🌺🍃🌺
🍃🌺
🌺
#فرقه_ضاله_یمانی
#قسمت_اول
❌نام موسس این فرقه❌
نام مؤسس این فرقه احمد اسماعیل گاطع و از قبیله «صیامر» است. وی لقب خود را احمد الحسن یمانی گذارده است. گاطع در حدود سال 1351 در روستای همبوشی در منطقه هویر از توابع شهرستان زبیر از استان بصره متولد شد و توانست فارغالتحصیل دانشکده مهندسی نجف در سال 1378 شود، بعد از ارتباط با استخبارات عراق وارد حوزه علمیه شده و اخراجی حوزه علمیه شهید سید محمد صدر است. اسماعیل گاطع سلسله ادعاهای کذب زیادی داشته اما یکی از جالبترین آنها ادعای ظهورش و سپس به دوران غیبت رفتنش است؛ شروع دورانی که دیگرکسی او را نمیبیند و همه میبایست از طریق نزدیکانش با وی ارتباط داشته باشند. در حال حاضر اسماعیل گاطع به شکل مداوم در کشورهای جنوبی خلیجفارس در سفر بوده و بیشتر در امارات و قطر حضور دارد.
احمد اسماعیل گاطعی با وجود آنکه سید نیست، ادعای سیادت دارد. وی در قبیله صیامر به دنیا آمده و اهالی بصره همه متفقاند که این قبیله سادات ندارد، درحالیکه وی خود را فرزند و رسول و جانشین امام زمان(عج)معرفی میکند!😳
#ادامه_دارد...
📚منابع:
1⃣ روایت از سفینه البحار به نقل از حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، ۱۳۷۶، ج 10، ص 617.
2⃣ غیبه نعمانی، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص 75
3⃣حیدری آل کثیری، محسن؛ حیدری چراتی، حجت، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390.
4⃣ علیاکبر مهدی پور، بررسی چند حدیث شبههناک، فصلنامه انتظار، شماره 14.
5⃣حیدری آل کثیری، محسن، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390.
6⃣منتخب الانوار تألیف السید علی بن عبدالکریم بن عبدالحمید النیلی النجفی، صفحه 343.
@masjed_gram
🌺
🍃🌺
🌺🍃🌺
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🔹بعد از جنگ وقتی برای بازدید از منطقه حرکت می کردیم و به #شلمچه می رسیدیم دیگر نیازی به خواندن مصیبت نبود🚫! #سید رو به قبله می نشست و به افق خیره می شد، اشک در #چشمانش حلقه می زد، بعد به شدت گریه می كرد😭. نگاه به #چهره_سید خیلی در انسان تأثیر گذار بود👌.
🔸رضا علیپور می گفت: «بعد از آنكه سید از #زیارت خانه خدا🕋 برگشت برای گفتن زیارت قبولی رفتیم منزلشان🏡.» سید گفت: «وقتی رفتم توی سرزمین #عرفات، یک جایی خلوت كردم. اول بینی ام را روی خاک گذاشتم و خاک را #بوییدم، می دانی چه بویی را حس كردم⁉️» گفتم: «نه.»
🔹با حال عجیبی ادامه داد: «من #بوی_شلمچه را احساس كردم. بعد هم خیلی گریه كردم😭، اطرافم كسی نبود. #داد_میزدم، گریه كردم. می گفتم آقا من لایق نیستم❓ می خواهم برای یک بار هم كه شده، حتی به صورت #ناشناس شما را ببینم، آن قدر گریه كردم كه اطراف سرم كاملاً خیس شده بود.» آری👌، سید همه جا به یاد شلمچه بود.
🔸علیپور می گفت: «یک شیشه عطر خوشبو😌 از #شهیدسیدعلی_دوامی به سید مجتبی رسیده بود.» آقا سید در مراسم ازدواج رفقا💍 كه دعوت می شد به آن ها می گفت: «این شیشه عطر سوغات سید علی است كه از #مشهد آورده، حیفم می آید كه فقط خودم از آن استفاده كنم. در این روز مبارک به یاد سید علی و تشرف او به #حرم_امام_رضا (ع) شما را هم معطر می كنم☺️.»
🔹سید حتی در این لحظه ها هم از #یاد_یاران شهیدش غافل نبود🚫 و با این كار به دیگران هم یادآوری می كرد.
#شهید_سیدمجتبی_علمــدار
🕊|🌹 @masjed_gram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ریحانه
انیمیشن #حجاب و #حیا 👀🍃
کلیپ باز شود 🌸☝️🏻
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
⭕️🔴چه کسی انسان را از نماز و مسجد و قرآن جدا میکند⁉️
🕋 أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى
🕋 عَبْداً إِذا صَلَّى
💢 آيا ديدى آن كه منع مىكند
💢 بندهاى را كه نماز مىخواند⁉️
📖 سوره علق ۹/۱۰
👇👇👇👇
🔥🔥این ملعون، شیطان محض است که اراده نموده، به هر طریقی، مانع همنشینی ات با یاد خدا و نماز گردد
🔰🔰به آیه زیر دقت کنید لطفا :
🕋 إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ ... يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ
💢 همانا شيطان مىخواهد ... شما را از ياد خدا و نماز باز دارد .
📖 سوره مائده آیه ۹۱
🌸🌸 حالا آیه بعدی رو باهم ببینیم :
🕋 الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ
💢 كسانىكه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، به سزاى فساد مداومشان عذابى بر عذابشان افزوديم .
📖 سوره نحل آیه ۸۸
👆👆👆👆
💠💠 خدا تو این آیه میگه که گروهى هستند راه خدا را بر ديگران مىبندند
✴️✴️ که البته عذابشان چند برابر سایر گناهکاران خواهد بود
😇😇 بعد میگه تو یکی عاقل باش،مطمئن باش این شیاطین، دشمن خونی ات هستند در لباس دوست! مبادا مانع رسیدنت به مقصد خدا گردند!
🔔🔔 شیطان درکمین است، جدایت کند از نماز و یاد خدا؛ مراقب باش!
👇👇👇👇
🕋 لا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
💢 و شيطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، همانا او دشمن آشكار شماست
📖 سوره زخرف آیه 62
قرارگــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_سوم •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ اون شب وقتی مهمون
🌸🍃
🍃
#رمان
#دختر_شینا ❤️
#قسمت_چهارم
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
﷽
💞 چند روز بعد مراسم شیرینی
خورون و نامزدی در خونه ما
برگزار شد.
مردا و زنا جدا تو دو تا اتاق
نشسته بودن.
من تو انباری قایم شده بودم و زار
زار گریه میکردم😭
خدیجه همه جارو دنبالم گشته بود
تا عاقبت پیدام کرد.
💠 وقتی منو با اون حال زار دید شروع
کرد به نصیحت کردن و گفت دختر!
این کارا چه معنی داره؟ مگه بچه
شدی؟
تو دیگه چهارده سالته. همه دخترای
هم سن تو آرزوشونه پسری مثل
صمد بیاد خواستگاریشون و ازدواج
کنن☺️👌
مگه صمد چه عیبی داره؟😒
صمد پسر خوبیه ☺️ تو رو هم
دیده و خواسته😎 از خر شیطون
بیا پایین.
با حرفای زن داداشم کمی آروم شدم.
باهم رفتیم تو حیاط.
رفتیم تو اتاق و همه برام دست زدن
و به ترکی شعر خوندن🌹👏🌹
ولی من حس و حالی نداشتم😔
اصلا انگار قرار نبود عروس بشم😏
تو دلم خدا خدا میکردم زودتر تموم
بشه و پدرم رو ببینم🤕
مطمئن بودم همینکه پدرم دستی
روی سرم بکشه تمام غم و غصه ها
یادم میره😍😍😍
چند روز از اون ماجرا گذشت.
یه روز صبح بهاری تصمیم گرفتم
برم تو حیاط باغچه سرسبز رو ببینم.
مشغول تماشا و لذت بردن بودم که
یهو صدایی شنیدم😳
انگار کسی از پشت درختا صدام
میکرد🤔
اول ترسیدم و جا خوردم 😨ولی
کمی که گوش دادم صدا واضح تر
شد و بعدم یه نفر از دیوار کوتاهی
که پشت درختا بود پرید توی
باغچه😱
تا خواستم حرکتی کنم سایه ای از
روی دیوار دوید و اومد جلوم
وایساد😰
باورم نمی شد🙄
صمد بود🙃
با شادی سلام داد😍
دستپاچه شدم بدون اینکه حرفی
بزنم دویدم توی حیاط و رفتم تو اتاق
و در رو از پشت قفل کردم😶
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
هر شب در ڪانال☺️👇🏻
📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚