با کوچیکترین صدایی، جوری اضطراب میشینه رو سر و روم که انگار یکی قلبمو از جا درمیاره و بعد میزاردش سر جاش.
بچهها من خیلی احساسِ غربت در زندگیم دارم.
از همهی آدمها خسته و دلشکستهم.
هیچ چیز اون جوری که من میخوام نیست.
مبتلایِ امید
پاشید بیاید تو بهخوان دور هم جمع بشیم و کتاب بخونیم♥️🌱 https://behkhaan.ir/profile/roghayebromand?in
از این پیام که ریپلای زدم به بعد رو بخونید🌸