✅ آبان ۱۴۰۰، نقطه عطفی در تاریخ روحانیت پس از انقلاب؟ (بخش اول از سه بخش)
محمد مطهری
🔹 تجربه چندباره اعتراضات شدید در جمهوری اسلامی نشان داده است که متاسفانه یکی از مکانهایی که بعضا مورد تعرض مردم خشمگین قرار میگیرد مراکز وابسته به حوزه و روحانیت است. انکار نقش بعضی از مردم عادی در حمله به مراکز حکومتی و از جمله حوزوی، همانقدر غیرمنطقی و سادهانگارانه است که انکار کلی نقش ضد انقلاب و عناصر وابسته به خارج در برخی آشوبهای خشن. اساسا مقصر دانستن روحانیت به عنوان عامل اصلی معضلات بیشمار جامعه امروز، در میان بخشی از مردم - درست یا غلط - مشهود است.
🔹 اگر به آنچه شهید مطهری درباره نقش روحانیت در نظام اسلامی تبیین کرد - و به تصریح خودش مورد تاکید امام(ره) نیز بود - عمل شده بود، نه تنها مراکز حوزوی از اینگونه تعرضها در روزهای آشوب در امان میماند، بلکه در چنین غوغاهایی مردم برای فرار از دست پلیس و نیروهای امنیتی به مراکز حوزوی پناه میبردند.
🔹 در ابتدا عجیب و بلکه تناقضآمیز به نظر میرسد: استاد مطهری - که البته بیشتر در شعار عنوان «ایدئولوگ انقلاب اسلامی» را یدک میکشد تا در عمل - از طرفی معتقد بود که «کمتر در تاریخ (نه فقط تاریخ ایران) سابقه دارد که ملتی و خواستههای ملتی در یک فرد (امام خمینی) اینچنین تشخص و تجسم پیدا کند» (آینده انقلاب اسلامی ایران، ص۲۲). از طرف دیگر، او در فرصتی چنین استثنایی، قاعدتا نقش روحانیت را باید تأیید و حمایت مطلق از نظام و امام بداند. اما شهید مطهری سخت معتقد بود که مثل دوره شاهنشاهی، سازمان روحانیت باید استقلال خود را از حکومت حفظ کند و حضور مردی به عظمت امام خمینی(ره) در رأس نظام، در رسالت هزار ساله روحانیت در «ارشاد، هدایت، نظارت و مبارزه با انحرافات حکومت» هیچ تغییری ایجاد نمیکند (همان، ص۲۳۵).
🔹 بدون تردید، بخشی از جوانان و افراد انقلابی با روشها و عکسالعملهای تند مخالفند، ولی میتوان حدس زد که اگر برخی جوانان انقلابیِ امروز در آن ایام بودند، با برهم زدن جلسات سخنرانی حاصل عمر و پاره تن امام، به خیال خود به دفاع از امام بر میخاستند و یا لااقل چنین تبلیغ میکردند که مطهری تحت تأثیر افکار غربی با امام و ولایت فقیه زاویه پیدا کرده و قصد دارد امام را به زمین بزند.
🔹 البته این جوانان خالص و سادهدل تقصیر چندانی ندارند، افرادی از روی عدم اطلاع کافی - و گروهی دیگر با اهدافی خاص - در ذهن آنان چنین القا کردهاند که با وجود ولی فقیه، نقش روحانیت و مرجعیت این است: «یا تایید یا سکوت، و هر کس غیر از این بگوید یا سکولار است و یا فتنهگر، و احیانا نقشهای بر ضد رهبری در سر میپروراند»! به تعبیر دیگر، روحانیت یا باید «مجیزگو» باشد یا «ساکت»؛ نزدیک انتخابات اطلاعیهاش را بدهد و سر جایش بنشیند و الا رهبری تضعیف میشود و بعد هم آیه «...أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ...» (احزاب/۳۶) را شاهد میآورند.
🔹 اشتباه نشود، هدف شهید مطهری از اصرار بر حفظ استقلال روحانیت و لزوم قرار داشتن همیشگی در کنار مردم و مبارزه با انحرافات حکومت، صرفا حفظ جایگاه تاریخی این شجره طیبه - و البته به تعبیر استاد «درخت اصیل ولی آفتزده» - نبود، بلکه ناظر به این مسئله مهم نیز بود که خلاصه کردن رسالت روحانیت در تکرار مواضع رسمی، علاوه بر روحانیت یقینا به ضرر نظام اسلامی، ایمان مردم و پیوندشان با نظام تمام میشود. امروز اثبات صحت این مدعا نیاز به ارائه شواهد ندارد.
🔹 به دلیلی که اشاره خواهم کرد یقینا به سود عده ای نیست که این تفکیک برای جوانان انقلابی روشن باشد: آنجا که مقام تصمیمگیری است، پس از مشورتها و بررسیها فقط یک نفر تصمیم اتخاذ میکند و آن هم شخص رهبری است و همگان موظف به پیروی و حمایت از ایشان هستند ولی راه مشورت دادن، هشدار، اظهار نظر، نقد در علن و خفا و حتی فریاد زدن نسبت به ظلم بر هیچ کس بسته نیست. آحاد مردم، و از جمله روحانیت، حق اظهار نظر دارند چه رسد به مرجعیت.
🔹 نقد کردن یک مرجع تقلید توسط یک فرد، انقلابی یا غیرانقلابی، با رعایت نزاکت و حرمت، نه تنها هیچ ایرادی ندارد بلکه هم مطابق موازین اسلامی است و هم علامت حیات جامعه. به تعبیر آیتالله مطهری «هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیر قابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام» (پاسخهای استاد، ص۸۰). حتی اگر فردی در نقد خود تندی کرد، تعقیب قضایی وی نه تنها هیچ ضرورتی ندارد بلکه تبعات منفی بسیاری به دنبال دارد. امروز فضای مجازی در برخی موارد تأثیری به مراتب عبرتآموزتر از مجازات قضایی در تنبه و تنبیه یک فرد در پی دارد.
👈 ادامه مطلب در پست بعدی
🔻کانال محمد مطهری در ایتا و تلگرام:
http://eitaa.com/m_motahari
http://t.me/m_motahari
ادامه از پست قبلی
✅ آبان ۱۴۰۰، نقطه عطفی در تاریخ روحانیت پس از انقلاب؟ (بخش دوم از سه بخش)
محمد مطهری
🔹 واکنش گسترده اخیر تشکلها و شخصیتهای مختلف روحانی «با گرایشهای گوناگون» درباره نوشتهای متأسفانه اهانتآمیز به یک مرجع تقلید بزرگ، اقدامی کاملا حکیمانه، امیدبخش و ضروری بود. این ایراد که میگویند پس چرا همین نهادها و شخصیتها در مقابل توهینهای شرمآور به عزیزان و بزرگانی چون مرحوم آیتالله مصباح یزدی و مرحوم آیتالله حسنزاده آملی عکسالعملی از خود نشان ندادند خطا و قیاسی معالفارق است.
🔹 در فضای مجازی، انسانهای هتاک و فحاش کمشمار نیستند و با جستجوی هشتگ نام شخصیتها، هر روز می توان صدها توهین به بزرگان دینی و حتی جسارت به معصومین(ع) یافت و این امر با وجود دسترسی میلیاردها انسان به اینترنت، از صالح و عالم و عارف گرفته تا قاتل و کافر و فاجر، طبیعی است. اطلاعیه پشت اطلاعیه در محکومیت اشخاص هرزهگو تنها یک فایده دارد و آن بیشتر مطرح شدن این افراد در جامعه است. دلسوزان بسیاری در فضای مجازی پاسخ لازم را به آن افراد داده و میدهند و دخالت بزرگان هیچ ضرورتی ندارد.
🔹 حساسیتها و پاسخهای محترمانه و در عین حال قاطعانه به یادداشت اخیر در سایت رجانیوز، صرفا به خاطر اهانت به یک مرجع نبود. آن نوشته حاوی نکتهای بود که نسبتهای عجیب نویسنده (از جمله اینکه «تقلید آیت الله صافی از نیروهای سکولار بسیار مذموم است») در مقایسه با آن قابل قیاس نیست.
🔹 مسئله اینجاست که نویسنده با حسن نیت و ناآگاهانه، کیان روحانیت را نشانه رفته و گمان کرده به خاطر وجود ولی فقیه، نقش روحانیت در جامعه در حد همان اقامه جماعت و صدور فتوای طهارت و شکیات نماز است، یعنی درست همان خواست رژیم شاه و همه نظامهای سکولار از روحانیت. بنابراین بهتر بود نویسنده بیشتر نگران تأثیرپذیری «خود» از اندیشه های سکولاریستی باشد تا تقلید آیتالله از نیروهای سکولار.
🔹 متأسفانه برخی انقلابیون عزیز هر کس را که بخواهد از استقلال روحانیت دفاع کند مسألهدار با رهبر انقلاب، غربزده و سکولار میخوانند، در حالی که نبود روحانیت مستقل در نظام اسلامی موجب پیدایش احساس استبداد دینی، بدبینی به تمام روحانیت و افزایش طرفداران جدایی دین از سیاست میشود، یعنی این دیدگاه به اصطلاح انقلابی، ناخواسته حرکتی فوری و انقلابی به سمت ترویج سکولاریسم است.
🔹 آیا کسی که با موضع انقلابیگری بیانات رهبری را کد قرار میدهد تا به یک مرجع بزرگ صرفا به خاطر طرح یک «پیشنهاد ناصحانه» بتازد، فکر نمیکند با چنین برخوردی چه تصوری از رهبری در اذهان جوانان امروزی باقی میگذارد؟ رهبری در ذهن آنان فردی جلوه میکند که با تحکم حتی به مراجع تقلید اجازه اظهار نظر نمیدهد، چه رسد به مردم عادی.
🔹 شاید هم برخی برادران انقلابی به اشتباه چنین تصور میکنند که رهبری حق «تحکم» دارد و حکومت ولی فقیه را مساوی تحکم فقیه میدانند و نه حکومت فقیه بر اساس مصالح. نه تنها ولی فقیه بلکه حتی وجود ملکوتی پیامبر(ص) هم حق تحکم ندارد. استاد مطهری دلیل مطلب را به خوبی توضیح می دهد:
«اصلا حق تحکم را به احدى نمىتوان داد حتى به معصوم، چون خود این اصلا زشت و قبیح است که حق تحکم کردن بدهند. پیغمبر(ص) که «النَّبِىُّ أوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أنفُسِهِمْ» است، همان حق اولویتى که دارد باز معنایش «حق حکومت بر طبق مصالح» است نه «حق تحکم» که چون پیغمبر است پس حق تحکم و زورگویى به او داده شده منتها او نمىکند، بلکه اصلا این حق داده نمى شود. حق تحکم اصلا قابل اعطا نیست ولو اینکه آن فرد معصوم باشد» (استاد مطهری، نظام خانوادگی اسلام، ص۳۳).
🔹 وقتی حتی حکومت پیامبر(ص) هم حکومت بر طبق مصالح است و نه تحکم، آیا مضحک نیست زمانی که یک مرجع تقلید درباره رعایت یک مصلحت در حکومت ولایت فقیه نظر ناصحانه خود را مطرح کند یک جوان انقلابی بلافاصله واویلا راه بیندازد؟
👈 ادامه مطلب (بخش پایانی از سه بخش) در پست بعدی
🔻کانال محمد مطهری در تلگرام و ایتا:
http://t.me/m_motahari
http://eitaa.com/m_motahari
ادامه مطلب از پست قبلی
✅ آبان ۱۴۰۰، نقطه عطفی در تاریخ روحانیت پس از انقلاب؟ (بخش پایانی از سه بخش)
محمد مطهری
🔹 اگر روحانیت مستقل مجال بروز و ظهور لازم را مییافت و برخی دستهای ناآگاه و بعضا خناس، سادهدلانی از جریان انقلابی را به جانش نینداخته و دوگانگی درست نمیکردند، «روحانیت مستقل» هم پناه مردم بود و هم تکیهگاه بزرگ نظام و هم پشتوانه عظیم رهبری. به جد معتقدم که در این صورت از ترس موضع روحانیت مستقل، نه قتلهای زنجیرهای اتفاق می افتاد و نه دیگر فجایع از یاد نرفتنی مانند اعترافات اجباری متهمان پرونده هستهای، و البته جایگاه رهبری در جامعه بالاتر از جایگاه امروز میبود.
🔹 باز اگر به استقلال روحانیت بها داده میشد، چیزی شبیه اعتراض اخیر و به موقع رهبر انقلاب به افشای نام افراد از تریبون مجلس قبل از اثبات جرم، بارها و بارها از سوی روحانیت مستقل دیده میشد و چه اثرات مثبتی در جامعه داشت. مثلا اگر روحانیت مستقل، درباره نمایش تلویزیونی چهره حدود صد مدیر و خدمتگزار نظام در دادگاه در سال ۸۸ پیش از صدور هر نوع حکم قضایی (آن هم با نشاندن آنان در میان شروران و چاقوکشان در دادگاه) واکنش نشان میداد، هنوز درگیر ترکشهای آن سال تلخ نبودیم. ناگفته پیداست که ارمغان اعتراض به این بیقانونی بدیهی در آن ایام، دریافت القابی چون فتنهگر و بیبصیرت بود.
🔹 کسانی که برنامه جوانان انقلابی را مدیریت کرده و گاه عقیده های اغراقآمیز درباره ولایت فقیه ترویج میکنند، مثلا هر حرکت روحانیت مستقل را دشمنی با ولایت فقیه معرفی میکنند، از یک سنخ نیستند. گر چه برخی افراد از روی اخلاص چنین میکنند، متأسفانه برخی دیگر به خاطر منافع خود طرفدار این قرائت از ولایت فقیه هستند و نه از روی اعتقاد.
🔹 اینکه چرا این گروه دوم عدهای جوانان مؤمن انقلابی را - که بعضا اهل تهجد بوده و اکثر آنان از زندگی حداقلی محرومند - میفریبند و استقلال روحانیت را به «زدن آقا» تفسیر میکنند، دلیل روشنی دارد. این افراد زیرک به خوبی میدانند که هر چه رهبری را عرشیتر جلوه دهند با چسباندن خود به ایشان، خود را از هر گونه حسابرسی، پاسخگویی و شفافیت، بیشتر در امان میبینند. در واقع این گردانندگان پشت پرده، جز افزودن بر قدرت خویش هیچ هدفی ندارند و به رهبری به عنوان وسیله مینگرند تا جایگاهی لازم الاطاعه.
🔹 از همین روست که وقتی رهبر انقلاب تصریح میکنند که مخالفت کارشناسی با نظرات من هیچ ایرادی ندارد، کمترین مجالی برای پیگیری و تحقق آن نمیدهند و بلکه فضا را بستهتر میکنند زیرا عملی شدن آن را مقدمهای برای نور انداختن بر پستوهای خود میبینند. این در حالی است که تردید ندارند که فراهم آوردن زمینه انتشار بیدغدغه نظرات کارشناسی مخالف رهبری، تاثیر بهسزایی در افزایش محبوبیت رهبر انقلاب خواهد داشت.
🔹 به هر حال ارزش واکنش گسترده نهادها و مقامات روحانی به توهین به آیتالله صافی در این بود که از یک طرف با هوشیاری تشخیص دادند که کیان روحانیت، ولو ناآگاهانه، هدف قرار گرفته است و از طرف دیگر علیرغم اینکه این مطلب در سایتی با ارتباطات و اختیارات خاص منتشر شده بود، در اراده نهادهایی مثل «جامعتین» در همراه شدن در این حرکت اعتراضی خللی ایجاد نکرد. این واکنشها، بوی معطر استقلال روحانیت را به مشام میرساند.
🔹 خطرهایی که نظام اسلامی و مهمتر از آن، دین مردم را تهدید میکند کمشمار نیست و کارسازترین راه مقابله با این خطرات بیرونی و درونی، پیوند دادن آن دسته از مردم با نظامی است که با آن قهر کرده و امید خود را به آن از دست دادهاند. برقراری مجدد این پیوند، از حاکمیت که یک طرف قضیه است بر نمیآید بلکه این روحانیت مستقل است که می تواند نقشی اساسی به عهده گیرد؛ روحانیتی که همواره کنار مردم باشد، انحرافات را گوشزد کند و از هیچ نیرویی جز خدا نترسد.
🔹 چنین روحانیتی وقتی فیلمهای تکاندهنده از اوین پخش میشود و یا چند روز تظاهرات آبان ۹۸ به آن تعداد کشته میانجامد، برای واکنش نشان دادن، منتظر چراغ سبز نیروهای امنیتی نمیماند و مواضعش را با رضای الهی تطبیق میدهد نه اخبار تلویزیون. این گونه مواضع، برکاتی شگفت در تقویت ایمان مردم و پیوند آنان با نظام و رهبری خواهد داشت.
🔹 اگر اتحاد روحانیت در آبان ماه ۱۴۰۰ طلیعه چنین حضور و بروزی برای روحانیت مستقل باشد، میتوان به بقای نظام اسلامی بسیار امیدوارتر بود. تنگ کردن فضا برای روحانیت مستقل، راه را برای پروژه خطرناک تبدیل «رهبر انقلاب» به «رهبر انقلابیون» که در حال وقوع است، هموار میکند.
🔻کانال محمد مطهری در تلگرام و ایتا:
http://t.me/m_motahari
http://eitaa.com/m_motahari
آبان ۱۴۰۰، نقطه عطفی در تاریخ روحانیت پس از انقلاب؟.pdf
187.1K
آبان ۱۴۰۰، نقطه عطفی در تاریخ روحانیت پس از انقلاب؟.pdf
متن کامل شامل سه بخش ارسال شده در سه پست بالا
🔻کانال محمد مطهری در تلگرام و ایتا:
http://t.me/m_motahari
http://eitaa.com/m_motahari
✅ «فیلترینگ تلگرام» در خدمت «ولنگاری» فضای مجازی
محمد مطهری
خلاصه یادداشت
(«متن کامل» در سه بخش در سه پست بعدی آمده است)
🔹از نظر یک انسان سادهاندیش، هر فرد مخالف فیلترینگ تلگرام، نه فقط نسبت به ترویج مفاسد اخلاقی بیقید است، بلکه غافل از تهدیدات امنیتی و توطئههای دشمن و نیز بیاعتنا به تولیدات داخلی است.
🔹 مسدودسازی تلگرام بر خلاف نظر و قصد عاملانش، تبعات ضد اخلاقی، ضد مردمی و ضد امنیتی مهمی در پی داشته و پروژه فضای مجازی «وِل» را ناخواسته به خوبی پیش برده است.
هفت پیامد مصیبتبار «فیلتر کردن تلگرام» از این قرار است:
۱. ترویج فساد در میان متدینان
افراد و خانوادههای متدینی که خود را از آسیبهای غیراخلاقی فضای مجازی حفظ کرده بودند برای استفاده ناگزیر از تلگرام، به فیلترشکن و پروکسی رو آوردند؛ فیلترشکنهایی که خارج از اراده کاربر، گاهی تصاویر نامناسب روی صفحه پرتاب میکنند و پروکسیهایی که به اجبار افراد را عضو کانالهای فاسد خود میکنند. این امر باعث شد گاهی قبیحترین هرزهنویسیها و هرزه نگاریها، به حلق خانوادههای متدین خورانده شود که در نوع خود بیسابقه است.
۲. اخراج مؤدبانه حزباللهیها از صحنه
پس از فیلترینگ تلگرام، بسیاری از جوانان حزباللهی که با تعصب و انگیزه خاصی از مواضع انقلاب دفاع کرده و میکنند به یک باره صحنه تلگرام را ترک گفتند و فضا برای انتقادهای یکطرفه و بیپاسخ در گروههای تلگرامی فراهم شد و در نتیجه این فضا که بیشترین نیاز را به «تبیین» دارد به حال خود رها شد. طبعا نباید انتظار داشت که کسانی که در تلگرام و کلاب هاوس فعالند برای یافتن پاسخ پرسشهای خود در ایتا و سروش جستجو کنند.
۳. آموزش قانونشکنی همگانی
قبل از مسدودسازی تلگرام، یک کودک ایرانی تا وقتی که میخواست میزان بیقانونی در کشور خود را درک کند عمرش از حدود پانزده سالگی گذشته بود. با فیلترینگ تلگرام از کودک هفت ساله تا پیرمرد نود ساله به سراغ فیلترشکن رفتند و در واقع قانون کشور به شکلی گسترده ملعبه همگان شد.
۴. تضعیف حاکمیت
وقتی در کشوری اکثریت مردم و حتی مسئولانش یک قانون را به هیچ میگیرند متضرر اصلی نظام آن کشور است که نه تنها نزد مردم کشور خودش، بلکه در میان سایر کشورها هم خفیف میشود، امری که التیام آن شاید سالها طول بکشد.
۵. افزایش تهدیدات امنیتی
بر خلاف تصور طراحان فیلترینگ که تلگرام را عامل مهمی در ناآرامیها می دانستند، فیلترینگ کمکی به کاهش اعتراضات اجتماعی نکرد و بلکه نتیجه عکس داد. اعتراضات محدود و کمتلفات دی ماه ۹۶ در زمانی صورت گرفت که تلگرام فیلتر نبود در حالی که حوادث بسیار شدیدتر آبان ۹۸ در زمان فیلترینگ تلگرام اتفاق افتاد. اساسا مسدود کردن محبوبترین پیامرسان در یک کشور، خودش اقدام ضد امنیتی است زیرا نوعی بازی کردن با اعصاب مردم است که انفجار آن، نیاز به جرقهای مثل بیتدبیری در قضیه افزایش قیمت بنزین دارد.
۶. هدیه به مراکز جاسوسی
بسیاری از فیلترشکنها ابزار جاسوسی بوده و اطلاعات را تخلیه میکنند. فیلترکنندگان تلگرام، نصب لااقل ۲۰۰ میلیون فیلترشکن در تلفنهای همراه ایرانیان را به بیگانگان هدیه دادند و البته ابعاد مخرب نصب این فیلترشکنها فراتر از این است.
۷. به لجاجت کشاندن مردم
اکثریت بسیار بالای مردم با فیلترینگ سایتهای ضد اخلاقی و یا ضد اسلامی هیچ مخالفتی ندارند ولی مسئولان خود بهتر می دانند که اکثریت قاطع همین مردم با مسدودسازی تلگرام به شدت مخالف بوده و در مسائل کسب و کار و فعالیتهای دیگر به آن نیازمندند. اصرار بر فیلترینگ تلگرام بدون دلیل قانعکننده، مانند تعطیلی برنامه نود، مردم مخصوصا جوانان را به لجاجت میکشاند.
🔸واقعا هنر میخواهد که با حرکتی به نام «فیلترینگ تلگرام»، این همه دستاورد را یکجا به ارمغان بیاوری:
فساد اخلاق برای متدینان، اخراج از صحنه «تبیین» برای جوانان حزباللهی، نهادینه کردن قانونشکنی برای کودکان، خفیف شدن برای حاکمیت، اطلاعات برای سازمانهای جاسوسی، ناامیدی برای نخبگان و خطر امنیتی برای کشور همزمان با به لجاجت کشاندن مردم. ظاهرا در باب فضای مجازی، مفهوم «مدیریت کردن» با «قلدری کردن» خلط شده است.
🔹 آینده هر طرح ناپختهای درباره پیامرسانهای اجتماعی از هم اکنون روشن است:
حضور اینترنت ماهوارهای استارلینک (یا شبیه به آن) در خانه اکثر ایرانیان ظرف چند سال آینده، یعنی اینترنت «ولِ ول» که در کمتر کفرستانی پیدا میشود و در بحرانهای امنیتی هم قابل مسدود کردن نیست. پیامبر(ص) چه زیبا و عمیق فرمود: «پس از بت پرستیدن، آنچه به من نهی کردهاند در افتادن با مردم است».
🔻کانال محمد مطهری در ایتا و تلگرام:
eitaa.com/m_motahari
t.me/m_motahari
محمد مطهری
✅ «فیلترینگ تلگرام» در خدمت «ولنگاری» فضای مجازی محمد مطهری خلاصه یادداشت («متن کامل» در سه بخش د
✅ «فیلترینگ تلگرام» در خدمت «ولنگاری» فضای مجازی
محمد مطهری
متن کامل در سه بخش
🔹 بخش اول
(خلاصه کل یادداشت در پست قبلی کانال آمده است)
🔸 از نظر یک انسان سادهاندیش، هر فرد مخالف فیلترینگ تلگرام، نه فقط نسبت به ترویج مفاسد اخلاقی بیقید است، بلکه غافل از تهدیدات امنیتی و توطئههای دشمن و نیز بیاعتنا به تولیدات داخلی است. اما حقیقت این است که به دلایلی که خواهد آمد مسدودسازی تلگرام برخلاف نظر و قصد عاملانش، تبعات ضد اخلاقی، ضد مردمی و ضد امنیتی مهمی در پی داشته و پروژه فضای مجازی «ول» را ناخواسته به خوبی پیش برده است.
🔸 قاعدتا هر ایرانی مسلمان و/یا میهندوستی باید از ترویج پیامرسان داخلی استقبال کند. اما از همان ابتدا که برای دعوت مردم به آشیانه پیامرسانهای داخلی از روش کیش کردن مرغ به آغل - که با بستن دیگر راهها صورت میگیرد - استفاده شد آینده این اقدام نمایان بود.
🔸 اکنون پس از حدود سه سال فیلترینگ مداوم و علیرغم دردسرها و معطلیها برای اتصال به تلگرام از طریق فیلترشکن یا پروکسی، تلگرام بیش از چهل میلیون کاربر فعال دارد و کاربران پیامرسانهای داخلی علیرغم دسترسی راحت، در حد همان چند میلیون باقی ماندهاند که مجالی برای بیان دلایل این کماعتنایی ملی نیست.
🔸 «فیلتر کردن تلگرام» چندین پیامد مصیبت بار به ارمغان آورده است که نکته اول و تا حدی دوم کمتر مورد توجه قرار گرفته است:
۱. ترویج فساد اخلاقی در میان «خانوادههای متدین»
🔹 تا قبل از فیلترینگ تلگرام مروجان فساد اخلاقی در تلگرام، محتواهای لجن خود را صرفا عرضه میکردند ولی نمیتوانستند کسی را به تماشای تصاویر فسادانگیز مجبور کنند و طبعا افراد خداترس، خود را با این مفاسد روبرو نمیدیدند. این فیلترکنندگان تلگرام بودند که تصاویر غیراخلاقی را که هیچ کمپانی صهیونیستی قادر به آلوده کردن افراد متدین به آنها نبود به اجبار به حلق بسیاری از خانوادههای متدین فرو کردند. اما چگونه؟
🔹 یک پیامرسان، بی جهت محبوبترین پیامرسان کشور نمیشود. مردم حتما برای رفع نیازهای خود به آن احتیاج دارند که چنین از آن استقبال میکنند. وقتی با قلدری و بیاعتنا به نیاز مردم، این پیامرسان از دسترس خارج شد مردم متدینی که به جهت کسب و کار و یا هر دلیل دیگری نیازمند استفاده از تلگرام بودند به ناچار یا سراغ «فیلترشکن» و «وی پی ان» رفتند و یا «پروکسی».
🔹 متأسفانه بسیاری از فیلترشکن ها و «وی پی ان»ها هنگام اتصال و نیز قطع اتصال، تصاویر نامناسب به روی صفحه نمایش پرتاب میکنند. در روش دیگر(اتصال از طریق پروکسی) فرد به اجبار عضو یک کانال میشود که در بالای همه کانالها قرار میگیرد که گاه این کانال فاسدترین و ضد دینترین محتواها را در بردارد.
🔹 به همین راحتی، از طریق فیلترشکن و پروکسی، قبیحترین هرزهنویسیها و هرزهنگاریها، ناخواسته در معرض دید خانوادههای متدین قرار گرفت که بخش قابل توجهی از کاربران تلگرام را تشکیل میدهند
🔹 علاوه بر رسوخ اجباری فساد در میان متدینین، فیلترینگ تلگرام به طور ناخواسته از دو جهت دیگر نیز به گسترش مفاسد اخلاقی کمک کرد. اول اینکه این مسدودسازی، به صورت جهشی بر تعداد کاربران اینستاگرام افزود. به اعتراف خود غربیها خطرات اخلاقی در شبکه اینستاگرام از حیث وسعت و تنوع و سهولت دسترسی با تلگرام قابل مقایسه نیست که یکی از دلایل آن دسترسی ساده به آخرین هشتگها در کل اینستاگرام است.
🔹 جهت دوم کمک فیلترینگ به گسترش فساد اخلاق، این بود که با نصب فیلترشکنها، مفتضحترین سایتها و پلتفرمها بدون مانع در دسترس دهها میلیون نفری قرار گرفت که تا قبل از فیلترینگ تلگرام اساسا فیلترشکن را روی گوشی خود آزمایش نکرده بودند و هرگز در معرض فسادهایی که به درستی فیلتر شده بودند قرار نمیگرفتند.
۲. اخراج مؤدبانه حزباللهیها از صحنه
🔹 پس از فیلترینگ تلگرام بسیاری از جوانان فعال در عرصه مجازی حضور در تلگرام را منافی انقلابیگری خود دانستند. گر چه بسیاری از کسانی که همچنان از تلگرام استفاده میکنند از علاقهمندان نظام هستند، اما انقلابیها که با تعصب و انگیزه خاصی از مواضع انقلاب دفاع میکردند به یک باره صحنه تلگرام را ترک گفتند و فضا برای انتقادهای یکطرفه و بی پاسخ در گروه های تلگرامی فراهم شد، از فامیلی و کاری گرفته تا همکلاسیها و بسیاری از گروههای دیگر.
🔸ادامه یادداشت (بخش دوم از سه بخش) در پست بعدی
🔻کانال محمد مطهری در ایتا و تلگرام:
eitaa.com/m_motahari
t.me/m_motahari
بخش دوم از سه بخش
✅ «فیلترینگ تلگرام» در خدمت «ولنگاری» فضای مجازی
محمد مطهری
(خلاصه کل یادداشت در دو پست بالاتر در کانال آمده است)
ادامه:
🔹 معلوم نیست چه کسانی و چگونه در این فضای پر غوغا باید فرمان رهبر انقلاب بر «تبیین» کردن مسائل توسط انقلابیون را جامه عمل بپوشانند و احیاناً شبهات را رفع کنند. با نبود انقلابیون در تلگرام، جنگ مقلوبه شد. انقلابیون که عمدتا در ایتا و سروش فعال هستند کمتر نیاز به تبیین مورد نظر رهبر انقلاب دارند و کسانی که نیازمند این تبیین هستند بیشتر در تلگرامند.
۳. آموزش همگانی قانونشکنی
🔹 قبل از مسدودسازی تلگرام، یک کودک ایرانی تا وقتی که میخواست میزان بیقانونی در کشور خود را درک کند عمرش از حدود پانزده سالگی گذشته بود. با فیلترینگ تلگرام از کودک هفت ساله تا پیرمرد نود ساله به سراغ فیلترشکن رفتند و در واقع قانون کشور به شکلی گسترده ملعبه همگان شد. کودک ایرانی فقط این بیقانونی را ندید که قانون کشور توییتر را فیلتر و ممنوع کند و مسئولان کشور در توییت زدن بر هم پیشی بگیرند، بلکه خودش وارد میدان شد و قانونشکنی را لمس کرد و راه و چاه را به پدر و مادر هم آموخت. به راستی جامعه آینده که کودکانش از هفت سالگی وارد عرصه قانونشکنی شدهاند چگونه جامعهای خواهد بود؟
۴. تضعیف حاکمیت
🔹 وقتی در کشوری اکثریت مردم یک قانون را به طور روزانه و بارها به هیچ میگیرند متضرر اصلی نظام آن کشور است که نه تنها نزد مردم کشور خودش بلکه در میان سایر کشورها هم خفیف میشود، امری که التیام آن شاید سالها طول بکشد.
۵. خطر امنیتی
🔹 برخلاف تصور طراحان فیلترینگ که تلگرام را عامل مهمی در ناآرامیها میدانستند، فیلترینگ کمکی به کاهش اعتراضات اجتماعی نکرد و بلکه نتیجه عکس داد. اعتراضات محدود و کمتلفات دی ماه ۹۶ در زمانی صورت گرفت که تلگرام فیلتر نبود و حوادث بسیار شدیدتر آبان ۹۸ در زمان فیلترینگ تلگرام اتفاق افتاد.
🔹 شبکههای اجتماعی نه تنها در ایران، بلکه در همه دنیا خشم جامعه را تا حد زیادی تخلیه میکنند چون افراد احساس میکنند صدایشان به جایی رسیده و همدرد دارند. معتقدم اگر شبکه های اجتماعی ولو به صورت نیمبند کنونی در دسترس نبود تا کنون اعتراضات به مراتب گستردهتری را در کشور شاهد بودیم. اساسا مسدود کردن محبوبترین پیامرسان در یک کشور، خودش یک اقدام ضد امنیتی است زیرا نوعی بازی کردن با اعصاب مردم است که انفجار آن، نیاز به جرقهای مثل بیتدبیری در قضیه افزایش قیمت بنزین دارد.
۶. جاسوسی بیگانگان از مردم
🔹 بسیاری از فیلترشکنها ابزار جاسوسی بوده و اطلاعات را تخلیه میکنند. فیلترکنندگان تلگرام، نصب لااقل 200 میلیون فیلترشکن در تلفنهای همراه ایرانیان را که قطعا مراکز جاسوسی دنیا در تولید برخی از آنها نقش دارند به بیگانگان هدیه دادند و البته ابعاد مخرب نصب این فیلترشکنها بسیار فراتر از این است.
۷. به لجاجت کشاندن مردم
🔹 اکثریت بسیار بالای مردم با فیلترینگ سایتهای مستهجن و یا ضد اسلامی هیچ مخالفتی ندارند ولی مسئولان خود بهتر میدانند که اکثریت قاطع همین مردم با مسدودسازی تلگرام به شدت مخالف بوده و در مسائل کسب و کار و فعالیتهای دیگر به آن نیازمندند. اصرار بر فیلترینگ تلگرام بدون دلیل قانعکننده، مانند تعطیلی برنامه نود، مردم مخصوصا جوانان را به لجاجت میکشاند، امری که در روند پیشرفت کشوراخلال جدی ایجاد میکند.
🔹 با فیلترینگ تلگرام، هفت هدف بالا به طور همزمان تحقق یافت و شگفت اینکه دقیقا «ول شدن بیشتر فضای مجازی»، که به درستی باید همه به آن حساس باشند، از پیامدهای آن بود. طرحی که به نصب بیش از دویست میلیون فیلترشکن بر روی گوشی ایرانیان بینجامد و به اجبار تصاویر فسادانگیز را از طریق فیلترشکن و پروکسیها تحمیل کند، خادم بیجیره و مواجب ولنگاری در فضای مجازی است.
🔹 این طرح شکستخورده ناشی از این تفکر معیوب است که مشکل اجتماعی را میتوان با قلدری و لج بازی با مردم حل کرد و اکثریت اگر همراه نباشند یا همراه نشوند باکی نیست. اقلیتی را باید داشت و تقویت کرد و مشکلی پدید نخواهد آمد.
🔸 ادامه این یادداشت (بخش سوم و پایانی) در پست بعدی
کانال محمد مطهری در ایتا:
eitaa.com/m_motahari
در تلگرام:
t.me/m_motahari
محمد مطهری
بخش دوم از سه بخش ✅ «فیلترینگ تلگرام» در خدمت «ولنگاری» فضای مجازی محمد مطهری (خلاصه کل یادداشت
بخش سوم و پایانی
✅ «فیلترینگ تلگرام» در خدمت «ولنگاری» فضای مجازی
محمد مطهری
(خلاصه کل یادداشت در سه پست قبل در کانال آمده است)
ادامه:
سخنی از علامه طباطبایی(ره)
🔹 شاید بیان نکتهای از مرحوم علامه طباطبایی برای کسانی که فکر میکنند همراهی و رضایت اکثر مردم اساسا اهمیتی ندارد و نظام با همان انقلابیون (ولو در اقلیت قرار گیرند) حفظ خواهد شد به تبیین مطلب کمک کند.
🔹 ایشان در ضمن توضیحات نظریه عمیق خود درباره اصالت جامعه مینویسند:
«اراده و خواست جامعه اگر در کاری به طور قطعی تحقق پذیرد، مثلاً در غوغاها و شورشهای اجتماعی یا هر مورد دیگری که اراده ملت بر کاری تعلق گیرد، اراده های فردی و شخصی قدرت ضدیت و معارضه با آن را ندارد ... اسلام به جامعه به حدی اهتمام میورزد که نظیر آن را در هیچ دین و قانون هیچ ملت متمدنی نتوانیم یافت (روابط اجتماعی در اسلام، ص۶۰).
🔹 سخن علامه که در ادامه به نقش حکومت اسلامی اشاره میکنند در عین اینکه به درستی مجالی برای برداشتهای سکولارمآبانه باقی نمیگذارد، اما این هشدار را میدهد که فراموش کردن اکثریت در جامعه و تکیه محض بر اقلیت چه میزان میتواند خطرناک باشد.
🔹 هنر میخواهد که با حرکتی به نام فیلترینگ تلگرام، این همه دستاورد را یکجا ارمغان بیاوری:
فساد اخلاق برای متدینان، اخراج از صحنه «تبیین» برای حزب اللهیها، نهادینه کردن قانونشکنی برای کودکان، خفیف شدن برای حاکمیت، اطلاعات برای سازمانهای جاسوسی، ناامیدی برای نخبگان و خطر امنیتی برای کشور همزمان با به لجاجت کشاندن مردم. ظاهرا در باب فضای مجازی، مفهوم «مدیریت کردن» با «قلدری کردن» خلط شده است.
🔹 آینده هر طرح ناپختهای درباره پیامرسانهای اجتماعی از هم اکنون روشن است: حضور اینترنت ماهوارهای استارلینک (یا شبیه به آن) در خانه اکثر ایرانیان ظرف چند سال آینده، یعنی اینترنت «ولِ ول» که در کمتر کفرستانی پیدا میشود و در بحرانهای امنیتی هم قابل مسدود کردن نیست. پیامبر(ص) چه زیبا و عمیق فرمود: «پس از بت پرستیدن، آنچه به من نهی کردهاند در افتادن با مردم است».
کانال محمد مطهری در ایتا:
eitaa.com/m_motahari
در تلگرام:
t.me/m_motahari
محمد مطهری
✅ حال و روز مردم و عمق راهبردی نظام محمد مطهری ۱۳۹۸/۶/۲۷ 🔹 اگر برخی از مسئولان را نمیشناختم باور
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اینجا جنگل نیست، بزرگراه نیایش تهران است که یک جانی در روز روشن، آسوده به یک خانم در ترافیک حمله میکند.
🔸چرا نکند؟ گرچه «قطاع الطریق» طبق قانون، «محارب» هستند ولی پارسال ارتکاب همین جرم در بزرگراه کرج - قزوین به مصاحبهای شطرنجی با مجرمان انجامید و بعد هم «سکوت خبری» قوه قضاییه درباره نتیجه پرونده، بدون هیچگونه پیگیری از رسانه ملی. نیروهای مظلوم انتظامی که برای دستگیری این اشرار، جان داده یا ناقص میشوند هم انگار نه انگار.
🔹در ایران ما، حساسیت ویژه روی دشمن خارجی و کلا دشمنان نظام است و لذا معمولا در نطقهای مسئولان، ذکری از دشمنان داخلیِ جان، مال و ناموس ملت نمیشود، حال تجاوز دستهجمعی باشد، اسید بپاشند یا با قمه به جان مردم بیفتند.
🔸دلیل عدم برخورد قاطع با این فجایع تکاندهنده را در طول سالیان دراز از طرف مسئولانی که مردم مردم میکنند نمیدانم، ولی از نگاه بدبینانه، این اشرار چون هنگام دریدن مردم با قمه، شعار ساختارشکنانه نمیدهند تقابلی با نظام ندارند و الّا مسئولان با نمایش چهره به محض دستگیری، محکومیتهای عبرتآموز و اطلاعرسانی از مجازاتها چشم فتنه را درمیآوردند.
محمد مطهری
۱۴۰۱/۵/۲۸
eitaa.com/m_motahari
t.me/m_motahari
✅ «عمامهبرداری» در خیابان؛
چگونه به اینجا رسیدیم و چه باید کرد؟
۱۴۰۱/۸/۲۳
محمد مطهری
نکات اصلی یادداشت (متن کامل در دو پست بعدی)
🔹 دشمن دشمن است و از هیچ تلاشی برای ترویج عمامهبرداری در خیابان دریغ نمیکند؛ باید دید دوستان چه کردهاند که برخی جوانان ولو اندک به چنین اقدامی دست میزنند.
🔸 برای مقابله با این پدیده، یک ذهن امنیتی بیش از یک راه نمیبیند: دستگیری و ترساندن این افراد، اظهار پشیمانی در مقابل دوربین و احیانا محکومیت سنگین. اما به نظر میرسد راه حل دیگری وجود دارد و آن اینکه اجازه داده شود تصویری واقعی درباره روحانیت و آنچه در عالم روحانیون میگذرد به مردم ارائه شود.
🔹در تصویرگری رسانه ملی از روحانیت، روحانی «منتقد نظام» (و نه معاند) اساسا وجود خارجی ندارد. روحانی کسی است که نسبت به عملکرد نظام صرفا «ثناگو»ست، در برابر هر ظلمی که به نحوی به نظام برگردد «ساکت» است و مواضعش «کپی - پیست» مواضع رسمی نظام است. این است که برای جوان امروزی لباس روحانیت معنایی جز «یونیفورم حکومتی» پیدا نکرده است.
🔸 چون روحانیت مساوی نظام تعریف شده، نه از روحانیون منتقد - که علاقه و دغدغه آنان به حفظ نظام اگر از انقلابیون بیشتر نباشد کمتر نیست - در رسانه ملی خبری هست و نه از در معرض نقد گرفتن روحانیت ولو همراه با پاسخ.
🔹 چقدر جای استاد مطهری این روزها خالی «نیست». خوشا به حال او که رفت و ندید. از همان روزهای اول فریاد برآورد که روحانیت در نظام اسلامی، درست مانند پیش از انقلاب، باید در کنار مردم بوده و نقش ناظر و منتقد را داشته باشد و پست اجرایی نگیرد مگر به ضرورت.
🔸 امروز به جایی رسیدهایم که اگر کسی از نظریه شهید مطهری در لزوم استقلال حوزه و روحانیت دفاع کند «سکولار» خوانده شده و عامدانه و رذیلانه مخالف رهبری قلمداد میشود و به جای «جذب حداکثری» با ناجوانمردی مشمول «لجنمالی حداکثری» میشود. عمامهپرانان واقعی همین کسانی هستند که با تفکر امنیتی، رسالت روحانیت را تملقگویی از نظام دانسته و با این بدعت، حیثیث روحانیت را به هوا میپرانند، نه آن جوان غافلی که گستاخانه عمامه سفید و سیاه را میرباید.
🔹 قبلا در یادداشت «آبان ۱۴۰۰، نقطه عطفی در روحانیت پس از انقلاب؟» توضیح دادهام که استقلال روحانیت هرگز به معنای تقابل با نظام نیست. روحانیت مستقل چون در مقابل هیچ ظلم حکومتی سکوت نمیکند در دل مردم جای میگیرد. این نوع روحانیت است که میتواند همواره در معترضان نفوذ داشته باشد و از به انحراف رفتن اعتراضات جلوگیری کند (بحث در آشوبگران نیست).
🔸 این امر که نباید تفکر امنیتی در غیر جای خود به کار گرفته شود و افراد امنیتی نباید در «امور غیرامنیتی» سیاستگذار و تصمیمگیر اصلی باشند، بر خلاف تهمت مشهور و پرتکرار، به معنای قدرناشناسی از زحمات نیروهای امنیتی نیست تا متلک بیندازند که بله، ای نمکنشناس! اگر آنها نبودند الان ناموست چنین و چنان بود.
مغالطه نکنیم؛ اینکه کسی حق حیات بر کسی داشته باشد یک مسئله است و سپردن همه چیز به دست او مسئلهای دیگر. اگر زحمت جراح قلب نبود بیماری به نام آقای الف اکنون در دیار باقی بود. اما از این امر نباید نتیجه گرفت که بنابراین تصمیمگیری در همه امور فرهنگی و اقتصادی و خانوادگی و صنفی آن بیمار تا آخر عمر باید با رویکرد پزشکی و با تصویب آن پزشک انجام شود. از بزرگترین خدمتها به نظام، جلوگیری از دخالت تفکر امنیتی در امور غیرامنیتی است.
🔸 یک راهکار فوری و غیرامنیتی برای کاهش پدیده عمامهبرداری، گفتگوی رسانه ملی با برخی روحانیونی است که به دلیل مواضع سیاسی از کرسی تدریس یا تبلیغ محروم شده و یا از محل کار اخراج شدهاند. البته گاهی از محکومیت به حبس و شلاق نیز بینصیب نبودهاند (یکی از این افراد اخیرا در یادداشتی خطاب به «عمامهپرانان»، از سرگذشت خود گفته است). اگر مصاحبه با این افراد از محالات امنیتی است، حداقل ارائه آماری از تعداد، نوع اتهام و مجازات در چنین برخوردهایی از طرف دستگاههای قضایی و امنیتی، کمترین کمکی است که میتوان نسبت به طلاب بیپناه در خیابان انجام داد.
🔹 طلبهای که تنها در خیابان راه میرود معمولا نه اهل قدرت است و نه ثروت، و چه بسا هزینه اسنپ هم ندارد. تنها جرمش این است که ترجیح داده به جای تحصیل مکانیک، جامعهشناسی یا هنر در دانشگاه، از طریق فراگیری علوم اسلامی به جامعه خدمت کند. بیشک او به ویژه در این ایام، مصداق «وَ أُوذُوا فی سَبيلی» است که خداوند با چنان لحن لطیفی آنان را در آیه ۱۹۵ سوره آلعمران مورد خطاب قرار داده است.
🔻کانال محمد مطهری در ایتا و تلگرام:
eitaa.com/m_motahari
t.me/m_motahari
محمد مطهری
✅ «عمامهبرداری» در خیابان؛ چگونه به اینجا رسیدیم و چه باید کرد؟ ۱۴۰۱/۸/۲۳ محمد مطهری نکات اصلی یا
«عمامهبرداری» در خیابان؛
چگونه به اینجا رسیدیم و چه باید کرد؟
(متن کامل، بخش ۱ از ۲)
۱۴۰۱/۸/۲۳
محمد مطهری
🔹 پدیده برداشتن عمامه از سر روحانیون در خیابان - که برای تحقیر، عنوان «عمامهپرانی» به آن داده شده - گاهی افرادی را هم که از روحانی و آخوند هیچ دل خوشی ندارند آزار میدهد.
🔸 دشمن دشمن است و از هیچ تلاشی برای ترویج این اهانت دریغ نمیکند؛ باید دید دوستان چه کردهاند که برخی جوانان ولو اندک به چنین اقدامی دست میزنند.
🔹 برای مقابله با این پدیده، یک ذهن امنیتی بیش از یک راه نمیبیند: دستگیری و ترساندن این افراد، اظهار پشیمانی در مقابل دوربین رسانه ملی و احیانا محکومیت سنگین. اما به نظر میرسد راه حل دیگری وجود دارد و آن این است که اجازه داده شود تصویری واقعی درباره روحانیت و آنچه در عالم روحانیون می گذرد به مردم ارائه شود. در اینجا «جهاد تبیین» لازم است ولی «جهاد تبیین» آن وقت در مخاطب اصلیاش - یا همان غیرانقلابیون - اثر میگذارد که همراه با «جهاد تقصیر» باشد که دومی مرد میدانش اندک است.
🔸 کینه عجیب نسبت به کل روحانیت در میان برخی از جوانان امروز، همه مولود وضع نابسامان اقتصادی و ناامیدی نسبت به آینده نیست، بلکه معلول عوامل متعددی است که مجالی برای ذکر همه آنها نیست.
🔹 یکی از این عوامل، همکاری درازمدت و البته ناخواسته میان رسانههای بیگانه از یک سو و رسانه ملی از سوی دیگر است که علیرغم تضاد داشتن با یکدیگر مانند دو لبه قیچی، در ضربه زدن به حیثیت روحانیت به هم کمک میکنند؛ اولی از روی غرض و گاهی رذالت و دومی از روی غفلت و سادهلوحی و یا نگاههای امنیتی. اگر میگذاشتند رسانه ملی در این چند دهه وظیفه خود را درست انجام دهد، توفیق لبه دیگر قیچی در همه زمینهها و از جمله تهییج علیه روحانیت بسیار کمتر بود.
🔸 روش تبلیغ رسانه ملی درباره روحانیت در طول چند دهه گذشته، درست مانند مصاحبههایی است که در شب راهپیمایی ۲۲ بهمن پخش میکند. خلاصه پیام این مصاحبهها این است که ایرانیان دو دستهاند: یا در راهپیمایی فردا شرکت میکنند و یا برای اقامت و مسافرت به خارج از کشور رفتهاند. به بیان ساده، بیننده عزیز! اگر اهل شرکت در راهپیمایی نیستی، پس وجود خارجی نداری!
🔹 در تصویرگری رسانه ملی از روحانیت، روحانی «منتقد نظام» (و نه معاند) اساسا وجود خارجی ندارد. روحانی کسی است که نسبت به عملکرد نظام صرفا «ثناگو»ست، در برابر هر ظلمی که به نحوی به نظام برگردد «ساکت» است و مواضعش «کپی - پیست» مواضع رسمی نظام است. این است که برای جوان امروزی لباس روحانیت معنایی جز «یونیفورم حکومتی» پیدا نکرده است. شاید به همین دلیل است که در برنامه متفاوت و موفق «شیوه» که تا به حال حدود ۵۰ مهمان دعوت شدهاند و در آن بعضاً انتقادهای جدی و بیسابقهای مطرح میشود، حتی یک روحانی منتقد مجال حضور نیافته است.
🔸 چون روحانیت مساوی نظام تعریف شده، نه از روحانیون منتقد - که علاقه و دغدغه آنان به حفظ نظام اگر از انقلابیون بیشتر نباشد کمتر نیست - در رسانه ملی خبری هست و نه از در معرض نقد گرفتن روحانیت ولو همراه با پاسخ. اینها به کنار، حتی پخش تخلف یک روحانی در هنگام رانندگی - که برای هر کس ممکن است اتفاق بیفتد - تا کنون سابقه نداشته و جسارت به مقام شامخ روحانیت تلقی میشود.
🔹 حدود ۲۵ سال پیش در دیدار جداگانه با دو تن از بزرگان کشور گفتم که در کشوری که رؤسای سه قوه همه روحانی هستند لازم است در تلویزیون برنامه انتقادی نسبت به روحانیت وجود داشته باشد؛ جوانان انتقاد کنند و پاسخ بشنوند. صلاح دانسته نشد. گفتم انتقادات را خود روحانیون مطرح کنند. پاسخ همان بود.
🔸 روشن است که اجازه طرح انتقاد از یک امر لزوما به معنای وارد دانستن آن نقد نیست؛ اساسا طرح انتقاد - جدا از وارد بودن یا نبودن آن - مزایای فراوان از جمله آرامش فردی و اجتماعی و نفوذ در مخاطب در پی دارد. اندکی بیندیشیم که چرا در قرآن، خداوند پاک و منزه، ایراد و نقدهای بسیاری از قول کفار و مشرکان و یهود و نصاری علیه خود و اوصاف و افعالش مطرح کرده و پاسخ داده است، در حالی که می توانست قرآن را به شیوه دعای جوشن کبیر نازل کند.
🔹 در عصر شبکه های اجتماعی بهترین ضد تبلیغ، تمجید صرف از یک امر است. کاش متوجه بودیم که راه سومی نیست: یا باید راه طرح انتقاد در رسانه را باز کرد و یا باید به شنیدن ناسزا در خیابان رضایت داد.
🔸 چقدر جای استاد مطهری این روزها خالی «نیست». خوشا به حال او که رفت و ندید. از همان روزهای اول فریاد برآورد که روحانیت در نظام اسلامی درست مانند پیش از انقلاب باید در کنار مردم بوده و نقش ناظر و منتقد را داشته باشد و پست اجرایی نگیرد مگر به ضرورت.
ادامه در پست بعدی 👇
🔻کانال محمد مطهری در ایتا و تلگرام:
http://eitaa.com/m_motahari
http://t.me/m_motahari
ادامه پست قبلی
✅ «عمامهبرداری» در خیابان؛ چگونه به اینجا رسیدیم و چه باید کرد؟
(متن کامل، بخش ۲ از ۲)
۱۴۰۱/۸/۲۳
محمد مطهری
🔸 امروز به جایی رسیدهایم که اگر کسی از نظریه شهید مطهری در لزوم استقلال حوزه و روحانیت دفاع کند «سکولار» خوانده شده و عامدانه و رذیلانه مخالف رهبری قلمداد میشود و به جای «جذب حداکثری» با ناجوانمردی مشمول «لجنمالی حداکثری» میشود. عمامهپرانان واقعی همین کسانی هستند که با تفکر امنیتی، رسالت روحانیت را تملقگویی از نظام میدانند و با این بدعت، حیثیث روحانیت را به هوا میپرانند، نه آن جوان غافلی که گستاخانه عمامه سفید و سیاه را میرباید.
🔹 قبلا در یادداشت «آبان ۱۴۰۰، نقطه عطفی در روحانیت پس از انقلاب؟» توضیح دادهام که استقلال روحانیت هرگز به معنای تقابل با نظام نیست. روحانیت مستقل چون در مقابل هیچ ظلم حکومتی سکوت نمیکند در دل مردم جای میگیرد. این نوع روحانیت است که میتواند از به انحراف رفتن اعتراضات جلوگیری کند (بحث در آشوبگران نیست).
🔸 متاسفانه تفکرات امنیتی، به روحانیت مستقل اجازه ظهور و بروز نداد و الا امروز به عنوان بزرگترین سرمایه در آرام کردن اوضاع به ایفای نقش خود میپرداخت. در این صورت، این بدبینی کلی نسبت به روحانیت در میان معترضان وجود نداشت و در نتیجه اعتراضات هرگز رنگ مقابله با مظاهر دینی نمیگرفت.
🔹 تفکر امنیتی به جای اینکه به فکر اقناع و همراه کردن جامعه باشد، راه ایجاد آرامش را در گسترش سلطه خود بر همه امور و داشتن آدم مطیع در مراکز مختلف میداند. چنین سیاستی در عصر پیامرسانهای اجتماعی که قدرت جامعه دهها برابر شده است به شکست قطعی منجر میشود.
🔸در اینجا ذکر سه نکته لازم است:
۱. اینکه در این مورد (پرتاب عمامه) نباید برخورد امنیتی راهکار اصلی باشد، منافاتی با لزوم برخورد قاطعانه امنیتی و قضایی با حرکات وحشیانه و جنایاتی مانند شهادت جانگداز شهید آرمان علیوردی ندارد. البته برخورد جدی با رفتارهای خشن خودیها با معترضان عادی هم – کم باشد یا زیاد - در کنار آن باید انجام شود. این امر، جدا از وظیفه اسلامی در برابر ظلم خودی و غیر خودی، نقش کلیدی در آرام کردن اوضاع دارد.
۲. این امر که نباید تفکر امنیتی در غیر جای خود به کار گرفته شود و افراد امنیتی نباید در «امور غیرامنیتی» سیاستگذار و تصمیمگیر اصلی باشند، بر خلاف تهمت مشهور و پرتکرار، به معنای قدرناشناسی از زحمات نیروهای امنیتی نیست تا متلک بیندازند که بله، ای نمکنشناس! اگر آنها نبودند الان ناموست چنین و چنان بود. مغالطه نکنیم؛ اینکه کسی حق حیات بر کسی داشته باشد یک مسئله است و سپردن همه چیز به دست او مسئلهای دیگر. اگر زحمت جراح قلب نبود بیماری به نام آقای الف اکنون در دیار باقی بود. اما از این امر نباید نتیجه گرفت که بنابراین تصمیمگیری در همه امور فرهنگی و اقتصادی و خانوادگی و صنفی آن بیمار تا آخر عمر باید با رویکرد پزشکی و با تصویب آن پزشک انجام شود. از بزرگترین خدمتها به نظام، جلوگیری از دخالت تفکر امنیتی در امور غیرامنیتی است.
۳. اشاره به سیاست تبلیغی نادرست رسانه ملی در مورد روحانیت به این معنا نیست که در عملکرد روحانیت مشکلاتی – چه بسا اساسی – وجود نداشته و این عملکرد در تعرض به عمامه بیتأثیر است. وقتی فیلمی از بدرفتاری در زندان اوین منتشر میشود و همه تشکلهای رسمی روحانیت و ائمه جمعه در مقابل آن با توجیه «تضعیف نشدن نظام» سکوت میکنند، متوجه نیستند که ناخواسته مشغول جمع کردن لشکر علیه روحانیت برای اعتراضات بعدی هستند.
🔸این یادداشت را با یک راهکار غیرامنیتی برای کاهش پدیده عمامهبرداری - که در ابتدای متن به آن اشاره شد - به پایان میبرم و آن گفتگوی رسانه ملی با برخی روحانیونی است که به دلیل موضعگیریهای سیاسی از تدریس یا تبلیغ محروم شده و یا از محل کار اخراج شدهاند. البته گاهی از محکومیت به حبس و شلاق نیز بینصیب نبودهاند (یکی از این افراد اخیرا در یادداشتی خطاب به «عمامهپرانان»، از سرگذشت خود گفته است). اگر مصاحبه با این افراد از محالات امنیتی است حداقل ارائه آماری از تعداد، نوع اتهام و مجازات در چنین برخوردهایی از طرف دستگاههای قضایی و امنیتی، کمترین کمکی است که میتوان نسبت به طلاب بیپناه در خیابان انجام داد.
🔹 طلبهای که تنها در خیابان راه میرود معمولا نه اهل قدرت است و نه ثروت، و چه بسا هزینه اسنپ هم ندارد؛ تنها جرمش این است که ترجیح داده به جای تحصیل مکانیک، جامعهشناسی یا هنر در دانشگاه، از طریق فراگیری علوم دینی به جامعه اسلامی خدمت کند. بیشک او به ویژه در این ایام، مصداق «وَ أُوذُوا فی سَبيلی» است که خداوند با چنان لحن لطیفی آنان را در آیه ۱۹۵ سوره آل عمران مورد خطاب قرار میدهد.
🔻کانال محمد مطهری در ایتا و تلگرام:
http://eitaa.com/m_motahari
http://t.me/m_motahari