#خلاصه_نویسی
#بخش_اول
بهترین روش خلاصه نویسی کتاب:
فهرست مطالب
روش اول: یادداشتبرداری
روش دوم: تدوین و ویرایش خلاصه
روش سوم: خواندن با دقت
#روش_اول
#یاداشت_برداری
خلاصه کتاب نوشتن راهی عالی برای جذب مطالب کتاب است. همچنین این کار یک مرجع سریع و فوری به شما میدهد تا هر وقت لازمش داشتید نکات کلیدی و اصلی کتاب را با آن مرور کنید. برای نوشتن یک خلاصهی خوب، کتاب را بهدقت بخوانید و از نکات مهم، پیچشهای داستانی و شخصیتهای اصلی داستان یادداشت بردارید. شما میتوانید بعداً یادداشتهایتان را جمعآوری و ویرایش کنید و یک خلاصهی کتاب عالی از آن در بیاورید.
روش اول: یادداشتبرداری
۱. هنگام خواندن کتاب حاشیهنویسی کنید.
حاشیهنویسی هنگام مطالعه به شما کمک میکند وقتی میخواهید خلاصه کتاب بنویسید قسمتهای مهم را بهآسانی پیدا کنید. دور عبارات خط کشیدن، هایلایت کردن یا یادداشت کردن هر چیزی که مهم، گیجکننده، غافلگیرکننده یا جالب است از روشهای حاشیهنویسی محسوب میشود. علاوه بر این میتوانید تکرارها، تناقضات و ارتباطات بین بخشهای مختلف کتاب را مشخص کنید.
اگر کتاب مال خودتان است که با خیال راحت در آن یادداشت کنید هایلایت بکشید اما اگر کتاب به شما تعلق ندارد از برگهای یادداشت چسبی استفاده کنید.
۲. یادداشتها را هنگام خواندن بنویسید.
یک دفترچه کنار دستتان داشته باشید تا هر فکری به ذهنتان رسید را یادداشت کنید. یادداشتبرداری هنگام مطالعه به شما این امکان را میدهد که مطالب را بهدرستی ضبط کنید. این کار از اینکه بخواهید بعداً دوباره برگردید و جزییات را چک کنید آسانتر است.
شاید بهتر باشد چندتکه کاغذ برای یادداشت کردن کنارتان داشته باشید. یکی برای یادداشت افکار سریع و تأثیرات کلی که از کتاب میگیرید، دیگری برای فهرست کردن شخصیتها و اتفاقات کتاب و دیگری برای یادداشت ایدهها و بنمایهی اصلی کتاب.
میتوانید از کلماتی که برایتان ناآشنا هستند هم یادداشت بردارید. از یک واژهنامه برای جستجوی معنی کلمات استفاده کنید و معنی آنها را یادداشت کنید.
زیر عبارات خط کشیدن و هایلایت کردن نهتنها موجب آسیب رساندن به کتاب میشود بلکه کمکی هم به شما در پیگیری جزئيات خاص نمیکند.
۳. یک فهرست از شخصیتهای اصلی داشته باشید.
نام شخصیتهای اصلی کتاب را یادداشت کنید و برای هرکدام خلاصهای از ویژگیهای شخصیتی را بنویسید. مثلاً یک یا دو خط دربارهی اهداف و خواستههای هر کاراکتر اصلی. از این یادداشتها استفاده کنید تا متوجه شوید چگونه بنمایههای اصلی کتاب از طرق شخصیتهایش نشان داده میشود.
شما میتوانید یک خط سیر زمانی از وقایع کتاب هم درست کنید بهخصوص اگر ترتیب تاریخی وقایع پیچیده و گیجکننده باشد. اگر کتاب بین زمان گذشته و آینده و در طرح داستانهای مختلف رفت و برگشت میکند از چند خط سیر زمانی استفاده کنید.
۴. کتاب را به چند قسمت تقسیم کنید.
برای اینکه گیج نشوید کتاب را به سه قسمت تقسیم کنید. داستان سه قسمت آغاز، میانه و پایان دارد. یادداشتهایتان را بر اساس این تقسیمبندی سهگانه سازماندهی کنید.
قسمت آغازین بر معرفی شخصیتهای اصلی و سروشکل دادن به طرح کتاب متمرکز است.
قسمت میانی به مسئله اصلی داستان میپردازد، حالا چه موضوع نبرد خیر و شر باشد چه موضاعات دیگر.
قسمت پایانی هم به حل گره و مسائل کتاب میپردازد.
۵. شناسایی نکتهی اصلی هر قسمت.
هر قسمت یک بنمایه و هدف مشخص دارد. به آن چیزی که در هر قسمت نویسنده بیشترین وقتش را روی آن گذاشته فکر کنید. ضمناً به نحوهی ارتباط بخشهای کتاب با یکدیگر هم دقت کنید.
۶. ایدهی کلیدی کتاب را مشخص کنید.
همینطور که کتاب را میخوانید به این فکر کنید درس اصلیای که این کتاب میخواهد به ما بدهد چیست؟ به آن بنمایهای که مرتب در متاب تکرار میشود توجه کنید. این بنمایه احتمالاً در گفتگوهای شخصیتهای اصلی مرتب تکرار میشود یا آن ضعف و ایراد اساسیای است که افراد به سبب آن مرتب دچار میشوند.
ادامه دارد.......
#خلاصه_نویسی
#کتاب #روش_اول
#یاداشت_برداری
#موسسه_مرصاد
@m_mersad