پیرزن، نه با اتوبوس مدرسه آمده و نه استخدام دولت است که بگویند بهاجبار آمده. پیرزن عوام است. مستضعف. صورتش هنوز از دوره کرونا به ماسک عادت کرده؛ البته ماسک، بین طبقه مستضعف، برای پنهان کردن دندانهای خراب هم بهکار میرود. پیرزن از کف جامعه است. با چادر کهنه، روسری معوج،چند دندان خراب در دهان. اهل محلهای از گلپایگان. نه از مجتمعهای تجاری و «سرا»ها و «مال»های عریض و طویل لاکچری خرید میکند و نه حتی احتمالا توان مسافرتهای زیارتی زود به زود دارد. استضعاف و سادگی از جزء به جزء تصویرش پیداست. او هیچ از «سفره انقلاب» بهره نبرده. پیرزن اما هرچه که ندارد، تا دلت بخواهد فریاد دارد. آنقدر که رودربایستی و خجالت را کنار بزند، از بین زنان همسالش جلو بیاید و بیآنکه حتی دستی به مرتبکردن ظاهرش بکشد، مقابل دوربین، اعتقاداتش را فریاد کند. درد نکشیدهها نمیفهمندش. پیرزن از همه آنهایی که نمیفهند کجای تاریخ ایستادهاند جلوتر است. از همه آنهایی که برای دفاع از عقایدشان رودربایستی میکنند. پیرزن نماینده مستضعفین بود. نورچشمی خمینی. بین همه شوخیهای بامزه و بیمزه، ما خاک پای پیرزنایم و مستضعفان همشکل او.
«مهدی مولایی»