eitaa logo
کانال مطالب استاد همیشه بهار
591 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸بریز آب روان أسماء ولی آهسته آهسته... در روایتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: 📋 أَوْصَتْ إِلَیَّ فَاطِمَةُ أَنْ لَا یُغَسِّلَهَا غَیْرِی وَ سَکَبَتْ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ ▪️فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به من وصیت نمود که جز من، او را کسی غسل ندهد؛ { لذا من پیکر مطهر او را غسل می‌دادم و } أسماء دختر عُمَیْس نیز بر آن پیکر مطهرش آب می‌ریخت.(۱) 🥀 در روایتی آمده است: آبی را که أسماء بر آن پیکر مطهر می‌ریخت، ملائکه از چشمهٔ سلسبیل از بهشت آورده بودند.(۲) ✍بریز آب روان أسماء ، ولی آهسته آهسته به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته حسن ای نورچشمانم، حسین ای راحت جانم بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته... 📚(۱)دعائم الإسلام ج۱ ص۲۲۸. 📚(۲)انوار الشهادة،یزدی، ص۴۳۴ https://eitaa.com/m_ostad_bahar
🩸ای أسماء ! دستم رسید به بازوی ورم‌کردهٔ زهرا... به دندهٔ شکستهٔ او... در نقلی آمده است: 📋 و بَینَما هُوَ یُغسّلُها اِذِ اعْتَزَلَها ناحیةً و صارَ یَبکِی ▪️همینکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام داشت پیکر مطهر زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها را غسل می‌داد، ناگهان به گوشه‌ای رفت و (سر به دیوار گذاشت و) با صدای بلند شروع به گریه‌کردن نمود. 📋 وَ الحسَنُ عَن یَمینِه و الحُسینُ عَن شِمالِه و زَینبُ بَینَ یَدَیه ▪️امام حسن سمت راست، امام حسین سمت چپ و‌ زینب کبری علیهم‌السلام در مقابل آن حضرت ایستاده بود. 📋 فَقالَتْ أسماءُ: سَیّدی! أکْمِلْ غُسلَها وَ ابْکِ بَعدَ ذٰلکَ لِفِراقِها ▪️اسماء به پیش آمد و گفت: ای آقای‌من! بهتر نیست که اول غسل پیکر مطهر زهرا سلام‌الله‌علیها را تمام کرده و سپس از فراق او گریه نمایید؟! 🥀 در این‌جا بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: ای أسماء! در حال غسل‌دادن، نظرم افتاد به صورت فاطمه سلام‌الله‌علیها؛ دیدم که از ضربهٔ آن بی‌دین، کبود و چشم مبارکش چون خون، سرخ شده است و بازوی مبارکش مثل یک بازوبند، ورم کرده است.(۱) 📋 یا أسماء! بَینَما اُغسِّلُ فاطمةَ مَرَّتْ یَدِی عَلَی ضِلْعٍ مِن أضلاعِها فَوَجَدْتُهُ مَکسورًا ▪️ای أسماء ، در حین غسل فاطمه سلام‌الله‌علیها، دستم رسید به یک دنده از دنده‌های فاطمه سلام‌الله‌علیها؛ دیدم که آن دنده، شکسته است! 📋 و لَمْ تُخبِرنی بِذٰلِک حَتّی لا یَشتَد‍َّ ألَمِی ▪️اما فاطمه سلام‌الله‌علیها از آن دندهٔ شکسته، هیچ حرفی با من نگفته بود که مبادا درد من از این ماجرا، زیاد بشود و از او شرمنده شوم. (۲) ✍ وقت غسلت به لبم آمده جانم، زهرا زخم های بدنت، بُرده امانم زهرا سرخ شد صورتِ «آب» ی که چکید از بدنت چه سرت آمده بانوی جوانم، زهرا؟! تا سحر خیره به رویت شدم و آب شدم بد سرت خورده به دیوار، گمانم زهرا ذکر می‌گفتم و دستم به پرَت خورد آرام بند آمد وسط ذکر، زبانم زهرا بازوی لاغرت اینقدر ورم کرده چرا؟! با که گویم من از این داغِ گرانم زهرا؟ آستین بین دهان کردم و فریاد زدم زخم مسمار، درآورد فغانم زهرا کاشفُ الکربِ دلم! چوبه‌ی تابوتت را بر سر شانه گذارم!؟ نتوانم زهرا... 📚(۱)انوارالشهادة،یزدی،ص۴۳۴ 📚(۲)العبرة الساکتة،ج۱ ص۷۶ https://eitaa.com/m_ostad_bahar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - مادر غمخوار - رسولی.mp3
6.33M
اینقدر غم مردم خوردی ای مادر غمخوار شده حرفت ورد زبونا اَلْجارَ ثُمَّ الدّار 🏴 مهدی رسولی🎙
10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*روز‌‌ شهادتی‌‌ تو‌رو‌ خدا‌ با‌حال‌ مناسب‌ گوش‌‌‌ کنید* پَ‌نَ:دورت بگردم بی‌بی‌جان دیشب مثل بچه‌هات تا نیمه‌شب برات اشک ریختیم و به صورتمون زدیم..😭
🩸فاطمه‌اش را به خاک سپرد ... در حالی که هنوز خون تازه از پهلویش می‌آمد... در نقلی آمده است: 🥀 روز بعد از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها، جناب مقداد با عمر درگیر شده و به او گفت: 📋 مٰاتَتْ اِبنةُ رَسولِ اللّه و الدَّمُ يَنزِفُ مِنْ جَنبِها بِسَبِبِ ضَربَةِ سَيفٍ و سَوط‍‌ٍ ضَرَبتَها أنتَ... ▪️دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به شهادت رسید در حالی که از پهلویش به سبب آن ضربه‌ای که تو با شمشیر و تازیانه بر او زدی، خون تازه جاری بود... 📚 کامل بهائی {تعریب} ، ج١ ص۳۹۶ 🔖 و وقتی‌که برای نبش قبر به اطراف قبر مطهر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها آمدند، در آنجا جناب «عقیل» هم با عمر درگیر شد و به او گفت: 📋 ضَرَبتُمُوها بِالأمسِ و خَرَجَتْ مِنَ الدّنيا وَ ظَهرُها مُدمَیٰ ▪️ {شمایی که اکنون آمده‌اید تا بر جنازه مطهرش نماز بخوانید،} همین دیروز بود که آن مظلومه را کتک می‌زدید! او در حالی از این دنیا رفت که از پهلویش خون تازه می‌آمد... 📚کامل بهایی{تعریب} ، ج۱ ص۳۹۷ ✍ می‌شویمت که آب شوم در عزایِ تو یا خویش را به‌خاک سپارم به‌جای تو قسمت نبود نیّتِ گهواره ساختن تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو گر وا نمی‌شدند گره های این کفن دق مرگ می‌شدند زِ غم، بچه‌های تو خون جای آب می‌چکد از سنگِ غسلِ تو خون می‌چکد که زنده کند ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو گُم شد میانِ خنده‌یِ مَردُم صدایِ تو در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد هر کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده‌ام چرا رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو تنها نه جای دست و زخم و کبودی است آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو https://eitaa.com/m_ostad_bahar
🩸ای زهرای من! اگر می‌گذاشتند، بر سر قبر مطهّرت، «معتکف» می‌شدم... در روایتی حضرت مولانا سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: وقتی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام مادرم را به خاک سپرد، این جملات را بر لب مبارکش جاری نمود: 📋 وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِینَ لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْکُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّکْلَی عَلَی جَلِیلِ الرَّزِیَّةِ ▪️اگر غلبه یافتن افرادی که بر ما مستولی شده‌اند، نبود (و با ماندن من در اینجا، از محل قبر مطّهرت با خبر نمی‌شدند)، بر خود لازم می‌دانستم که همین‌جا اقامت گزیده و معتکف گردم و برای این مصیبت بزرگ، نظیر زن جوان مُرده ناله و فریاد می‌کردم. 📚الکافی،ج۱ص۴۹۵ ✍ آه یا امیرالمؤمنین... انگار همان‌گونه که مقرّر شد دخترتان زینب سلام‌اللّه‌علیها، زینت و زیور شما باشد، مقدّر هم شد که مصائب شما را نیز به ارث ببرد... شبیه این جملات جگرسوز شما را، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها هم با بدن بی‌سر برادر فرمود ... همان ساعت دردناکی که مقاتل نوشته‌اند: 📜 اِعَتَنقَتْ زَينبُ أخاها، و وَضَعَتْ فَمَها عَلَى نَحرِهِ، و هِيَ تُقَبّلُهُ، و تَقُول: ▪️زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آمد و پیکر بی‌سر برادر را در آغوش گرفت؛ لب‌هایش را گذاشت بر حلقوم بریدهٔ اباعبدالله علیه‌السلام؛ آن جا را می‌بوسید و می‌فرمود: 📜 «اَخی لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الرَّحیلِ وَ الْمُقامِ عِنْدَکَ لاَخْتَرْتُ الْمُقامَ عِنْدَکَ وَلَوْ اَنَّ السّباعَ تَأْکُلُ مِنْ لَحْمی». ▪️ای برادرم! اگر مرا بین سکونت در کنار تو (در کربلا) و بین رفتن از این‌جا، مخیر می‌کردند و می‌گذاشتند، سکونت همراه تو را بر می‌گزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند. 📚معالی السبطین ج۲ ص۵۵ 📝 ای تشنه‌ای که شرح غمت در بیان نبود مارا به سختْ جانی خود این گمان نبود ناراحتم زیاد نماندم کنار تو شمر آمد و برای نشستن زمان نبود هر ناقه‌ای به غربت من گریه کرده است مانند من غریب در این‌ کاروان نبود با لشگری برای سرت جنگ کرده‌ام پس حق بده اگر که به جسمم توان نبود آغوش من که هست چرا مانده‌ای به خاک؟! جای تن تو بر روی ریگ‌ِ روان نبود لعنت به این سفر که بدون تو می‌روم تنها شدن که حق من نیمه‌جان نبود باد صبا! ببر به نجف روضه‌ی مرا روضه بخوان که دخت علی در امان نبود https://eitaa.com/m_ostad_bahar
ما در دو جهان، فاطمه جان دل به تو بستیم، محبان تو هستیم نظر کن ز عنایت، به فردای قیامت...🖤
شُکـــــر که ســـرمایه‌ام محبَّت زهــــــراست ♡ ❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا