من خودم آن شب سرباز ایشان بودم در آن عملیات و ایشان فرمانده بودند.
قبل از حمله گفتند زمانی که حمله میکنید، حتی اگر برادرتان تیر خورد و افتاد، متوقف نشوید و عبور کنید و به سوی دشمن حمله کنید.
توی گردان ما، تنها کسانی که برادر بودند، من و ایشان بودیم.
میدانستم منظور ایشان با من است...
خود ایشان جلوتر از همه حمله کردند و دو گلوله بهشان اصابت کرد.
یکی به گلو و دیگری به کتفش و وقتی افتادند کلاه خودشان را کشیده بودند روی سر و صورتشان که بچه ها چهره ایشان را نبینند!!
ما هم حمله کردیم و برگشتیم و بعد از برگشت متوجه جراحت شدیم و با آمبولانس ایشان را به بیمارستان منتقل کردیم که ایشان در همان بیمارستان به شهادت رسیدند.
"خاطره ای از #شهید_دیده_ور به روایت برادر شهید"
نقاشی رنگ روغن «دو برادر»
اثر حسن روحالامین
#دفاع_مقدس
#شهدا
🕊@m_monavar_sh