#ریحانه
💢 #اهمیت_حجاب 💢
• #حضرت_سکینه"سلام الله علیها" در گودی قتلگاه خطاب به پدرش فرمود:
«پدر جان! نگاه کن ببین #حجاب از سر ما برداشتند.»(۱)
• همچنین در مجلس یزید #اشک_میریخت. یزید علت را پرسید، فرمود:
«چرا گریه نکند آن که حجابی برای #پوشش_صورت خود و همراهش در دست ندارد.»(۲)
• #حضرت_زینب"سلام الله علیها" نیز در کوفه و شام که #خطبه خواند خطاب به یزید، فرمود: «آیا عادلانه است که زنان و کنیزان خود را #پشت_پرده جای دهی ولی دختران رسول خدا(ص) را اسیر نموده و آبروی آنها را بریزی؟ و صورت آنها را بگشایی و ایشان را در بین دشمنان گذاشته و از سرزمینی به سرزمین دیگر ببری تا بادهنشینان، نزدیکان، بیگانگان، ارازل و اشراف، آنان را ببینند، در حالی که از #مردان آنان کسی همراهشان نیست و سرپرست و حامی ندارند؟!»(۳)
📚 ۱. تظلم الزهراء: ۱۵۱
۲. اللهوف: ۱۵۱
۳. همان
🍃❤️| @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🔸وقتیکه ایشون میخواستن از بنده اجازه بگیرن واسه رفتن به #سوریه،احساس میکردم که واقعا نمیتونم رو به روی #حضرت_زینب (سلام الله علیها) بایستم
🔹اما از طرفی هم نمیتونستم تو اون شرایط بسیار سخت،تو #اوج_وابستگی و نیاز،به ایشون راحت اجازه بدم که برن😔.
🔸بنده فقط سکوت کردم😶،تنها کاری که کردم سکوت کردم و چیزی #نگفتم. دیدم که ایشون هی چشماشون رو کوچیک میکردن☺️ و سر تکون میدادن تا اجازه بدم که #برن.
🔹من باز چیزی نگفتم و فقط سکوت کردم
دیدم که دیگه صداشون نمیاد🔇 و ساکت شده بودن،وقتی برگشتم و نگاشون کردم👀 دیدم نشسته بودن روی پله آشپزخانه و سرشون رو انداخته بودن پایین و #اشک از چشماشون😭 سرازیر میشد.
🔸وقتیکه من #گریه ایشون رو دیدم،دیگه واقعا نتونستم مقاومت کنم🚫 چون خیلی به ایشون #علاقه داشتم و همیشه میخواستم که به خواسته هاشون برسن و هر آرزویی که دارن بهش برسن و درنهایت بهشون گفتم که باشه مشکلی نیست،برین✅
🔹فقط به #خنده بهشون گفتم که وقتی رفتین اونجا یه وقت #شهیدنشین... ایشونم خندیدن😄 و گفتن:نه من میخوام #چهل سال خدمت کنم مثل فرمانده مون جعفرخان تو سن چهل سال به بعد #شهید شم.
#راوی_همسر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🕊|🌹 @masjed_gram