🏴ای ملائک، رو در این هامون کنید
شمر را از قتلگه بیرون کنید
ای عزیز فاطمه دادی بزن
آخر ای مظلوم، فریادی بزن
چارهی خصم بدآیین کن، حسین
لب گشا، یکلحظه نفرین کن حسین
ای یم رحمت نمی از ابر تو
ای دو صد ایوب مات صبر تو
چشم هستی بر تو خون بارد حسین
صبر هم اندازهای دارد حسین
گرد باغ لالهات خار و خس است
عترتت در بین دشمن بیکس است
قلب دریا سوخته چون حنجرت
از صدای آب آب دخترت
پیکرت آغشته با خون دل است
طرهات در پنجههای قاتل است
یا ز دست قاتلت خنجر بگیر
یا ره گودال بر مادر بگیر
کربلا، این رسم مهمانداری است؟
از گلوی میهمان، خون جاری است
دیدی آخر فتنهها انگیختند
بر زمین، خون خدا را ریختند
تیغ قاتل زین جنایت خون گریست
من نمیدانم که زهرا چون گریست
مانده در نای گلو آوای من
وای من ای وای من ای وای من
کربلا دریایی از خون آمده
شمر از گودال بیرون آمده
قرص خورشید است در پیراهنش
میچکد خون خدا از دامنش
آن سر ببریده گویی دم به دم
میخورد لبهای عطشانش به هم
ریزد از چشمان خونریزش گلاب
زیر لب آهسته گوید آب آب
🖊غلامرضا سازگار (میثم)
#ماه_محرم_۱۴۰۳