eitaa logo
مبتلایِ امید
619 دنبال‌کننده
276 عکس
63 ویدیو
0 فایل
ماهِ پسِ اَبرم... کپی؟ به هیچ‌وجه! لطفا فوروارد بفرمایید و با آیدی و اسم نویسنده منتشر کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
مبتلایِ امید
متنفرم ازت که هیچوقت از کلمه‌هات آرامش چیکه نکرد و حرف‌هات همیشه بوی مرگ داشت...
متنفرم ازت که باعث شدی از نوک انگشتای پا تا دونه دونه‌ی تار موهام، پر از حرف‌های نگفته و بغض‌های نترکیده باشه...
نفس بکش. نفس بکش آدمی‌زاد. دارم از کمبودِ نفس می‌میرم آدمی‌زاد.
- چی می‌تونه این تو باشه؟
- چون به دنبال چیزی بودم برای شیرین کردن تلخی این روزها...
من و طوفان‌های عظیم‌ِ ذهنم کنار هم می‌نشستیم و به یک گوشه‌ی اتاق خیره می‌شدیم. همه جا سفت به من می‌چسبید. دوستش نداشتم، نمی‌خواستم باشد. تا کمی از خودم دورش می‌کردم، کسی از راه می‌رسید و محکم هلش می‌داد به سمت من. خستگیِ قلبم به بزرگی آسمان رسیده بود. از قلب و قلم "رقیه برومند" تقدیم به "این منم"
آبی شده بود. غم شده بود. به زور خودش را دنبال خودش این طرف و آن طرف می‌کشید. آدم‌ها دست از سرش بر نمی‌داشتند تا در تنهایی‌اش ذوب شود. رفتن و نماندن می‌خواست. نبودن و غروب کردن... از قلب و قلم "رقیه برومند" تقدیم به "ماوی"
انگشت اشاره‌اش را جایی نزدیک قلبم فشار داد و پرسید: "کجاست؟" از حالت نگاه و اخمِ ریزی که میان ابروهایم نشست فهمید که متوجه سوالش نشده‌ام. چشم‌ گرداند و با بی‌حوصلگی گفت: "قلبتو می‌گم! نور و امیدی که داشت! انگیزه و شوقی که باید داشته باشه کجاست؟" کمی عقب کشیدم تا از لمس انگشتش دور بمانم. احساس کردم خنجری را روی پوستم و نزدیک قلبم گذاشته و می‌خواهد قفسه‌ی سینه‌ام را برای پیدا کردن چیزهایی که می‌گفت، بشکافد. با اخمی که پر رنگ‌تر شده بود زیر لب گفتم: "نمی‌دونم کجاست! تو می‌تونی سینه‌مو بشکافی ببینی چیزی ازشون باقی مونده یا نه؟" از قلب و قلم "رقیه برومند" تقدیم به "نمی‌دونم کجاست!"