- 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓵𝔂

احساسِ دوست داشتنی نبودن، زیبا نبودن و محبوب نبودن میونِ آدم‌هایی که شبیه بهشون نیستی، ظاهرت باهاشون فرق می‌کنه، مثل خودشون صحبت نمی‌کنی، لباس نمی‌پوشی، آرایش نمی‌کنی و... جزو دل‌خراش‌ترین احساساته.

یکی از چیزهایی که دلم می‌خواد بدونم اینه که از دید آدم‌های اطرافم چطور بنظر می‌رسم، اضطراب اجتماعی چه کارها که با آدم نمی‌کنه.

توانِ صحبت کردن با آدم‌ها رو ندارم. توانِ تکیه گاه بودن و مرهم شدن رو ندارم. کارهایی که برای دیگران انجام دادم، تمامِ چیزی بود که خودم می‌خواستم اما هیچوقت نشد. توان نفس کشیدن، فکر کردن، خوب و سرحال بودن، معاشرت، رفت و آمد، غذا خوردن و انجام هیچ کار دیگه‌ای رو ندارم.

نیاز دارم تا ماه‌ها هیچ مکالمه‌ای با انسان‌ها نداشته باشم. هیچ صدایی نشنوم، هیچ تصویری نبینم.

_

تبدیل به یه خونه‌ی متروکه شدم.

سلام بر اولین شعری که اشک‌هایم را به پایش ریختم...

دل نیست این دلی که به من دادی، در خون تپیده...

چه شد؟