دلتنگی...
چقدر هفته گذشته این موقع خوب بود...
خستهی راه رسیدیم نجف و پیش بسوی #کربلا
تو ذهنم فقط میخوندم
رسیدیبهکربوبلاخیرهشو
رسیدیبهگنبدطلاخیرهشو
دل تو دلم نبود که بعد از یک سال دوری و غصه با چه رویی برسم محضر #ارباب
نیازی به هنذفری و مداحی و روضه نبود اصلا، (باوجودی که همرام هم نبود البته) و روضهی مصور بود و اشک بی قرار نگاه به #گنبدطلایارباببیکفن...
واقعا کارم رسیده بود به جایی که ثانیه شماری می کردم تا ماشین برسه #گاراژ
دلتنگی بد دردی بود
خلاصه رسیدیم و نگاهم به #گنبدطلایحضرتعباس افتاد
لحظهی غریبی بود
شب جمعه تا صبح مثل آدم هایی که یک وسیله یا بچه شون رو گم کرده بودن و مضطرب دنبالش هستن همینجور از این حرم به اون حرم، تل زینبیه و بین الحرمین و... میرفتم و نمیدونستم دعا کنم، گریه کنم، با آقا حرف بزنم یا...
خداروشکر که قسمتمون شد و انشالله اربعین همگی باهم و قدم قدم در مسیر نجف تا #کربلا
یاعلی
#دلتنگی
#کربلا
#شبجمعه
#یادشبخیر
@m_e_ammariyoon