🛑 روضه #روز_تاسوعا
از کتاب #روضه_آسمانی
⚫️آوردن امان نامه برای عباس ع
طبق نقل تاریخ در روز نهم محرم، شمر بن ذی الجوشن به همراه امان نامه از طرف عبیدالله بن زیاد به سوی اردوگاه امام حسین(ع) به راه افتاد .وقتی شمر به اردوگاه امام(ع) رسید، و از آنجایی که ام البنین از قبیله بنى كلاب بود، و شمر نیز به همین قبیله انتساب پیدا مى كرد، بدین جهت در نزدیكى خیمه گاه امام حسین(ع) با صداى بلند فریاد زد:
أَیْنَ بَنُو أُخْتِی؟!!
خواهر زادگان من کجایند؟
ولی آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسین(ع) كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود :
اَجِیبُوهُ وَاِن کَانَ فَاسِقَاً
پاسخ شمر را بدهید اگر چه او فاسق است!
جهان به چشمِ علمدار تارتر شده بود
تمامِ قامتِ عباس شعله ور شده بود
آنان گفتند : چه می گویی شمر؟
شمر گفت :
يا بَني اُختي! أنتُم آمِنونَ! فَلا تَقتُلوا أنفُسَكُم مَعَ أخيكُمُ الحُسَينِ! وَ الزَموا طاعَةَ أميرِ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ
ای خواهر زادگان من! شما در امانید! و خود را با برادرتان حسین(ع)، به کشتن ندهید و ملتزم قید طاعت امیرالمؤمنین یزید باشید.
من نمی دانم عباس آن لحظه چه حالی داشت ، بمیرم برای مظلومیت عباس(ع) که او را از زینب خجالت دادند ، لذا عباس(ع) كه كانون وفادارى و معدن غیرت بود، صدا زد :
تَبَّت یَداکَ وَلَعَنَ ما جِئتَ بِهِ مِن اَمانِکَ! یا عَدُوَّاللهِ! اَتَامُرُنا اَن َنترُکَ اَخانا وَ سَیَّدَنا الحُسَینَ بنَ فاطِمَةَ(س) و نَدخُلَ فی طاعَةِ الُّلعَناءِ وَاولادِ اللُّعناءِ؟
بریده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات! اى دشمن خدا، ما را دستور مى دهى كه از یاری برادر و مولایمان حسین(ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاك آنان درآوریم؟
رگی به صفحهی پیشانیاش تورم کرد
تمام لشکرِ شب دست و پایِ خود گم کرد
کشیده نعره که امشب امانتان بِبُرم
برای حرف امان نامه دودمانتان بِبُرم
به زخم تیغ علی بازوانتان شکنم
به ضربهای همهی استخوانتان شکنم
شیخ مفید نقل می کند، حضرت عباس(ع) خطاب به شمر ملعون فرمود :
لَعَنَكَ الَلهُ وَ لَعَنَ اَمَانَكَ! اَ تُومِنُنَا وَابنُ رَسُولِ اللهِ(ص) لَا اَمَانَ لَه؟!!
آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا(ص) امانى نیست؟
شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنین، خشمناك شد و به خیمه گاه خویش برگشت.
⚫️علامه بحرالعلوم و قبر مطهر حضرت عباس
لذا امروز روز شرمندگی عباس(ع) است. اما اجازه دهید روضه بخوانم:
در زمان مرحوم علامه بحر العلوم (ره) قبر مقدس حضرت ابوالفضل العباس(ع)خراب شد. علامه بحر العلوم دستور داد تا قبر شريف، ترميم و تعمير شود. بنابر اين شد كه روز معين به اتفاق استاد بنا به سرداب مقدس بروند و قبر را تجديد عمارت كنند. در روز مقرر علامه همراه استاد بنا وارد سرداب و زير زمين حرم شدند. معمار نگاهى به قبر و نگاهى به علامه كرد و گفت: آقا اجازه میفرمائيد سوالى بكنم؟ فرمود: بپرس؟
استاد بنا گفت: ما تا حالا خوانده و شنيده بوديم مولانا العباس(ع) اندامى موزون و رشيد و قد بلند و چهارشانه داشته، به طورى كه وقتى سوار بر اسب میشده زانوهايش برابر گوش هاى اسب قرار میگرفته. پس بنابراين بايد قبر مقدس هم بزرگ و طولانى باشد، ولى من میبينم صورت قبر كوچك است؟! آيا شنيده هاى من دروغ است، يا كوچكى قبر علت خاصى دارد؟! علامه بحر العلوم(ره) به جاى جواب، سر به ديوار گذاشت و سخت گريه كرد.گريه طولانى علامه، معمار را ناراحت و مضطرب نمود سپس علامه فرمود: استاد بنا! پرسش تو دل مرا به درد آورد. چون شنيده هاى تو درست و صحيح است، اما من به ياد مصائب و دردهاى وارده بر عمويم عباس(ع) افتادم.آرى عباس بن على(ع) اندامى رشيد و قد و قامتى بلند داشت، ولیكن به قدرى ضربت شمشير و نيزه بر بدن نازنين او وارد كردند كه بدنش را قطعه قطعه نمودند و آن اندام رشيد به قطعات خونين تبديل شد. آيا انتظار دارى بدن پاره پاره حضرت عباس(ع) كه به وسيله حضرت امام سجاد(ع) جمع آورى و دفن شد قبرى بزرگتر از اين قبر داشته باشد؟!
قبرش چقدر کوچک و تنگ است پس چرا؟!
سقا مگر که قامت رعنا نداشته؟!
عباس عاشقی است که همتا نداشته
کس تاب درک عاشقی اش را نداشته
حالا می فهمیم که چرا وقتی امام حسين (ع) بر سر نعش برادر آمد، راوی می گوید :
بانَ الْانْکِسارُ فى وَجْهِ الْحُسَیْنِ
يعني آثار شکستگي و اندوه در سيماي حضرت آشکار شد.
در مقاتل است که امام حسین(ع) کنار بدن غرق به خون عباس(ع) فرمود :
چشم هایی که دیشب از ترس تو نخوابیده بودند، امشب به خواب خواهند رفت. دشمن این چنین شخصی را می خواست از امام حسین(ع) جدا کند که ناکام ماند!
تا تو بودی خیمه ها آرام بود
دشمنم در کربلا ناکام بود
تا تو بودی من پناهی داشتم
با وجود تو سپاهی داشتم
تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
اصغر ششماهه من زنده بود
@admin_jadid