🌸این کتاب را از دست ندهید
💠برشی از کتاب #ماه_قرآن_جلد_دو
🔰حاضرشدن قرآن با چهره یک جوان در قیامت
و در روایتی دیگر از رسول خدا صلیالله علیه و آله رسیده است:
قرآن را فرا بگیرید که قرآن در روز قیامت نزد صاحبش یعنی کسی که آن را یاد گرفته و به آن عمل نموده است به شکل یک جوان نیکو منظر میآید و به او میگوید:
من بودم آنکه تو را در شب بیدار نگاه میداشتم و در روزها تو را تشنگی میدادم و آب دهانت را خشک میساختم و اشکت را روان میکردم؛ ولی امروز بدان هر کجا باشی و بروی من با تو هستم.
امروز هرکسی به دنبال جوابدادن تجارتی است که در دنیا انجام داده؛ ولی من امروز در پی کارها و مشکلات تو هستم و در ضمن امروز هدیهای از جانب خدا برای تو فرستاده شده است پس تاجی میآورند و بر سرش مینهند و اماننامهای به دست راست او داده میشود و برگ زندگانی جاودانه در بهشت به دست چپ او داده شده و به او دو لباس زیبای بهشتی پوشانده میشود سپس به او گفته میشود: قرآن بخوان و بالا برو!
پس هر بار که آیهای را قرائت میکند درجهای بالا میرود و به پدر و مادرش اگر مؤمن باشند دو جامه بهشتی پوشانده میشود و سپس به این والدین گویند:
این پاداش شما که به فرزند خود قرآن آموختید.
جلد ۲ص ۵۸
🆔 @Admin_asemani
♦️کارخانه تولید محتوای مذهبی
http://eitaa.com/joinchat/3946119185Cc42a0286aa
🌸این کتاب را از دست ندهید
💠برشی از کتاب #ماه_قرآن_جلد_دو
🔰کودکی امام مجتبی و انس با قرآن
چون امسال بحث ما راجع به قرآن است میخواهم گزارشی تاریخی از کودکی امام مجتبی خدمت شما عزیزان عرض کنم تا همه مست «خانواده قرآنی» علی و زهرا شویم.
روایت شده است که امام مجتبی در مجلس رسول خداحاضر میگشت، درحالیکه هفت سال بیشتر از سن شریف او نگذشته بود. وحی الهی را از لبهای مبارک پیغمبر میشنید و آن را حفظ میکرد. وقتی به خانه برمیگشت آنچه را حفظ کرده بود برای مادرش بازگو میکرد. هرگاه علی نزد حضرت زهرا میآمد، کلمات تازهای از قرآن و وحی را از او میشنید، از آن حضرت سؤال میفرمود که اینها را از کجا نقل میکنی؟میفرمود: از فرزندت حسن.
روزی حضرت علی در خانه پنهان گشت، تا اینکه امام حسن وارد خانه شد، و میخواست کلمات نورانی وحی الهی را که شنیده بود بازگو کند ولی نتوانست مثل گذشته صحبت کند، بلکه به لرزه افتاد و کلماتش درهم شد. مادرش حضرت زهرا تعجب کرد.
امام حسن جملهای فرمود که اشک را از چشمان هر انسان مؤمنی خارج میکند، حضرت عرض کرد:
ای مادر؛ تعجب نکن، گویا امروز شخص بزرگی به گفتار من گوش میدهد و شنیدن او مرا از تکلم بازداشته است.
و در روایت دیگری اینگونه نقل شده است که آن حضرت فرمود:
ای مادر؛ بیانم نارسا و زبانم ناتوان گردیده است، گویا آقای بزرگواری مراقب من است.
اینجای روایت نوشتهاند وقتی امیرالمؤمنین چنین جملهای را از فرزند شیرینزبانش شنید:
از محل خود خارج شد و فرزندش را بوسید.
جلد ۲ص ۶۹
🆔 @Admin_asemani
♦️کارخانه تولید محتوای مذهبی
http://eitaa.com/joinchat/3946119185Cc42a0286aa
هدایت شده از موسسه منبر آسمانی کارخانه تولید محتوای مذهبی
🌸این کتاب را از دست ندهید
💠برشی از کتاب #ماه_قرآن_جلد_دو
🔰کودکی امام مجتبی و انس با قرآن
چون امسال بحث ما راجع به قرآن است میخواهم گزارشی تاریخی از کودکی امام مجتبی خدمت شما عزیزان عرض کنم تا همه مست «خانواده قرآنی» علی و زهرا شویم.
روایت شده است که امام مجتبی در مجلس رسول خداحاضر میگشت، درحالیکه هفت سال بیشتر از سن شریف او نگذشته بود. وحی الهی را از لبهای مبارک پیغمبر میشنید و آن را حفظ میکرد. وقتی به خانه برمیگشت آنچه را حفظ کرده بود برای مادرش بازگو میکرد. هرگاه علی نزد حضرت زهرا میآمد، کلمات تازهای از قرآن و وحی را از او میشنید، از آن حضرت سؤال میفرمود که اینها را از کجا نقل میکنی؟میفرمود: از فرزندت حسن.
روزی حضرت علی در خانه پنهان گشت، تا اینکه امام حسن وارد خانه شد، و میخواست کلمات نورانی وحی الهی را که شنیده بود بازگو کند ولی نتوانست مثل گذشته صحبت کند، بلکه به لرزه افتاد و کلماتش درهم شد. مادرش حضرت زهرا تعجب کرد.
امام حسن جملهای فرمود که اشک را از چشمان هر انسان مؤمنی خارج میکند، حضرت عرض کرد:
ای مادر؛ تعجب نکن، گویا امروز شخص بزرگی به گفتار من گوش میدهد و شنیدن او مرا از تکلم بازداشته است.
و در روایت دیگری اینگونه نقل شده است که آن حضرت فرمود:
ای مادر؛ بیانم نارسا و زبانم ناتوان گردیده است، گویا آقای بزرگواری مراقب من است.
اینجای روایت نوشتهاند وقتی امیرالمؤمنین چنین جملهای را از فرزند شیرینزبانش شنید:
از محل خود خارج شد و فرزندش را بوسید.
جلد ۲ص ۶۹
🆔 @Admin_asemani
♦️کارخانه تولید محتوای مذهبی
http://eitaa.com/joinchat/3946119185Cc42a0286aa