پیرزنِ بَزَکشده
ماها عارِمان میآید بگوییم: بلد نیستم.
ماها میترسیم از اینکه بگوییم: حق باتوست.
ماها فرار میکنیم از لحظهای که خطای ما وحقانیت دیگران ظاهر شود.
و امان از روزی که ما، با اینهمه پستی و فرومایگی و زشتی، تأیید نیمبندی از عالم یا مرجع یا استاد یا #اماممعصوم داشتهباشیم...
چه انحرافها که بخاطر همین عار و ننگ و ترس از حق، در عالم به پا میکنیم و چه مسیرها که در تاریخ، بخاطر استکبارمان، تغییر میدهیم.
پناه برخدا از روزی که ذرهای و کمتر از دانهی جویی، علم و توجیه و حجاباکبر داخل بارِصاحبمُردهی خودمان داشتهباشیم.
آنوقت نهتنها نمیگوییم: حق باتوست، بلکه با هزاران توجیه علمی و عملی و دینی، صلاحیتی پوشالی برای خود بنا میکنیم و ذات زشت بهدردنخورِ خود را به انواع و اقسام عناوین دینی، #بَزَک میکنیم.
نمونه پیرزنهای بزکشده در طول تاریخ، فراوان داشتهایم و داریم و خواهیمداشت...
برجام را خدا آورد.
اسلام رحمانی را نباید فراموش کنیم.
نباید کسی را به زور به بهشت برد.
چرخ زندگی مردم باید بچرخد.
از افراط پرهیز کنید و مثل ما اهل اعتدال باشید.
و... یک دنیا جملاتی که مردمِ دلسوخته، به هوای دین و اسلام پذیرفتند و وضعیت امروز ما فاجعه ایست که نتیجه بزکهای نفوس پست است.
#دلنوشت
وقتے کہ نہ راهِ پیش دارے و نہ راهِ پس
+ افسرده ای؟
- درماندهام.
+ گره را باز کن.
- گرهِ زندگیم، کور شده.
+ به حِسام بسپار؛ پیگیر است.
- حِسام ساده است؛ همه داروندارت را به کس و ناکَس میگوید.
+ تاحالا پیشِ شریفه رفتهای؟
- همان ناکَسی که به وسعتِ ۲۵ سال زندگیم، به من و مادرم و خانوادهام بدهکاراست؟
هرچند میدانم که گره را دست ساحرش و زبانِ فریبایش، باز میکند
+ چرا سفره دلت را پیش کمیل باز نمیکنی؟
- کمیل... زندگیم از اوست
ولی به چه قیمت؟
آبروی حسام و سامان و شریفه را ببرم تا گره باز شود؟
شما خودتان راضی به این خَطا هستید؟
+ پس خودت یکتنه کاری کن. آبرو بگذار.
- حرف و حدیث مردم را چه کنم؟
مردم هیچ؛ از چشمان کمیل بیفتم خوب است؟
آبرویی را که سالها در دل این محراب و بالای سرِ آن منبر به من دادی، برایم نگهمیداری؟
+ حالا باورت شده که «هیچ» هم نیستی؟
زبانِ قال و حالِ این روزهای دِلِ یک دوست:)
#دلنوشت
یادتاݩهسٺ؟
بچه که بودیم، دوستانمان را میدیدیم که گاهی سرِ بازی فوتبال به محض آنکه خود را در موضع پیروزی میدیدند، بازی را رها میکردند از ترس اینکه مبادا دوباره دچار ضعف شوند؛ یادتان هست؟
و بعضی دیگر را که تا میفهمیدند حریفشان قویتر است، اصلا وارد بازی نمیشدند بهخاطر ترس از اینکه مبادا آبرویشان به خطر بیفتد؛ اینطور نبود؟
و عدهای دیگر بودند عجیبتر از اینان؛ از شدت غرور و خودخواهی، تکروی میکردند و راضی نبودند که آقایگل، کسی غیر از آنان باشد؛ یادتان هست؟
و جمعی را در جهنم خودخواهی خود میسوزاندند و مایه عقبماندگی همه میشدند.
و جماعتی بیچاره، که همیشه عاشق گلبهخودی بودند؛ فقط بهخاطر آنکه یار محبوبشان، را در تیم حریف یافتهبودند و برای دلجویی از او و هواداری او، حاضر بودند تیم خود را بفروشند؛ از این قلم هم زیاد دیدهام.
آن روزها ما بهخاطر بچگی و کوچکی دنیامان، چه بازیها درمیآورديم و چه کلاهها بر سر خود میگذاشتیم؛ اما امروز، درشتهیکلهای بدبختی را سراغ دارم که تکبر یا ترس یا خودخواهی یا دلبستگی، نفسهایشان را کشته و نَفَسهایشان را بریدهاست.
گاهی از نظر باطل خود دستبرمیدارند و با مخالفین خود مماشات میکنند تا به انصاف و آزادیخواهی مشهور شوند.
و گاهی از بحث فرار میکنند و کناره میگیرند به ترس از آنکه شخصیت پوشالیشان در نگاه دیگران شکسته و مخدوش نشود.
و گاهی از شدت خودخواهی، انواع روشهای مغالطه و انواع تهمتهارا بهکار میگیرند تا مردم را، هشتسال در جهنم استکبار و خودپسندی خودشان، به بهانهی اعتدال بسوزانند.
و گاهی بعضیها از بس شیفته دشمن هستند و آرزوی قدم زدن در خیابانهای نیویورک را دارند که دوست و دشمن را جابجا میگیرند و گلبهخودی هایشان، آنها را تا جهنم خیانت پیش میبرد.
آیا دوستیهای ما و بیخیالی های ما و سازشکاریهای ما و زبان تلخ و بُرندهی ما، بهخاطر تکبرها و خودخواهیها و دلبستگیها و ترسهای ما نیست؟
#دلنوشت
آهایمردم🍁
آنقدر مرد نیستم که دست از کفشی یا ظرفی غذا یا درهمیپول بردارم.
آنقدر مرد نیستم که از کنار جلوهای و یا شُهرَتی و یا نگاهی و مقامی بگذرم.
حال با اینهمه بچگی، مرگ را چگونه تحمل خواهمکرد؟
چگونه از مرگ نخواهمگریخت؟
چگونه با مرگ کنار خواهمآمد؟
برای دلکندن از ذره ای دنیا، روزها و شب ها با خود کلنجار میروم و در آخر، دلم به کنارگذاشتنش راضی نمیشود؛ حال لحظهای که میخواهم با همهی این دنیا خداحافظی کنم، چگونه خود را بر این مصیبت راضی کنم؟
اکنون با هر ذره از وجودم این حقیقت را یافتهام که این کمترین، از عهده امانتداری برنمیآید. برای این کار، بهدنبال مرد بگردید.
#دلنوشت
@mhmm110
بعضیها حالشان خوب است؛ فقط وقتی که چشمان دیگران متوجه آنها باشد.
راضی هستند فقط وقتی که تحویل گرفتهشوند.
هیچ مخالفتی با هیچ کسی ندارند فقط تا زمانی که هوادار داشتهباشند.
حق با طرف مقابل آنهاست فقط زمانی که همه با آنها و سلیقههای نفسانی شان همراه باشند.
خیرخواهی و دلسوزی وظیفه آنهاست فقط زمانی که طرف حسابشان، آدم گردنکلفتی باشد:)
وظیفهشناسی مسئولیت آنهاست؛ ولی تا زمانی که دوروبرشان، افرادی باشند که روزی به دردشان میخورند.
این بعضیها، چقدر بچهاند
چقدر کوچکند
چقدر حقیرند
#دلنوشت
@mhmm110
°بچہ°
بعضیها
گاهی گمان میکنند انسان شریفی هستند
گاهی خيال میکنند صبر فراوانی دارند
گاهی تصورشان اینست که انسان آزادهای هستند
گاهی فکر میکنند خیلی بخشندهاند
اما اگر کسی در حق آنان جفا کند
اگر کسی به آنان تهمت زند
اگر بدقولی کسی را ببینند
اگر طلبکار باشند و طلبشان دوسال فراموش شود
اگر خلاف توقعشان، با آنان بدرفتاری شود
آنوقت است که معلوم میشود فرسنگها با صبر و رحم و عطوفت و ازخودگذشتگی و بخشش و دریادلی فاصله دارند.
آنان روزی که خودشان را صبور و بخشنده و دریادل و مهربان و ایثارگر یافتهبودند، روزی بود که هیچ بیاحترامی و بیادبی و ناملایمتی در زندگی ندیدهبودند؛ دقیقا همان بچهای که هنوز سردوگرم روزگار، بالا و پایینش نبردهاست.
ولی روزهای تلاطم و تندی و ناملایمت و بیتوجهی دیگران، روزی است که خود واقعیشان را یافتهاند و فهمیدهاند پهلوانپنبه اند؛ جز ادعای صبر و بخشندگی و مهربانی و ایثار، چیزی در بساط نداشتهاند.
#دلنوشت
#تدبر
@mhmm110
الهی🌱
آنها که تو را نیافتهاند، دربهدر شدهاند، بدبخت شدهاند، آواره شدهاند.
دربهدرِ نگاهِ مردم و بدبختِ همراهی و تأیید آنها و آواره داراییهای دیگران.
چیزی جز نگاه و همراهی و بودنِ مردم ندارند و تمام بودنشان و موجودیتشان، نبودن و نابودی و نداری است؛ بیچاره آنها که اینچنین اند و بدا بحال من اگر بیمار چنین سرطانی هستم.
سرطان وابستگی به چیزی که هیچ است و خود، وابسته است.
سرطان نیازمندی به کسی که خود، نیازمند است و ندار.
سرطان اشتیاق به آنکه هیچ آبرو و قدرت و استحکامی ندارد.
ایکاش دستی بلند شود و برای این بیماران سرطانی هم دعایی کند.
#دلنوشت
#خدا
@mhmm110
سلام♥️
ممنونم کههستید
وممنونم که مرا اصلاح میکنید
و عذرخواهمازاینهمهپرحرفی🌹
من اینجا
بلندبلند #فکرمیکنم
و البته مشتاق #مطالعه و #اصلاح و تکمیلِ
یافتههای ذهن خودم
#متعصب نیستم
دوستانم میشناسندم
نیاز به اثبات نیست
لذا اگر خاطرتانازفکرِ دُگم بنده
مکدر است
میبخشید
ولیاگر ماندید
کمکمکنید
در مسیر تبیین اندیشه #انقلاب
کهبرایش آفریدهشدهایم و شدهاید.
#دلنوشت
≡ @mhmm110 ≡