#گوشی_تکونی لپ تاپ تکونی هم داشتیم اما خب عکس‌ش ثبت نشد دم‌تون گرم بابت چالش کلی وقت بود می‌خواستم اضافی‌ها رو پاک کنم وقت نشده بود به همین بهانه اومدم سراغ‌ش بالاخره #چالش‌آخر‌هفته یک عدد فاطمه ی نااااز😍

همین‌طور که با دستایِ کوچیک‌ش خمیر پیراشکی رو باز می‌کرد و سرش پایین بود گفت: مامان جون باغبونا هم مامانن؟ +برا چی مامان باشن بهارخانوم؟ _واسه اینکه اونا هم از درختا و گلها مراقبت میکنن تا بزرگ بشن! لبخند زدم. برام شیرین بود دلیلِ حرفش. +شایدم مامانا باغبونن! خمیر رو مچاله کرد و انداخت کف سینی... انگار از سماجت خمیر برای شکل نگرفتنش خسته شده بود. گفت: منم میخوام باغبون بشم تا مامان گلا باشم.. ☆☆☆☆ گاهی وقتها باغبون زحمت میکشه و حواسش به رشد و مراقبت گلاش هست اما بعضی از این گلها اسیر آفت و علف هرز شدن و نمیخوان رشد کنن... ما تو زندگیمون باغبون های مهربون زیاد داشتیم و داریم اما آیا واقعا تمایلی به رشد کردن و قد کشیدن داریم؟ #روزنوشت

آماده‌این امشب هم بریم سراغ کتاب خون‌ِ مون؟ کمی هم دوپینگ کنیم؟ پس اگه موافق هستین تا ساعت۲۳:۳٠ از گوشی فاصله بگیریم و روی حالت پرواز بذاریم. یدونه عکس قشنگ هم از کتابخونه‌تون یا کتاب‌هایی که دارید، برام بفرستید. 👇 @majnoone_leyla #کتاب‌ِخون💉 #موقت

#کتاب‌ِخون #موقت

#کتاب‌ِخون #موقت

توزندگی همیشه یه جاهایی وایستادیم و به نفس نفس افتادیم! گفتیم ما دیگه نمیکشیم حرفهامون اشک شد و کسی نبود باهاش حرف بزنیم و بگیم دردمون چیه! اصن خودمونم نمیدونستیم چی شدیم! جوابمون به دوستامون وقتی نگران میشدن و میپرسیدن چرا اینجوری شدی؟ حالت خوبه؟ فقط برّ و بر نگاه کردنشون بود! تو دلمون میگفتیم : زبان حالِ دلم را کسی نمیفهمد و انگار یه گوشه ای صدامون میزد که بریم بشینیم گریه کنیم! حالمون بد بود از زمونه از آدما از دنیا اصن خسته میشدیم از همه چیز! حتی حوصله ی خودمونم نداشتیم. اینجور وقتها دلمون میخواست به جای پا دوتا بال داشتیم. جدا میشدیم از زمین و آدماش... میرفتیم سراغ آسمون... اون بالاها... انگار دلمون هوایی شده بود و دیگه رو زمین و توی این دنیا نبود ! خدا فکر این حال و هوای بهم ریخته و آشفتمون بوده ۹۰ روز رو برامون پیچیده لای زرورق و گفته بیا پیوی! برات سورپرایز دارم! چشات ستاره ای شدن یا بیشتر بگم.؟ آره جونم...دوتا بال برات گذاشته که از فردا باید رو شونه هات حس کنی... وقتشه پرواز کنی... یه جایی باید تموم شه این حالِ غبار گرفته و مه آلود... بال بزن تو هوای رجب و شعبان و رمضان... اوج بگیر بسم الله...

#قدم ذکر تهلیل هر روز ۱۰۰ مرتبه با توجه قلبی بگیم تا کاممون با ذکر محبوب شیرین بشه. تهلیل : لا اله الا الله گوارای وجوووودتون👌 وقتی ذکر رو گفتید تیک بزنید در دفترچه ی مخصوص این ایام☺️ اسم دفترچه تون رو بذارید #رجب_نامه🍭 #نودروزحیات🌎

خب یکی دیگه از کارامون در این مدت، خوندن نمازِ اول وقت هست. توی دفترچه‌ی #رجب_نامه تون تیک هر وعده از نمازهاتون رو بزنید و با عشق اولِ وقت برید سراغ گفتگو با محبوب... 💫

یادتون نره این تیک شامل نماز صبــح هم میشه

! 🤗 #نودروزحیات🌏 #رجب‌جان🪷

بعداز هرنماز این دعای کوتاه رو هم می‌خونیم. پس تیک زدن این مورد هم تو دفترچه‌ی #رجب_نامه  تون اضافه کنید. 😅☝️ برای دسترسی سریع‌تر هم؛ اگه دوست داشتین، می‌تونید ازش چاپ کنید یا بنویسیدش و گوشه‌ی جانمازتون بذارین.📿 #نودروزحیات🌎 #رجب‌جان🪷

#قدم یه قدم دیگه توی این نود روز حیاتِ واقعی استغفار روزانه است که بهتره عصرها گفته بشه. پس با همدیگه حداقل 70 مرتبه باتوجه و تمرکز "استغفرالله و اتوب الیه"  بگیم تا اوج بگیریم. 😅🕊 این مورد هم توی رجب نامه تیک بزنید قبوله؟ 🥰🪁 #نودروزحیات🌎 #رجب‌جان🪷

▪︎|امام کاظم علیه السلام: «رَجَبٌ شَهْرٌ عَظِيمٌ يُضَاعِفُ اَللَّهُ فِيهِ اَلْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ اَلسَّيِّئَاتِ مَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ رَجَبٍ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ اَلنَّارُ مَسِيرَةَ مِائَةِ سَنَةٍ وَ مَنْ صَامَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّةُ.» رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى ها را در آن دوچندان، و گناهان را پاک مى‌كند. هر كس يک روز از ماه رجب را روزه بدارد، آتش دوزخ مسیر يک ساله از او دور شود، و هر كس سه روز روزه بدارد، بهشت برای او واجب شود. خب قراره تو رجب نامه روزهای فرد رو روزه بگیریم🤩 گوشی هاتون رو برای سحر بیدار شدن کوک کنید. 👌🏻

گر تو را، با ما، تعلق نیست، ما را، شوق  هست... #رجب‌جان🪷 #نودروزحیات🌎 #لیل

#قدم می‌تونید کلیات دفترچه‌ #رجب_نامه تون رو طبق این عکس الگوبرداری کنید و اگه دوست داشتین تو قسمت یادداشت‌های گوشیتون با تیک زدن تایپ کنید یا این‌که روی کاغذ یا هر چیزی دیگه‌ای که بیشتر خوشتون میاد این تقسیم‌بندی رو انجام بدید. 🤗✅ #رجب‌جان🪷 #نودروزحیات🌎

این هم فایل پی‌دی‌اف #رجب_نامه☝🏻🥰 #رجب‌جان🪷 #نودروزحیات🌎

حدی است هر بیداد را این حد هجران تا کجا؟🥺 #لیل

« من آنِ توام، مرا به من باز مده...» #رجب‌جان🪷 #نودروزحیات🌎 #لیل

طعم شیرین خدا..🌿 #موقت #کتاب‌ِخون

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت زندگی بعـــد تــــو بر هیـــچ‌کس آسان نگرفت چشمم افتاد به چشمِ تو، ولی خیره نماند؛ شعله‌ای بود که لرزید، ولـی جان نگرفت... جز خودم هیچ‌کسی در غمِ تنهایی من مثلِ فوّاره سرِ گــریه به دامان نگرفت دل به هر کس که رسیدیم، سپردیم ولی؛ قصّه‌ی عاشــقی ما ســـر و سامان نگرفت هرچه در تجربه‌ی عشق، سرم خورد به سنگ هیچ‌کس راه بر این رودِ خــــــروشان نگرفت مثل نوری که به سوی ابدیّت جاری‌ست قصّه‌ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت... #فاضل_نظری #شعرنوش☕️