#یک_غزل_از_حافظ
تو مگر بر لبِ جویی به هوس بنشینی
ورنه هر فتنه که بینی همه از خود بینی
به خدایی که تویی بندهٔ بگزیدهٔ او
که بر این چاکر دیرینه کسی نگزینی
گر امانت به سلامت ببرم باکی نیست
بیدلی سهل بوَد گر نبوَد بیدینی
ادب و شرم ترا خسروِ مهرویان کرد
آفرین بر تو که شایسته صد چندینی
عجب از لطفِ تو ای گل که نشستی با خار
ظاهراً مصلحتِ وقت در آن میبینی
صبر بر جورِ رقیبت چه کنم گر نکنم
عاشقان را نبوَد چاره به جز مسکینی
بادِ صبحی به هوایت ز گلستان برخاست
که تو خوشتر ز گل و تازهتر از نسرینی
شیشه بازیِ سرشکم نگری از چپ و راست
گر برین منظر بینش نفسی بنشینی
سخنی بیغرض از بندهٔ مخلص بشنو
ای که منظورِ بزرگانِ حقیقت بینی
نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد
بهتر آن است که با مردم بد ننشینی
سیلِ این اشکِ روان صبر و دل حافظ برد
بَلَغَ الطاقَهُ یا مَقلَةَ عَینی بَینی
تو بدین نازکی و سرکشی ای شمع چگل
لایقِ بندگیِ خواجه جلال الدینی
#دیوان_حافظ
#کتاب_خوب_بخوانیم
#ایران_دوست_داشتنی_من
🆔http://t.me/mesbahfamily تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family ایتا
#یک_غزل_از_حافظ
دو یارِ زیرک و از بادهٔ کهن دو منی
فراغتی و کتابی و گوشهٔ چمنی
من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگر چه در پیام افتند هر دم انجمنی
هر آنکه کنجِ قناعت به گنجِ دنیا داد
فروخت یوسفِ مصری به کمترین ثمنی
بیا که رونقِ این کارخانه کم نشود
نه زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی
ز تندبادِ حوادث نمیتوان دیدن
درین چمن که گلی بوده است یا سمنی
ببین در آینهٔ جام نقش بندیِ غیب
که کس بیاد ندارد چنین عجب ز منی
از این سموم که بر طرفِ بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی
#دیوان_حافظ
🆔http://t.me/mesbahfamily تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family ایتا
#یک_غزل_از_حافظ
که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی
که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی
شدهام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم
که به همت عزیزان برسم به نیکنامی
تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکندهایم دامی
عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود
نه به نامهای پیامی و نه به خامهای سلامی
اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته
به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی
ز رهم میفکن ای شیخ به دانههای تسبیح
که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی
سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش
که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی
به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت
که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی
بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ
که چنان کشندهای را نکند کس انتقامی
#دیوان_حافظ
#کتاب_خوب_بخوانیم
📖📖📖📖📖
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔eitaa.com/m_family | ایتا