.
کمی بعد، صدای گریه ات که اعلام ورودت به دنیا بود و چقدر هم بلند بود ، اتاق را پر کرد و تخت دوازدهم به تو رسید. بله ، بالاخره به دنیا آمدی و دیدمت. تولدت مبارک :))😇
بابا حسین جعبه ی شیرینی را روی میز گذاشت و کنار مادرت لبه ی تخت نشست. روز میلاد امام محمدباقر(ع) بود و شیرینی آن شیرینی برای همه بیشتر شده بود. مادربزرگ که کامت را با تربت کربلا و آب زمزم باز کرده بود ، لباس و کلاه سبز متبرکی تنت کرد و تو را داد دست پدرت. بابا حسین با احتیاط در آغوشت گرفت ، نگاهت کرد و گفت:
《 بابا ، الهی شهید بشی! 》🕊🤍
#به_وقت_۳۱۵
#کتاب_شهید
#بخشی_از_کتاب
#شهید_محمد_اسلامی
🌱 | @m_eslami313