eitaa logo
•سی‌و‌دو | فیاض•
6هزار دنبال‌کننده
364 عکس
717 ویدیو
13 فایل
بَرٰاۍِ‌حَـرفْ‌هٰاێِ‌مَـݩ سـے‌و‌دۅحَـرفْ‌هَـݦ ڪَݦ‌ اَسـټ...! سـے‌و‌دۅ...✎ اکانت ادمین: @Chanel32chanel32 ورود آقایان ممنوع🚫⛔️ ــ فوروارد یا ذکرِ منبع بهتره!✨
مشاهده در ایتا
دانلود
خاک کربلا چه بهت‌آور بود؛ از سویی انگار وسط بهشت نشسته‌ای و از سوی دیگر، انگار کوه غم روی دوش‌هایت سنگینی می‌کند. -کهکشان‌نیستی🪐
شبیه بغض نوزادی ک ساعتهاست میگرید پر از حرفم کسی اما زبانم را نمی‌فهمد! ☕️
«‏إِلٰهِى كَیفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِى بَعْدَ مَماتِى وَأَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِى إِلّا الْجَمِیلَ فِى حَیاتِی» "معبودم؛ چگونه از حسن توجهت پس از مرگم ناامید شوم؟ درحالی‌که در طول زندگی‌ام مرا جز به نیکی سرپرستی نکردی. " •مناجات‌شعبانیه• 💌
با عجله اومد جلو و تو چشمام زل زد و گفت: +می‌شناسین خانوم؟ بدونِ اینکه بخوام توی چندهزار تصویر ذهنیِ حافظه‌ام سرچ کنم به سرعت گفتم: -بله! +اگه راس می‌گید اسمم چی بود؟ -امممم...اسمتو نمی‌دونم. اخماش‌ رو درهم کشید و انگار توقع این جواب رو نداشت، با لحنِ اعتراض‌آلود گفت: +پس چه جوری منو می‌شناسید وقتی اسمم رو نمی‌دونید؟! بغل‌ش کردم[بهشت شد همه جا] آروم توی گوشش گفتم: -این‌‌که اسم و فامیل شناسنامه‌ای‌ت رو بدونم یعنی می‌شناسمت؟؟ وقتی پرسیدی ازم به قلبم نگاه کردم، دیدم اون می‌شناسه تورو... من روحِ تورو میشناسم جانِ دلم...🤍🪁 از بغلم با ذوقِ کشفِ جدیدش پرید بیرون و گفت: +چه قشنگ!! باقلب‌تون می‌شناسید منو و این باارزش تره... چشماش برق میزد... دلم گرم شد.                            ☆☆☆ خیلی از آدما هستن تو زندگی‌مون که کلی اطلاعات رزومه‌ای و شناسنامه‌ای داریم ازشون... اسم و فامیل و نام پدر و مادر و حتی کد ملی و شناسنامه و ... اما غریبه‌ان برامون... دورن از ما و دنیای ما... انگار نه اونا مارو می‌فهمن و نه ما اونا رو... اما یه تعداد محدودی از آدما هستن که حتی یادمون نمیاد اسم کوچیک‌شون چی بود؛ ولی به اندازه‌ی سال‌های عمرمون آشنا هستن و باهاشون راحتیم. انگار مارو بلدن... کنارشون خودمونیم...آروم و صمیمی!🫧🪷 شناخت‌مون از آدما رو دلی کنیم. این شناخت‌های شناسنامه‌ای رو بریزیم دور... قشنگ کنیم دنیامون رو...دلی و نااااب!
وادی عشـق بسی دور و دراز است ولی طی شود جاده صد ساله، به آهی گاهی ☕️
کسی که می‌خواهد اهل معرفت شود، باید معاشرتش را مخصوصا با اهل غفلت و اهل دنیا کم کند! از معاشرت‌های بی‌فایده و بی‌مغز تا می‌تواند اجتناب نماید. -علامه‌طباطبایی‌ره
به‌راستی چه باید کرد؟ یقین و باور، تحفه‌ای اکتسابی است یا رزقی آسمانی؟ باوری پیش‌ازپیش، اعتقادی که انسان را آرام کند تا بتواند به پشتوانهٔ آن، خود را به جریان هستی بسپارد. مگر این تحفهٔ گران‌بها به این سادگی‌ها شکارشدنی است؟ هَواجسِ قلبی و خواطر و افکار را کجا می‌توان برد؟ -کهکشان‌نیستی🪐
4_5942807704715135493.mp3
864.4K
حواسمون باید جمع باشه! خدا نکنه نداره که... اینجا اگر بمونیم که رشد نمی‌کنیم. 🔉
4_5832430489771708418.m4a
513.5K
باز بـا گریه بـه آغــوش تو برمی‌گــردم؛ چون غــریبی که خودش را برســاند به وطـن... 🔉
یه هشتگ به سی‌و‌دو اضافه کن، یه هشتگ کم کن.  نظراتتون رو این‌جا بفرستین.😁👇🏻 @Chanel32chanel32
اما شنیده بودم نجف طور دیگری است؛ سبک و آرام. انگار در خانهٔ پدری‌ات نشسته‌ای و در خنکای نسیم محبت، آرام می‌شوی. -کهکشان‌نیستی🪐
شهید بهشتی .mp3
1.5M
که تا آدم این عقلِ حساب‌گرِ معامله‌گر رو از خانه‌ی تن‌ش بیرون نکند، عشق خدا به خانه دل‌ش قدم نگذارد!❤️‍🔥 🔉
از •سی‌ودو• برام بنویسید. ☺️📝 یه فصل همراهتون بودیم.🖐 بهم بگین که تاثیرگذارترین و زیباترین پستِ کانال‌مون تا الان چی بوده به نظر شما؟؟🧐 (بی‌زحمت یه‌دونه انتخاب کنید و تو لینک زیر کپی کنید.) اینجا👇👇 https://harfeto.timefriend.net/16792578989250
«‏كَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَهَا عَنِّي، وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَيَّ...» "و چه بسا ابرهای گرفتاری که از من برطرف فرمودی و ابر های نعمت که بر من باراندی." •صحیفه‌سجادیه• 💌
دفترش رو میاره و مقابل صورتم می‌گیره. +تیک بزنین مامان‌جون.☺️ نگاش می‌کنم و بعد یه نگاه به جدولِ کج و کوله‌ی دفترش با تیترهای متفاوت: بوسیدن دست پدر و مادر، تو نگفتن به پدر و مادر، تشکر کردن از پدر و مادر، نظافت اتاق و... -اینا چی هستن گلدون خانوم؟🤨 +معلم‌مون گفته بدیم به مادرامون تیک بزنن. -خب همه‌ی این‌ کارا رو کردی گلدون خانوم؟ [به سرعت برگه رو مرور میکنه و با عجله انگار ک نمی‌خواد فرصتی رو برای جبران از دست بده] میگه: +ممنونم مامان‌جون بابت زحمات‌تون، حالا تیک بزنید. همه‌اش شده! خنده‌م می‌گیره از تشکرِ سوری‌اش برای گرفتنِ تیک اون ستون! بهش می‌گم: اگه تشکر نکنی بهتر از این تشکرِ مصنوعی و الکی هس که...! +تشکر مصنوعی چیه؟ من واقعی گفتم! -ولی اگه این‌جا ننوشته بود نمی‌گفتی! مکث می‌کنه و میگه: ولی تو دلم بود ک بگم... -کاش می‌ذاشتی همون‌جا تو دلت بمونه هر وقت واقعا می‌خواستی بگی متولد میشد. این‌جوری ناقص و خشک بود. بدونِ روح... نگام میکنه... داره حرفامو مزه‌مزه می‌کنه. انگار صبرش برای گرفتنِ تیک‌های جدول به فکر کردنِ فلسفه‌ی تولدِ حقیقتِ محبت از درونش قد نمیده. میگه میشه امضا کنید لطفا؟!خوابم میاد. می‌دونست که می‌دونم اگه امضا رو هم بگیره نمی‌خوابه! لبخند می‌زنم و دفترش رو امضا می‌کنم. خوش‌حال میره که با خواهرش بازی کنه...                      ☆☆☆☆ چندتا از کارهای ما و تشکرها و ذکرها و دعاهامون از سر عشق و محبت‌مون به خداست؟ چندتاش رو برای تیکِ حاجت‌هامون  می‌خونیم؟ چندتا رو برای بهشتی‌شدن و نعمت‌هاش و...؟
محبتِ واقعی و عشق بدونِ طلب و درخواست و عرضِ حاجت، جاش توی دفتر اعمال‌مون خالیه!
💔 إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ ... تجارت می‌کنیم و معامله به جای عاشقی و بندگی... خدایا محبت خودت رو به ما بچشان.✋🏼🪷 سالِ جدیدتون پر از عشق...🤍
ای یکدله‌ی صد دله دل یکدله کن؛ 
     مهرِ دگران را زِ دلِ خود یَله کن... 

 یکبار به اخـلاص بیــا بر درِ ما
     گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن! 
☕️
شما خودتان درصدد این باشید که از غرب‌زدگی بیرون بیایید. این گمشده‌ی خودتان را پیداکنید. گمشده‌ی شما، خودتان هستید.آن‌ها درصددند که خودشان را به ما تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید. -امام‌خمینی‌ره