eitaa logo
نوشته های من
267 دنبال‌کننده
237 عکس
186 ویدیو
59 فایل
قانع‌بہ‌همینےکہ‌دوچشمت‌بیناست؟ دلت‌چطور؟ محمّدحسیݩ‌مطھڕ؎ھستݦ🌱 @m_h_motahari [کپی‌‌مطالب‌باذکرنام‌وبی‌ذکرنام، جهت‌اعتلای‌کلمه‌ی‌اسلام واجب‌ مؤکده🕊] لینک کانال https://eitaa.com/m_h_motahari1 صفحه ویراستی https://virasty.com/m_h_motahari
مشاهده در ایتا
دانلود
ان‌شاءالله از فردا در خدمت دوستان هستم
|غربت‌ونصرت| فرمود: اگر به اندازه عدد گوسفندان این گله یار داشتم، قیام می‌کردم؛ اما امان از دوستداران ساده و دشمنان هوشمند. دشمنان با هوشمندی خود، گوی خلافت و جام حکومت را به یکدیگر پاس می‌دهند و لحظه‌ای از آن غافل نیستند و دوستان ساده ما بازی آنان را خورده‌اند؛ روزی به فتوایی دست از جهاد می‌کشند روز دیگر به بهانه ‌ی کار و زندگی، اردوگاه نخیله را رها می‌کنند روزی هم خودشان و ۴۰۰۰ نفر لشکر تحت امرشان را به سکه‌های پسرِهِند می‌فروشند روز سوم ترس از پسر مرجانه آن‌ها را در خانه‌هایشان حبس می‌کند روز چهارم به شعار انتقام و بدون تأیید و امر ما، ۲۰۰۰ نفر از دوست‌داران مان را تلف می‌کنند و روز دیگر وقتی‌که هارون یا متوکل و اتباعشان، قصد حبس و زندان ما می‌کنند، صدایشان درنمی‌آید و عرضه‌ و تحمل محافظت از جان ما را ندارند و اینست داستان امام و یاران ساده‌اندیش او که تابحال، تنهایش گذاشته اند. @mhmm110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای اباعبدالله♥️ از گوشه‌ی صحن طلای بی‌بی جانم تا گوشه‌ی ایوان طلایت چند قدم فاصله است؟ @mhmm110
「تقابل」 ابوذر را به شام تبعید کرد؛ معاویه از حق‌مداری او نیمه‌جان شد. به عثمان نوشت: اگر او را در شام نگه‌داری، همه را بر ظلم تاریخی‌ ما خواهد شوراند. او را به مدینه بازگرداند؛ دوباره ابوذر بود و مدینه و آنها که مسیر انحراف و تبعیض را به سرعت دنبال می‌کردند و افشاگری‌ها و روشنگری‌های ابوذر. این‌بار او را به ربذه‌ تبعید کرد و مردم را از بدرقه‌ی او منع کرد؛ علی و حسنین اما او را رها نکردند. او فریاد ولایت و عدالت بود و صدای غربت علی؛ علی داشت صدای غربتش را و ندای ولایتش را به دیار زیتون و زادگاه حزب‌الله می‌فرستاد. معاویه، ناخدای کشتی نفاق و معمار نظامِ سلطه و استکبار، شاید روز تبعید ابوذر، بشکن می‌زد و از تبعید غریبانه او احساس رضایت می‌کرد و فاتحه‌ی روشنگری های ابوذر را می‌خواند. بنیانگذار نظامِ‌سلطه و استکبار، آن روز خبر نداشت که نَفَس حق ابوذر، پیام‌آور ولایت علی است و از صلب اهالی دیار زیتون، فرزندان مقاومت پا به دنیا خواهندگذاشت و با عشقی که از پدرانشان به ارث برده‌اند، شبی راحت و ایمن برای نظام استکبار نخواهندگذاشت. امروز فرزند نجس نفاق -اسرائیل- از ترس مقاومت، خود را جمع کرده‌است و حقیرانه مرگ تدریجی خود را شاهد است. ۲ @mhmm110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صاحب الفتح: "مراسم دهه ی سوم محرم الحرام" آدم یه ذره هم "زیر خیمه ی امام حسین" باشه بسه‌... سخنران:حجت الاسلام استاد سیدرضا محبوبی مورخ ۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ [هیئت معظم صاحب الفتح] 🔸◾🔸◾🔸◾ @sahebalfath_ir 🔸◾🔸◾🔸◾
پیرمرد می‌گفت: انسان سراپا تقصیر است؛ ناراضیِ ناآرامِ خودخواهِ پرطمعِ مغرورِ خودپسند. او آرام نمی‌شود؛ مگر در لحظه‌ی احتضار. او دست از خودخواهی برنمی‌دارد؛ مگر لحظه‌ی تنهایی شب اول قبر. او سیر نمی‌شود، مگر با خاک قبر. از غرور و خودپسندی کوتاه نمی‌آید؛ مگر هنگامه‌ی رؤيت نکیر و منکر. @mhmm110
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 نشر حداکثری: کمک به برپایی سعادت می‌خواهد ❗️ توضیحات راجع به موکب حوزه علمیه در مرز مهران با پذیرایی مومنان در گرمای هوا 🔹 هرچقدر می‌توانید ولو با ده هزار تومان در این امر خیر شرکت کنید؛ حتی اگر توان کمک مالی ندارید با نشر این پیام به برپایی موکب کمک کنید.
-تَلَف- دوستی داشتم و دارم پرانرژی؛ خیلی‌خیلی قدیمی؛ شاید سن دوستی ما از سن درخت سیب باغ حاج‌علی بیشتر باشد:) از اولین روزی که او را دیدم، در جای خود بند نبود و هرجا که می‌نشست، همه را به خودش و حرفهایش و برنامه هایش و فکرش جذب می‌کرد. خیلی ها را با خودش همراه می‌کرد و می‌توانست به راحتی اطرافیان خود را در طرح خود بازی دهد. حدود ۵ سال پیش بود که می‌دیدم هرساله به راهيان نور می‌رود و آن روزها صحبتش این بود که اینجا مشهدی است که من برای احیایش آفریده شده‌ام. ۴ سال پیش برای من با آب و تاب عجیبی از روان‌شناسی می‌گفت و سال قبل از ضرورت مدیریت در عرصه‌ی کلان؛ نه آن‌مهم را به ثمر رسانید و نه برای این‌مهم کاری کرد. ۳ سال پیش در یاد دارم که او را دیدم به بعضی محله ها برای کار فرهنگی می‌رود و با من می‌گويد که این اماکنی که در آن‌ها کار انجام می‌دهم، جبهه‌ایست که مرا برای رزمندگی در آنجا آفریده‌اند. این روزها که او را می‌بینم، مشغول تأسیس و اداره گروه جهادی و هیأت و کانون و مدرسه و گروه‌سرود همزمان با هم (!) است؛ حالا می‌گوید مرا به این عالم آورده‌اند تا تربیت کنم، بگریانم و در مسیر نصرت ولی خدا گامی بردارم. بعد از این نمی‌دانم که به عقیده او، برای چه چیزی آفریده شده‌است؟ و نمی‌دانم که واقعا آیا می‌داند بین آن جبهه و این رزمندگی و نصرت و تربیت و کلی مفاهیم دیگر چه رابطه‌ای وجود دارد؟ آیا شما هم با چنین افرادی مواجهید؟ با من باشید. پ‌ن: درخت سیب داستان ما، تقریبا عمرش به بیش از دوازده سال می‌رسد:) @mhmm110
نوشته های من
-تَلَف- دوستی داشتم و دارم پرانرژی؛ خیلی‌خیلی قدیمی؛ شاید سن دوستی ما از سن درخت سیب باغ حاج‌علی بی
-تَلَف- دیشب داشتم به او فکر می‌کردم و کسانی که شبیه اویند؛ روح‌هایی که زنده‌اند و پراز شور و نشاط روح‌هایی که عطش آن‌ها بیش از "ظرفیت" آن‌هاست روح‌هایی که طلب آن‌ها بیش از "تسلیم" آن‌هاست روح‌هایی که حرکت‌هایشان بیش از "فکر و بینش‌هایشان" است روح‌هایی که آتش جنبش‌هایشان قوی‌تر از "جهان‌بینی و نقشه‌راهشان" است روح‌هایی که نمی‌دانند دارند چه می‌کنند و فقط می‌روند و می‌روند و می‌روند آنان؛ یک روز خود را فدای احیای اماکن‌مقدس می‌کنند روز دیگر خود را متعلق به جبهه‌ها می‌دانند روز سوم عمر خود برای تربیت و اشک و نصرت می‌گذارند بدون آن‌که بدانند و بفهمند که رابطه میان این‌همه چگونه است؟ و کدام از این ها اولویت زندگی آنانست. این‌ها تلف می‌شوند و خود را به پایان می‌رسانند. ما همان‌طور که به آتشی برای حرکت محتاجیم، به‌شدت به "نقشه‌ای برای فهم جبهه‌ها و رزمندگی‌ها و نصرت‌ها و تربیت‌ها" محتاجیم. @mhmm110
بسم الله همزمان با ناله های سه ساله امام حسین علیه السلام با دستان کوچکی که گره های بزرگی می گشاید با دعای عصر غیبت فرج منتقم آل الله را از خداوند درخواست می نماییم. امروز ساعت 18:15 خیابان هنرستان، کوچه ۱۱، سمت راست، پلاک ۸۵ منزل استاد معظم شفیعی حفظه‌الله
سلام و تسلیت مدتی‌است مشغول نوشتن دو مجموعه با نام‌های و هستم. این دو مجموعه رو دنبال کنید و با دقت های خودتون، نظر بدید تا تکمیل و اصلاح بشود. متشکر از همراهی شما.
17.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین‌جان♥️ از کنج زندان ترس‌های من تا بهشت نگاه امن تو چند قطره اشک فاصله است؟ @mhmm110