روایت عاشقی‌های دخترایِ مازندران ـ عشق یعنی اعتکافش یه جای دیگه‌ست؛ ولی فقط از یه شهر دیگه میاد برای رفیقایی که نه دیدتشون و نه می‌شناسه دکور بزنه... ـ عشق یعنی سه ساعت تنهایی زیر بااارون شدید وایستاده فقط برای خوشامدگویی به کلی دختر دهه هشتادی! ⛈ ـ عشق یعنی نمیدونی چطوری ولی اینقدررر غذا اضافه بیاد که هرشب کلی افطاری و غذای گرم بدی به نیازمندها یه جورایی درست مثل آقامون علی علیه‌السلام. ـ عشق یعنی پتوی اضافه‌م مالِ تو! حتی اگه نبود بیا دوتا یکی :) ـ عشق یعنی هدیه می‌گیره برای کسی که حتی نمیشناستش🛍 ـ عشق یعنی با هنرش برای سرگروهش دستبند می‌بافه💞 ـ عشق یعنی چون خادم کم بود، خودجوش پیش‌قدم میشه. ـ عشق یعنی خودشون خودجوش سوره‌های قرآن رو تقسیم کنن بین خوش صداها، بعد بلند بخونن و دست جمعی نورانی کنن مسجد رو با اعمال ام داوود. ـ عشق یعنی اون دعای ام داوودِ خاصِ غیر قابل وصف🫀 ـ عشق یعنی یه دقیقه‌ی آخر قبل افطار که با دیالوگ فقط کمتر از یه دقیقه مونده فضا رو یه حال دیگه‌ای کرد. ـ عشق یعنی خادما به تعداد میچیدن ولی کلی برکت می‌کرد🍛🍡 ـ عشق یعنی نمی‌دونست چرا ولی به عشق حضرت بلند میشد سلام بده. . عشق یعنی حالش بد بود، وقتی خادم محکم بغلش می‌کرد بدون هیچ قرص و دارویی خوب میشد. ـ عشق یعنی با این‌که خیلیی سختش بود تو محبتش کم نمی‌داشت (:❤️ ـ عشق یعنی همه برن ولی تا ۱۲ شب بمونه جارو بزنه و کتاب جابه‌جا کنه. ـعشق یعنی خونشون تنکابن بود و جا نداشتن این وقت شب، اون وقت از اون طرف بلند میگه همتون خوابیدن بیایین خونه ما✨ ـ عشق یعنی مدیریت بحران و اعتکافِ نکته دار (: ـ عشق یعنی جور شدن تماس یهویی با مامانِ بینهایتی‌ها🌻 ـ عشق یعنی اشک و آغوش بغل و التماس دعا برای کسایی که فقط سه روز باهم بودن🫂💛 ـ عشق یعنی مسجد صاحب الزمان و صد و ده‌ تا دخترِ دهه هشتادیِ خفنِ مازندرانی! #مازندران #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما

روایت عاشقی‌های دخترایِ تهران ـ عشق یعنی سرگروه هایی که هنوز افطارِ خودشون نکردن؛ ولی میرن تو صف وایمیستن تا برای بچه هاشون افطاری بگیرن. ـ عشق یعنی گریه‌یِ لحظه‌یِ آخری ـ عشق یعنی استفاده از یه متکا دو نفری🥲🌱 ـ عشق یعنی سرگروه چون زیرگروهش سحری نیاورده با زیر گروهش سحریش رو نصف کنه ـ عشق یعنی بغل‌های پر عشق ـ عشق یعنی خوندن مناجات گروهی و گریه کردن با صدای مناجات خوان گروه... ـ عشق یعنی چایی ریختن برای هم‌دیگه درحالی که خودت هنوز چایی نداری. ـ عشق یعنی بازی کردن و جیغ جیغ کردن زیاد ـ عشق یعنی نگرانِ باطل شدنِ اعتکاف هم بودن ـ عشق یعنی بخشش وسایلی مثل لیپتون و چایی ـ عشق یعنی بخشش خوراکی‌ها بهم دیگه ـ عشق یعنی اذیت کردن های زیرگروه شیطونی مثل من ولی عصبانی نشدن مربی🤧😂 ـ عشق یعنی گعده های کتاب‌خوانی در تایم های خلوت! ـ عشق یعنی گریه کردن با صدای آبجی‌ای که با صدای قشنگش دعای ام داوود رو برامون خوند. ـ عشق یعنی گعده‌ی بزرگ عزاداری شهادت حضرت زینب درست کردن و بلند بلند اشک ریختن و زمزمه کردن🥺 ـ عشق یعنی رابط استانی حتی اگه نشناستت آخرین لحظه با عشق و محبت و کادوی تبرکی راهیت کنه خونه. ـ عشق یعنی همون‌طور که صدای خنده‌های گروه کل مسجد رو پر کنه صدای گریه‌های گروه هم کل مسجد رو پر کنه. ـ عشق یعنی بچه‌هایی که مشکل پیدا میکردن و نمیرفتن خونه و تو قسمت حسینیه‌ی مسجد خادم میبودن و تو آشپزخونه کار میکردن! ـ عشق یعنی نماز شب هایی که سرگروه تشویق می‌کرد و گروهی می‌خوندیم! ـ عشق یعنی دو دقیقه قبل اذان بری آب بخوری و هنگام اذان هم آب دستت باشه و متوجه اذان نشی و دوستت آب رو از دستت بکشه که روزه‌ت باطل نشه! ـ عشق یعنی با جار‌و دستی بری گعده‌ها رو بهم بزنی مثل مامانا جارو بکشی و اونا هم با مهربونی رات بدن و خودشون جارو بکشن! ـ عشق یعنی رفقایی که تشویق به خوندن کتاب جاذبه پلاس تو اعتکاف میکردن! ـ عشق یعنی سوت پایان اعتکاف با روضه‌ی عاشقانه استاد ابراهیمی همزمان بشه! ـ عشق یعنی اون لحظه‌ای که خانم صادقی رفت مداح رو صدا کنه سریع برگشت و گفت بچه ها وقتی که شما گعده عزاداری داشتید و الآنم که قراره مناجات بخونید دعاتون مستجابه چون زیر بارونه! ـ عشق یعنی حلقه‌های یاد خدا و سکوت... ـ عشق مدح امیرالمومنین بود! ـ عشق لحظه هایی بود که گذشت و دیگه هم تکرار نمیشه! ـ عشق بینهایت تبسم بود! ـ عشق یعنی تمیز کردن لوله سینک وقتی بچه ها خوابن! ـ عشق یعنی تمیز کردن سطل آشغال بدون هیچ غر زدنی! ـ عشق یعنی مسجد محبان الزهرا و دویست و شصت و پنج تا دختر پر از عشق🌱 #تهران #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما

روایت عاشقی‌های دخترایِ اردبیل ـ عشق یعنی قدم زدن رو برف‌ها برای رسیدن به مسجد ❄️🕌 ـ عشق یعنی اشک‌هایی که حلقه زد تو چشم مادرا و می‌گفتن «التماس دعا» وقتی که اومده بودن دنبال دختراشون و می‌فهمیدن من از مشهد اومدم پیش فرشته هاشون ... :) ـ عشق یعنی کلی عکس گرفتن با دسته گل نرگس و گفتنِ « اینستای من از این به بعد مذهبی میشه» ـ عشق یعنی پتو روت نیست می‌خوابی، وقتی بیدار میشی می‌بینی پتوش رو انداخته روت و خودش بدون پتو خوابیده! ـ عشق یعنی یادگرفتن زبان ترکی و اصطلاحاتِ دندان شکنشون سرِ سفره افطار 🤪 ـ عشق یعنی با لرزش صدا میاد می‌پرسه چند نفر قرعه کشی می‌کنید؟ میگم یک نفر. صدای آهِ دلش رو شنیدم و اما آخرش هم سفر مشهد قسمت خودش میشه! ـ عشق یعنی اشک‌هایی که تو حلقه یاد خدا جاری شد... ـ عشق یعنی هنوز اعتکاف تموم نشده، میگه من دلم براتون تنگ میشه! ـ عشق یعنی دارن باهات فارسی صحبت میکنن یهو ترکی حرف میزنن و یادشون می‌ره تو نمیفهمی🤦‍♀😄 ـ عشق یعنی وقتی پخش زنده حرم رو میبینه ، بندِ دلش پاره میشه و مسجد رو صدایِ دلتنگی، پُر می‌کنه. ـ عشق یعنی توصیه‌های این‌چنینی که حتماً برین شیخ صفی و حلوا سیاه با دوغ بخورینا🙈 ـ عشق یعنی اینکه یهو میاد تو بغلت و بهت آرامش تزریق می‌کنه ـ عشق یعنی کنار این بچه های پاک و زلال و صافِ صافِ اردبیل بودن :) 🤍 #اردبیل #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما

روایت عاشقی‌های دخترایِ تبریز ـ عشق یعنی تحمل چندین ساعت در راه‌بندان و برف گیرکردن به شوقِ رسیدن به اعتکاف❄️😍 ـ عشق یعنی گریه‌های بی‌امونِ رفیقی که به خاطر بسته‌شدن جاده‌ها نتونست خودشو به اعتکاف برسونه.🥺 ـ عشق یعنی تو روز طوفانی و برفی تا ساعت چهار صبح منتظر باشی و یهو اسنپ گیرت بیاد و خودتو برسونی🥲 ـ عشق یعنی اون پدری که برای باز شدن مسیر دخترا تند تند برف‌های حیاط مسجد رو پارو می‌کرد ❄️ ـ عشق یعنی اون دل‌های مهربونی که با جان و دل، تو خونه‌شون پذیرای استاد خسته‌ای شدند که به خاطر راه بندان ۷ ساعت تو راه گیر کرده بود🤍 ـ عشق یعنی لحظه‌ی بدرقه رابط‌مون، (فرصت نکرده بوددرس بخونه) که بالا سرش قرآن گرفتند و کلی براش دعاهای خوب کردند تا امتحانشو خوب بده و زود برگرده😍 ـ عشق یعنی تمام تلاششو می‌کرد که برنامه‌ها به خوبی برگزار بشه و در عین حال هم حواسش به هممون بود 🌹 ـ عشق یعنی هرکی هرچی داشته باشه رو بیاره و کنار هم با خنده تقسیم کنه😊 ـ عشق یعنی اونی که بزور خرما بزاری دهن دوستایی که فرصت افطار کردن نداشتن 🥰 ـ عشق یعنی تو اون مدت کارهای اجرایی و بدو بدو های آماده کردن دخترا همش به عهده ایشون بود و تا آخرین لحظات هم کنارمون بود و از هیچ کمکی دریغ نمی‌کرد. 🌸 ـ عشق یعنی یه بشقاب میوه آماده کنی و تو دستت بچرخونی وبه همه تعارف کنی🍊🍎 ـ عشق یعنی کارای رسانه به عهده‌اش بود و برای هرموضوعی یه میز و دکور جدید طراحی می‌کرد و در این راه هم یه چند تا از کبوتراش رو از دست داد🪴 ـ عشق یعنی ماساژهای باحال برای انرژی دادن به خادما😁 ـ عشق یعنی تاحالا مشهد نرفته و بلافاصله بعد گفتن "به یاد ما هم باشین" اسمش تو قرعه کشی درمیاد😍 ـ عشق یعنی کسی که با اینکه مدت کمی در کنارمون بود، ولی کلی کمک و همراهی مون کرد🌼 ـ عشق یعنی کسی که خودش نتونه بیاد و کنارمون باشه ولی تمام طول این مدت با ایده های جالب و خلاقانه اش باعث قوت قلبمون بشه🌱 ـ عشق یعنی دیدن صحنه های مناجاتهای عاشقانه واشک‌های خالصانه دردل شب ✨ ـ عشق یعنی روز شهادت حضرت زینب،دوستی که پرستار دوستش شده...😇 ـ عشق یعنی بغض و اشک موقع پخش زنده از حرم 🥺 ـ عشق یعنی خادمای مسجد حضرت ولیعصر تبریز و صد و هشتاد و هشت کبوتر امام رضایی که دلاشونو تا ابد معتکف آغوش پرمهر دوست کردند:))🕊 #تبریز #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما

روایت عاشقی‌هایِ دخترایِ قم ـ عشق یعنی بیدارشدن با مناجات امیرالمومنین و اولین چیزی که می‌بینی گنبد خوش طرح و رنگ مسجد باشه... ـ عشق یعنی تعارف کردن بسته کوچیک و خوشمزه‌ی شیرینی‌جاتی که واسه خودشونم کمه؛ اما موقع افطار تک‌خوری نمی‌کنن...🍪 ـ عشق یعنی همشون تازه به سختی جاگیر شدن واسه خواب؛ ولی تا متوجه میشن تو جا نداری واست جا باز میکنن. ـ عشق یعنی مناجات‌های آروم نیمه شب و محفل یاد خدا و صدای هق‌هق گریه بچه‌ها ـ عشق یعنی ببینی در حال خوندن کتاب عشق خدا به پهنای صورتش داره اشک میریزه...(: ـ عشق یعنی سر سفره افطار می‌خوای بری چایی بریزی تا لیوان رو دستت میبینه بین زمین و هوا غافلگیرت میکنه و میگه خودم برات میریزم ☕️ ـ عشق یعنی یکی شدن دل‌ها وقتی یه نفر یه گوشه مسجد دلی مداحی می‌خونه و جاذبه‌ی عشق ارباب کل مسجد رو دور هم جمع می کنه،حتی اونایی که درحال استراحت بودن" ـ عشق یعنی با شوخی روی لب های دوستشون که اشکاش از درد پا و دلتنگی خانواده درومده خنده رو جایگزین کنن...🥲 ـ عشق یعنی هر روز تا وقت خالی گیر میاره میگه بچها میاید زیارت عاشورا بخونیم؟! و بعد با صدای قشنگش فضا رو اکلیلی میکنه و دلا رو می بره کربلا... ـ عشق یعنی بالاتر رفتن سرعت بچه‌ها با مداحی (عاااشق شوید که زندگی به عشق است...)😁 ـ عشق یعنی دیدن چشمای پف کرده و قرمز شده از اشک بعد از پخش زنده‌ی حرم ـ عشق یعنی روز آخر دوستش به شوخی بگه از زندان آزاد شدی ولی اون بگه بیرون از مسجد واسم زندانه...⛓ ـ عشق یعنی خادمای دهه هشتادی‌ای که از بیست‌وچهار ساعتِ روز، نمیدونیم چند ساعت چشم روی هم گذاشتن... ـ عشق یعنی ببخشید بازم میشه شما رو ببینیم؟ و آغوش پر از محبتشون موقع خداحافظی :) ـ عشق یعنی خادمای مسجد امام سجاد علیه‌السلام و دویست و هفتاد تا دل پاک و زلال 🌊 #قم #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما

روایت عاشقی‌هایِ دخترایِ مشهد ـ عشق می‌تونه اینقدر موثر باشه که زندگیت رو عوض کنه تو رو به فکر واداره! ـ عشق یعنی سی ثانیه گفتن‌ها قبل از اومدن حاج آقا⏱️⏳️ ـ عشق یعنی بحث و مباحثه چالش برای درک معنی خدا🕋 ـ عشق یعنی خودتو به آب و آتیش بزنی بتونی معما رو حل کنی اکسیر بگیری🪄🎯 ـ عشق یعنی مناجات ساعت سه صبح که صندلی حاج آقا رو برمیگردوندن بچه هایی که خوابن رو نبینن😂 ـ عشق یعنی پرتقال و کیک 🍊🥧 ـ عشق یعنی رقابت برای اکسیر تا پای جان😂✌🏻 ـ عشق یعنی چالش سر کتاب عشق خدا و سه جلدی بینهایت📚 ـ عشق یعنی خلوت‌های شبانه بچه ها📿 ـ عشق یعنی نگرانی بچه‌ها برای خوندن دعا های روزانه و عقب نموندن از اونا🤲🏻 ـ عشق یعنی همه وسواس گرفته بودن اعتکافشون باطل نشه🌸 ـ عشق یعنی تو اوج خستگی بازم نمازتو جماعت بخونی💕 ـ عشق یعنی اینقدر سوال بپرسی و نذاری برن تا سوالتو جواب ندادن😉 ـ جهاد یعنی عده زیادی از دانش آموزان سمپادی که یک عالمه درس داشتن ولی بازم اومده بودن و تو تایم های خالی حتی از زمان خوابشون کم میکردن تا درس بخونن و عقب نمونن📖✏️ ـ عشق یعنی گریه‌های بچه ها لحظه آخر که دلشون نمیخواست برن💧 ـ عشق یعنی تجربه لذت بخش ترین عشق✨ ـ عشق یعنی دختران سمپادی که حالا عاشق خدای بینهایت شدن.....♥️ ـ عشق یعنی کادر بینهایت و موسسه جوانان آستان قدس که سنگ تموم گذاشتن🙏🏻 #مشهد #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما

روایتِ عاشقی‌هایِ دخترایِ اصفهان ـ عشق یعنی چندروز بچه شیرخوارت را تنها بذاری و با عشششق و تمام توان بیای و خادمی دخترای امام رضا رو بکنی😢❤️ ـ عشق یعنی به فکر بچه‌ها باشی مدام به در ورودی برگه بچسبونی که در رو ببندید که یه وقت بچه هاا سردشون نشه! ـ عشق یعنی تاحالا جارو‌ هم نکشیدی😅 ولی برا امام رضا آشپزخونه برق میندازی. ـ عشق یعنی اشک‌های شوق دو تا دختری که تا به حال به مشهد نرفتن ولی بابارضا در اعتکاف  دعوتشون کرد به صحن وسرای پرنورش🫂🥲 ـ عشق یعنی‌ بی‌خوابی کشیدن چند روزه😴 برای فراهم کردن تدارکات اعتکاف و با عشق دورهم بودن در مساجد برای انجام کارها😌 ـ عشق یعنی‌نگاهِ ویژه و خاصِ امام‌رضا که بشیرِ گروهمون از جفت و جور شدن وسایل وبانی ها میگفت🤩 ـ عشق یعنی کسایی که حتی توی اعتکاف شرکت نمیکنن ولی هدایایِ اختتامیه رو درست میکردن🎁 ـ عشق یعنی ظرفیتِ تکمیل شده 😢و چند تا ۱۴۰۰۰ هزار صلوات بچه‌های کادر که نذر حل شدن کارا و جور شدن مسجد دوم بود... ـ عشق یعنی خادمی که با صدایِ قشنگ و روح نوازش تلنگرانه برامون شب آخر حرف بزنه و با گریه های بلند بچه ها، با روضه امام حسین و زیارت از راه دور بابارضا و روضه مادر تموم بشه😭 ـ عشق یعنی استادی که خسته از راهه 🤕ولی باصبوری به سوالای بچه ها جواب میده و حتی باز وقت خالی میکنه و در گوشه ای از مسجد شنوای سوالاتِ دخترا میشه... ـ عشق یعنی وسطِ مناجاتِ شبانه بویِ آشنا و آرامش بخش رو حس کنی و ببینی پرچم مولا و امام حسین(ع) روبه‌روته♥️ ـ عشق یعنی ظرفِ مهربانی و دغدغه این رو داشتن که غذا ها رو جمع کنند و برسونن به دست نیازمندان همونطور باعشق و خالصانه مثل مولا🍽🥘 ـ عشق یعنی همه خوابن اما تو میمونی ساعت ها کمک میکنی تا سفره جمع بشه✌️ ـ عشق یعنی با اینکه قرار بود از هم جدا شیم ولی تک تک لحظاتمون دعا میکردیم تا هر دختری که آرزو داره بیاد و بچشه این بی نهایتِ عاشقی رو🤗 ـ عشق یعنی دور از هم بودن تویِ دوتا مسجد؛ ولی با لبخند و عشقِ تماام وظیفه ای که بابارضا بهمون داده بود رو با تمام وجود انجام میدادیم😄❤️ ـ عشق یعنی بینهایت دوره شیشی باشی وهنوزمشهدتم نرفته باشی ولی نصف باراعتکاف رو به دوش بکشی😌 ـ عشق یعنی زمانی که از شدت گریه روی پرچم باباعلی سرشون رو گذاشتن🥺 ـ عشق یعنی به زور اومده باشن اعتکاف ولی دیگه دلشون نخواد برن🙃 ـ عشق یعنی با ذوق بپرسن برنامه بعدی را هم میشه ما باشیم😃 ـ عشق یعنی اشک هایی که خجالت می‌کشیدن کسی ببینه🥺 ـ عشق یعنی وقتی که  یکی از دوستاشون از بقیه اعتکاف جا میموند و کلی گریه می‌کردند و بقیه اعتکاف را به یادش بودن🥲 ـ عشق یعنی داری دنبال پول میگردی که بقیه پولشو برگردونی ، میگه اگه قراره خرج بینهایت شه نمیخواد برگردونین.. ـ عشق یعنی معتکف نمیشم چون باید کلی وسیله مدام بین دومسجدردوبدل کنم🥲 ـ عشق یعنی سرچ کردن چگونه وضوبگیریم چون برای اولین بارمیخواستن وضوبگیرن📱 ـ عشق یعنی آجی گفتنایی ک همه رو زبونشون افتاده بود و به کسی که حتی نمی‌شناختند بگن و با عشق با هم صحبت کنند👭 ـ عشق یعنی با هر نشستن وبلندشدنی صدای آخ گفتنت از درد پا بلند بشه ولی بگی خسته نیستم و بری دنبال بقیه کارا😇 ـ عشق یعنی بهش بگی حداقل یک ربع بخواب بگه یک ربع؟؟! خیلی کار داریم🚶🏻‍♀ ـ عشق یعنی وقتی بی نهایتی نیستی و منتظری بی صبرانه بی نهایتی بشی و بیای توی جمعشون😍 ـ عشق یعنی خادمایی که کلی خسته ان ولی وقتی میان پای روضه میشینن نتونن آروم گریه کنن و صدای گریه هاشون بلند بشه... ـ عشق یعنی اونی که مدام سرسفره میگفت آماده شو برای اتوبوس های بیت المقدس تابریم قدس را آزادکنیم😅 ـ عشق یعنی همخوانی ای لشکر صاحب الزمان و یه صلوات نظامی خاص که دخترای اصفهان چشیدن و عشق کردن با این😍😅 ـ عشق یعنی آغوش هایِ قشنگِ رابط استان آخرش🫂 ـ عشق یعنی از مشهد اومده ولی از یه اصفهانی هم اصفهانی تره.. با اخلاص میدوئه واسه اجرای کارا و با جمله :مخاطب تاج سر ماست، جاش رو چشم ماست تکونت میده🙂 ـ عشق یعنی آغوش های همراه با اشک موقع خداحافظی و احساس خستگی نکردن خادما و دلتنگِ تموم این سختیا و نخوابیدن هاشون🫂 ـ عشق یعنی جمع شدن ۵۳۵ تا دخترِ بی نهایت عاشقی در دو تا مسجد جوادالائمه و صاحب الامر❤ ـ عشق یعنی خدایی که می‌ذاره ما این طعم عشق رو بچشیم🤤💛 ـ و در نهایت عشق یعنی بغض توی گلومون برای دلتنگی به جا مونده و یادآوری تموم این قشنگیا برای اینکه بگیم عشق یعنی چی!😢 #اصفهان #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما

روایت عاشقی‌هایِ دخترایِ قزوین ـ عشق یعنی شب بیداری‌های قبل از اعتکاف و توکل و توکل و توکل بر خدا✨ ـ عشق یعنی بعد امتحانت توی بارون منتظری تا درمسجد باز بشه☔️ ـ عشق یعنی خستگی از چشماش میباره ولی میگه بریم آشپزخونه رو تمیز کنیم. ـ عشق یعنی "خوابم میاد کسی با من کاری نداشته باشه!" ولی ۵ دقیقه بعد مشغول کار کردن می‌بینیش😄 ـ عشق یعنی نون پنیر لقمه کرده تا سرگروهش روزه‌‌اش و باز کنه🌯 ـ عشق یعنی تمام بدو بدوهای پشت پرده رو انجام میده، بدون اینکه کسی متوجه بشه! ـ عشق یعنی با کتاب عشق خدا خوابش برد❤️‍🔥 ـ عشق یعنی دل رحمی موقع بالشت بازی های گروهی... ـ عشق یعنی هیات های نیمه شب ۵،۶ نفره🥲 ـ عشق یعنی با پالتو و ملحفه، بالشت ساختن برای اونی که بالشتش رو یادش رفته بیاره. ـ عشق یعنی بلد نیستم نماز بخونم، بهم یاد میدی؟!🥺❤️ ـ عشق یعنی بگن اینجا بوی امام رضا میده!🌾 ـ عشق یعنی دمنوش درست کردنه کسی که زیاد نمیشناستت❤️‍🩹 ـ عشق یعنی بلند کردن ترموس بعد از گفتن یک، دو، سه، علی علیه‌السلام✌️🏻 ـ عشق یعنی وسط کلی تکاپو، یهو یکی بیاد یه برگه بده دستت بگه از استاد برات امضا گرفتم🌚 ـ  عشق یعنی لب های خشک شده‌ی خادم ها که با لا اله الا الله تر می‌شد:) ـ عشق یعنی با امام رضا قهر بود اما حالا با شنیدن اسمشون، اشک از چشماش میباره😭❣ ـ  عشق یعنی میاد ازت چایی بگیره ولی با دیدن چهره ی خسته ات به گفتن یه خداقوت اکتفا میکنه☕️ ـ  عشق یعنی هر وقت دلت گرفت، بشینی پیششون و چشم هاتونو ببندید و به خدا فکر کنید و فقط از خودش حرف بزنید :)🫂 ـ عشق یعنی "چجوری می‌تونیم خادم بشیم؟" ـ عشق یعنی شب تولد امیرالمومنین، از ۳۰۰ نفر، صدای ۳ میلیون آدم تولید شه :)🗣😂 ـ عشق یعنی معتکف نباشی اما هر روز بیای مسجد سر بزنی و حواست باشه نکنه کاری زمین بمونه! ـ عشق یعنی انقدر پاهاش درد میکنه که دیگه نمیتونه راه بره، ولی باز که صداش میکنن، میدوئه...👣 ـ عشق یعنی والیبال نشسته‌ای که تورش چادره و وصله به ستون مسجد🏐 ـ عشق یعنی کنار خط بین مسجد و حسینیه افطارو باز کردن، به عشق رفیقایی که نمیتونستن بیان اینور...🥰 ـ عشق یعنی مسئولیت کارای زیادی رو دوشش بوده، ولی وقت توسل میگه: امام رضا آخه من که کاری نکردم...🙂 ـ عشق یعنی بعد از سحر، وقتی همه خوابن، رفته کنار محراب و چقد قشنگ نشسته روبروی خداش :)😍 ـ  عشق یعنی بابام موقع رسوندنم به مسجد آروم و با بغض بگه: التماس دعا دخترم...🥺 ـ عشق یعنی از سرمای حسینیه خوابت نبره اما دلت نیاد پتوت و از بچه ها پس بگیری ؛) ـ عشق یعنی دیدن سکوت کسایی که جزو شلوغ ترین بچه ها بودن، اونم موقع حلقه های یاد خدا و اعمال ام داوود 🤗 ـ عشق یعنی دیدن صورت پر از هیجان کسایی که اولین بار بود از عشق خدا می‌شنیدن  اونم با طعم بی نهایت😍 ـ عشق یعنی اشک هایی که وسط حلقه یاد خدا بغض گلوت رو می‌شکنه... ـ عشق یعنی کل سه روزه اعتکاف بارون بارید! هم از آسمون هم از چشم‌ها هم از ملکوت🌧 ـ عشق یعنی با خنده میگه: خیلی سعی کردیم صبرتون تموم بشه ولی نشد... مرسی که خادم‌ها انقدر مهربونن :) ـ عشق یعنی این سوال که: ماه رمضون بازم اعتکاف دارید؟!🥺 ـ عشق یعنی ماه رجب، روز ولادت امام علی، تو مسجد غدیر، کنار دویست‌وبیست‌وپنج تا قلب♥️ دعوتنامه از این قشنگ تر؟! #قزوین #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما

روایتِ عاشقی‌های دخترایِ گلستان ـ عشق یعنی سه روز بودن تو جمع صمیمی کسایی که تا حالا ندیدیشون ولی انگار چند ساله همو میشناسین... ـ عشق یعنی قبل از افطار با ذوق نشستن و شروع کردن به تعریف کردن خاطرات از اردو های بی‌نهایت:) ـ عشق یعنی خوندن دعای عهد بعد از نماز صبح... ـ عشق یعنی عکسِ دسته‌جمعمون روز جشن ولادت مولا ـ عشق یعنی دخترایی که با شوق سفره افطار و سحر رو میچیدن و میخندیدن ـ عشق یعنی زندگی کردن به مدت کوتاه فقط برای خودت ـ عشق یعنی نماز های جماعت اول وقت و فیض کثیرش ـ عشق یعنی تا سحر بیدار بودن و گوش دادن به مناجات های بچه ها آرامش گرفتن ـ عشق یعنی اون قابی که تو بسته های پیتزایی اعتکاف عاشقی بود و اول نمیدونستیم باید چیکارش کنیم😅 و بعدش یکی از بچه ها با ذوق میاد میگه فهمیدمم ـ عشق یعنی جمع گرم و صمیمی کوچیکمون ـ عشق یعنی گریه‌های دخترای امام رضا روز آخر ـ عشق یعنی نماز شب‌های دسته جمعی ـ عشق یعنی بازی‌های گروهیمون ـ عشق یعنی به‌خاطرِ تعدادِ بچه ها قرار نبود اعتکاف برگزار بشه ولی دقیقه ۹۰ میگن به لطفِ امام رضا(ع) برگزار میشه ـ عشق یعنی بی‌نهایتی کردن چند تا دختری که بی‌نهایتی نبودن تو اعتکاف ـ عشق یعنی دلت میخواست تو قرعه‌کشی مشهد برنده بشی ولی از برنده شدن دوستت خوشحال تر شدی💛 ـ عشق یعنی آخرین نفری باشی که برمیگرده خونه و تا میتونی رفع دلتنگی کنی ـ عشق یعنی وضو گرفتن تو هوای سرد منتظر اذان موندن ـ عشق یعنی تا جارو رو میگیری دستت کناریت ازت میگیره و میگه نوبت منه ـ عشق یعنی سربه‌سرِ پسر کوچولویِ ۲ ساله رابطمون گذاشتن ـ عشق یعنی خوندن زیارت آل یاسین با آرامشِ صداش ـ عشق یعنی وقت خواب رسیده ولی تو بیداری واسه عشق خدا ـ عشق یعنی بدونی به مهمونی ای دعوت شدی که خدا دعوتت کرده و مهمون خدا هستی ـ عشق یعنی لحظه آخر بغض داره خفت میکنه و با بغل دوستات میشکنه ـ عشق یعنی پیدا کردن دوستایی که با هیچی نمیشه عوضشون کرد ـ عشق یعنی خادم‌های مسجد المهدی صاحب الزمانِ گرگان و سی‌ودو تا دخترِ امام رضایی #گلستان #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما

روایتِ عاشقی هایِ دخترای اهواز ـ عشق یعنی با این‌که جا نبود خودمون و جا دادیم تو اعتکاف... ـ عشق یعنی نمازها رو کنار هم می‌خوندیم و هرکی هرجا اشکال داشت به هم کمک می‌کردیم📿 ـ عشق یعنی وقتی مجبور شدم تو حسینیه بمونم، دوستام کنارم بودن و از تو مسجد هوامو داشتن 🥰 ـ عشق یعنی همه کوچیک و بزرگ بسیج شدیم رزق معنوی بنویسیم، یکی مینوشت، یکی نقاشی میکرد و یکی....💌🖋 ـ عشق یعنی بعد اذان صبح نخوابیدن که مسجد و جارو کنن🧽🪣 ـ عشق یعنی چادرش و قرض میداد و میگفت باهاش نماز بخون تا نورانی بشه🧕✨ ـ عشق یعنی حتی وقتی فاضلاب مسجد اومد بالا تا آخر کنار هم موندیم 😅 ـ عشق یعنی با همه‌ی سختی‌هاش شیرین بود در جمع آدمایی که بوی خدا میدادن بودن😇🤲 #اهواز #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما

روایتِ عاشقی‌هایِ معتکف‌های شیراز ـ عشق یعنی با این‌که خودشون روزه هستن ولی می‌ایستن و برای بقیه افطاری درست میکنن🍗 ـ عشق یعنی مولودی‌های زیبا برای امام علی 😍و به جای دست زدن صدای صلواته که مسجد و پر میکنه😄 ـ عشق یعنی با صبرو حوصله به سوال‌های بی‌جواب نوجوون‌ها پاسخ میدن. ـ عشق یعنی خودشم خیلی دوس داره معتکف بشه؛ ولی به خاطر این‌که برنامه‌های معتکفین رو هماهنگ کنه، معتکف نمیشه.🥺 ـ عشق یعنی شاید بعضی وقتها شیطنت های ما نوجوون‌ها زیاد میشد😅 ولی مامان بزرگ های مهربون نه تنها دعوامون نمیکردن گاهی وقتا همراهی‌مون هم میکردن❤️ ـ عشق یعنی نمازشب‌های عاشقانه بچه ها ❤️‍🩹 ـ عشق یعنی چشم رو هم نمیذارن تا بتونن یه خورده بیشتر دعا بخونن🤲🏻 ـ عشق یعنی نوجوون‌ها همه جوره مراقب  مامان بزرگ ها هستن و هرجایی کمک بخوان دریغ نمیکنن☺️ ـ عشق یعنی بچه کوچولوها هم به زبون خودشون دعا می‌خونن وبرای خدا دلبری میکنن🥺😢 ـ عشق یعنی هر خوراکی که داره با بغل دستیش تقسیم میکنه. 🍎🫐 ـ عشق یعنی روایت‌گر با گفتن داستان شهدا دلامون و میبره شلمچه و کانال کمیل و صدای گریه‌های همه کل مسجد و پر میکنه😭 ـ عشق یعنی روضه حضرت زینب و اشک های بی‌امان بچه ها🖤 ـ عشق یعنی موقع استقفار و العفو گفتن همه از ته دلشون از خدا آمرزش میخوان🤲🏻 ـ عشق یعنی اعمال ام داوود با صدای گرم مامان بزرگ های مهربون💜 ـ عشق یعنی نصیحت‌های مادرانه و دعاهای زیباشون که همش برات دعای عاقبت بخیری میکنن❤️‍🩹 #شیراز #رؤیت‌عشق‌باچشم‌های‌غیرمسلح‌درسراسر‌ایران #ارسالی‌شما