدهم و لا تعب - تجهمتنا طغام و استخفّ بنا / إذ غبت عنّا فکلّ الحق قد غصبوا – و کل قوم لهم قربا و منزلة / دون الاله من الاذنین مقترب - ابدی رجال لنا فحوی صدورهم / منهم غضابا و حالت دونک الکتب» سپس از جای خود بلند شد و حرکت کرد تا به قبر پدرش رسید. خود را به روی قبر انداخت و به سختی گریه کرد و این اشعار را خواند: «قد كان بعدك أنباء و هنبثة / لو كنت شاهدها لم یكثر الخطب - إنّا فقدناك فقد الأرض وابلها / و ارتدّ صحبك فاشهدهم و لا تعب - تجهمتنا طغام و استخفّ بنا / إذ غبت عنّا فکلّ الحق قد غصبوا – و کل قوم لهم قربا و منزلة / دون الاله من الادنین مقترب - ابدی رجال لنا فحوی صدورهم / منهم غضابا و حالت دونک الکتب [/الترب]» (قصه‌ها بود پس از مرگ تو و همهمه‌ها / گر تو بودى ز كجا اين همه مشكل می‌شد / ما تو از دست بداديم و زمينى بى‌نم / شده و قوم تو مُرتَد و حضور تو كنون لازم شد / جمعی از مردم به ما بداخلاقی کردند و مقام را کوچک و سبک شمردند / چون تو امروز از ما غایب شدی حق ما را به زور از ما گرفتند / هر خانواده‌ای که نزد خدا مقام و جایگاه مخصوصی داشت، نزد بیگانگان احترام داشت، غیر از ما / مردانی از امت تو اسراری که در سینه‌هایشان [مبنی بر بغض و کینۀ ما] بود را آشکار کردند / بلافاصله پس از اینکه خاک قبر، بین تو و ما فاصله انداخت). @mTatbiqy