#ریحانه
پاییز امسال با فامیلامون رفته بودیم گردوچینی!
الحمدلله تقریبا #بدحجاب نداریم مگر یکی دو نفر که اتفاقا یکیشون اونروز اومده بود و فضا کم کم داشت میرفت به سمت #شوخی و خنده #مردا با اون .
آقایون وقتی دیده بودن که اون خودشو #سفت نگرفته بدشون نیومد که یه حالی هم ببرن .
رفتم پیشش و کیسه گردوهامو گذاشتم کنار .
گفتم چقدر جمع کردی؟
کیسه رو نشون داد و گفت : فکر کنم #دوکیلویی بشه .
گفتم : من از گردوهای سمت شما نچیدم . میشه دوتا بردارم #مزه کنم .
گفت بردار .
برداشتم و سر حرف رو باز کردم .
چند لحظه بعد یه دونه دیگه برداشتم و خوردم .
گفتم چه خوشمزه است!! دوباره اجازه گرفتم و دوتا دیگه برداشتم و #شکستم .
« حتی یه ذره شم بهش ندادم 😜 »
بازم دست بردم و یکی دیگه آوردم بیرون .
بد نگام میکرد .
جابجا شدم یه جوری که انگار میخوام دهتا دیگه بخورم
گفتم : بازم میشه بردارم؟
گفت : نه ...
گفتم یه دونه دیگه!
گفت : همینطور یه دونه یه دونه داری تمومش میکنی!!
گفتم : حالا با یه دونه دیگه که #اتفاقی نمیفته ...
گفت : چرا میفته ...
گفتم : پس چرا اولش #اجازه دادی؟
گفت : نمی دونستم اینقدر اشتها داری!
گفتم : یعنی اگه می دونستی نمیذاشتی بردارم؟؟
گفت : نه
همون اندازه که ازش گردو گرفته بودم از گردوهای خوشرنگ و بزرگ خودم برداشتم و ریختم تو کیسهاش .
گفتم : حواست باشه. #شیطون میخواد ذره ذره #حیا رو ازت بگیره. تا همین پریسال #چادری بودی ولی حالا #موهاتم بیرونه!!
گفت : حالا چهارتا لاخ #مو که اتفاقی نمیفته.
گفتم : اینو خودتم #قبول نکردی. مطمئن باش #خدا هم قبول نمیکنه .
#حجاب_تاج_بندگی 👑
#پویش_حجاب_فاطمے
#گفتگو
#چرا_حجاب
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿