eitaa logo
کانال ‌رسمی شهید محمد اسلامی
860 دنبال‌کننده
467 عکس
379 ویدیو
43 فایل
ولادت‌دست‌خودمان‌نیست‌ولی‌چگونه‌رفتن‌ دست‌خودمان‌است، برای‌یک‌نفر‌وفات‌و‌برای‌دیگری‌شهادت‌می‌نویسند. ولادت: ¹³⁸⁰/²/⁶ شهادت: ¹⁴⁰¹/⁶/² مزارشهید:گلزارشهدای‌شیراز قطعه۳بیت‌المقدس،ردیف ۱۰ راه‌ارتباطی: @deldeh135 کپی؛با‌ذکر‌صلوات هیئت‌مدینة‌النبے‌شیراز
مشاهده در ایتا
دانلود
متن مقتل نامه 📜 بسمِ رب الحسین این روزها گویند پدری غریب با اندک سپاهی به سمت ظلم می رود تا صلح کند و به یاری خداوند اشتیاق دهد آنچه می‌داند حسین، بزرگ ترین غم‌های عالمین است! اسارت، تکه تکه شدن گوشه‌ای از جگری سوخته و شکیب.. این قلب اسیر نیست در کودکی فرقی از سر پدر شکافته شده و راه و رسم صبر را می‌داند.. حالا باید درس صبر را به رقیه‌ی حسین دهد. زینب را می‌گویم! زِینِ اَب.. این بیت حالا فقط حسین را دارد؛ حالا باید قلب استوانه‌اش را استحکام دهد این بار برای سر برادر و پدر رقیه مزد و پایکوبی گذاشته‌اند!! حالا باید دست در دستان دختر کوچکش به کَربُ بَلا بشتابند. * جبرئیل از اسرار و غم بقای آن خاک گفته بود و این دانستن اشک و سپید شدن محاسن حسین را همراه شده بود.. حالا لبان خشکیده از آینده و ترک برداشته شده از بلای نینوا! نزدیک میدان می‌شود و در ابتدا باید جوانه اش را به قربانگاه راهی کند: اینگونه رجز می کند من علی پسرِ حسین بن علی‌ام به کعبه سوگند نزدیک ترین به خدا و رسولش هستیم.. بانگ می‌کند جنگ است که گوهر مردان را شکار می کند.. ما مانده‌ایم و آخرین جای مانده از اولاد حسین چه در طریقش داده‌ایم ؟! تا روزی که مهدی بانگ کند و فریاد بزند منم منتقم خونِ پدرم حسین علیه‌السلام هل من ناصر ینصرنی؟! @m_eslami313
متن مقتل نامه 📜 بسمِ رب الحسین این روزها گویند پدری غریب با اندک سپاهی به سمت ظلم می رود تا صلح کند و به یاری خداوند اشتیاق دهد آنچه می‌داند حسین، بزرگ ترین غم‌های عالمین است! اسارت، تکه تکه شدن گوشه‌ای از جگری سوخته و شکیب.. این قلب اسیر نیست در کودکی فرقی از سر پدر شکافته شده و راه و رسم صبر را می‌داند.. حالا باید درس صبر را به رقیه‌ی حسین دهد. زینب را می‌گویم! زِینِ اَب.. این بیت حالا فقط حسین را دارد؛ حالا باید قلب استوانه‌اش را استحکام دهد این بار برای سر برادر و پدر رقیه مزد و پایکوبی گذاشته‌اند!! حالا باید دست در دستان دختر کوچکش به کَربُ بَلا بشتابند. * جبرئیل از اسرار و غم بقای آن خاک گفته بود و این دانستن اشک و سپید شدن محاسن حسین را همراه شده بود.. حالا لبان خشکیده از آینده و ترک برداشته شده از بلای نینوا! نزدیک میدان می‌شود و در ابتدا باید جوانه اش را به قربانگاه راهی کند: اینگونه رجز می کند من علی پسرِ حسین بن علی‌ام به کعبه سوگند نزدیک ترین به خدا و رسولش هستیم.. بانگ می‌کند جنگ است که گوهر مردان را شکار می کند.. ما مانده‌ایم و آخرین جای مانده از اولاد حسین چه در طریقش داده‌ایم ؟! تا روزی که مهدی بانگ کند و فریاد بزند منم منتقم خونِ پدرم حسین علیه‌السلام هل من ناصر ینصرنی؟! @m_eslami313