eitaa logo
مبتلایِ امید
591 دنبال‌کننده
395 عکس
97 ویدیو
0 فایل
ماهِ پسِ اَبرم... کپی؟ به هیچ‌وجه! لطفا فوروارد بفرمایید و با آیدی و اسم نویسنده منتشر کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز عصر فورا گوشی رو از حالتِ شب و تاریکی برداشتم تا توی صفحه‌ی مشکی‌ای که ایجاد می‌شه، انعکاس تصویر خودم رو نبینم. یه وقت‌ها واقعا تحمل دیدن کوچیک‌ترین چیزی از خودم رو ندارم، به هیچ‌وجه.
نیاز دارم شب‌ها ۲۰ ساعته باشن. و من در کل این ۲۰ ساعت، به صورت پتو پیچ جلویِ کولر یا دراز بکشم و یا بخوابم. واقعا این مقدار خواب کمه. خیلی کمه. اونم وقتی خانواده‌ی ایرانیت نمی‌ذارن از اونور صبح رو یه عالمه بخوابی T~T
میپرسه چیشده که هنوز اون رفتارها یادمه؟ چون معذرت خواهی ندیدم. چون کسی نخواست از دلم در بیاره. چون رفتارها هیچ تغییری نکرد. چون هیچ پشیمونی‌ای در وجودشون ایجاد نشد. من واقعا از آدم‌های بی‌ملاحظه‌ متنفرم.
و من چقدر چیزهای پیشِ پا افتاده‌ای خواستم و نشد.
دلم می‌خواد دائما در همچین فضایی باشم و بَس. به دور از صداها و آدم‌ها.
با بغض‌هایی که تو گلوم کاشتی، پیرم کردی. دردی هستی که به هیچ کجا و پیش هیچکس نمی‌تونم فریادت کنم... تلخ هم نه، زهری. دلم می‌خواد نباشی، نمونی، نبینمت.
از زخم‌هایی که به تنم زدی، زمین‌گیر شدم.
با کوچیک‌ترین صدایی، جوری اضطراب می‌شینه رو سر و روم که انگار یکی قلبمو از جا درمیاره و بعد می‌زاردش سر جاش.
بچه‌ها من خیلی احساسِ غربت در زندگیم دارم. از همه‌ی آدم‌ها خسته‌ و دلشکسته‌م. هیچ چیز اون جوری که من می‌خوام نیست.
اینکه داخل دفترهام یک عالمه قصه رو نصفه نیمه رها کردم، از غصه دق می‌کنم.
شاید تقدیرش همین بود...
منِ نسبتا عزیز زمانی که رنج‌هایت به پایان رسید، شاد بودن را بلدی؟