eitaa logo
محمد مهدی طباخیان
9.2هزار دنبال‌کننده
697 عکس
722 ویدیو
7 فایل
وظیفه ما اینجا نشر معارفی از سیره اهل بیت ع و تاریخ زندگی ایشان است. دانشجوی دکتری تاریخ اسلام . دانشگاه تربیت مدرس ما را در جریان دیدگاههای خود قرار دهید. مدیر کانال: @Kazem_mosavi 09208828742 صفحه اینستاگرام: https://www.instagram.com/mahdi_tabakhian
مشاهده در ایتا
دانلود
✍چه بگوییم... نسبت به حمله‌ی تجاوزکارانه ، حرف بسیار داریم و با استناد به ، راه کشف گفتمان به نظر باز است... 🔸اما... اما در مرتبه پیشین و پس از ترور شهید عزیزمان، ، بعد از بیان سیره و سنت صریح علوی علیه‌السلام دال بر و و پشیمان کردن او و اعلان خطر تاریخی از صبوری بی مورد، چنان از جانب رفقای انقلابی خودمان به هزار انگ و ننگ متهم شدیم ، که این بار در موضع گیری عصا به دست گرفته‌ایم... 🔹باشد که آقایان خودانقلابی پندار ، صحنه دار شوند ، ببینیم چه می‌کنند این جماعت پر ادعای کم ثمر... ما نگرانیم، همین از ما در تاریخ به یادگار بماند... http://eitaa.com/m_mahdi_tabakhian
🤲یکی از خادمین ، فرزندش دچار مشکلی شده، محتاج لطف و عنایت و دعای خیر شماست... اگر خدمتی برای از دستمان ساخته نیست، اگر توان حمایت مالی از خادمین علیه السلام را نداریم، دست‌کم با دعای خیر ایشان را یاری برسانیم، که سپاه انسی و جنی شیطان در حال ایجاد مشکل برای خادمین مولاست... 🔸سهم هرکدام یک صلوات تقدیم به روح مطهر مولا و یک حمد شفا... معطل نکنیم، بسم الله...
✍امروز صبح ، توحیدی ترین نماز صبحم را خواندم... چند شب بود اخبار ضد و نقیضی از مشارکت در حملات به از گوشه و کنار شنیده می‌شد... 🔸فارغ از همه تحلیل‌های میدانی و بین‌المللی، سر شب با خدای خودم، یکبار دیگر گفتگو کردم، از پرچم‌داری ایران در جبهه توحید گفتم، از این که اگر شیاطینی که علیه ما صحنه احزاب رقم زده‌اند به اهداف خود برسند، دیگر کسی جرات و جسارت دم زدن از حق ندارد، از این که هرچند ما بسیار خطا کردیم و بی‌جا به خیلی‌ها که نباید، اعتماد کردیم و دل بستیم، اما تو خدای بدری و باید اعجاز کنی؛ گفتم، خلاصه ما بین و ، گفتگوی جالبی رقم خورد... با دل آرام و لبی ذاکر به آیه‌ی " ان معی ربی سیهدین " خوابیدم... 🔹دقایقی به اذان صبح برخاستم، خبر را دیدم، آمریکا را بمباران کرد و رئیس بزرگ شیاطین گفته: "حالا وقت صلح است"، بهم ریختم، پایم سست شد، خیلی طول کشید خودم را جمع و جور کنم، آرمان‌هایم را در مخاطره دیدم، اما برخاستم... برخاستم و فارغ از هیاهوی جهان نماز صبح آرامی خواندم و به خدا گفتم، خدای عزیز، من از بزرگتر نیستم، سپاه خانه‌ات را محاصره کرده بود، صدای پای فیل‌ها رعب به دل‌ها انداخته بود، رفت برای گفتگو با ، شترهایش را پس گرفت و بازگشت و زیر لب گفت، این خانه صاحبی دارد، اگر اراده کرده باشد نگهش دارد، نگاه می‌دارد، این‌جا بود که سایه بر سر لشکریان ابرهه افتاد... حالا خدای من، تو می‌دانی و این قوم سختی کشیده، ، بیرق برافراشته، شعارهای قرآنی ما و اشک ، تو می‌دانی و خون پاک هزاران جوان و یتیمی هزاران کودک برای تو، کار آسانی بود ما هم همانند ده‌ها دست از حمایت مظلوم بکشیم و گوشه‌ای آرام به زندگی انگلی خود ادامه دهیم، به امید و به توکل تو طوفان شدیم... حالا تو می‌دانی و به قول حاج قاسم عزیز، حرمت ! ، حرم است! می‌خواهی نگهش دار، میخواهی نگهش ندار، من حافظ شترهایم باشم و همین ارزن ایمانم را با این نماز صبح نگه دارم و به وظیفه‌ای که به ذهنم می‌رسد عمل کنم، بس است ! تو می‌دانی و آقای قمار باز... یا علی... https://ble.ir/m_mahdi_tabakhian