eitaa logo
گفتاری در فرهنگ | محمد رحمانی
608 دنبال‌کننده
447 عکس
60 ویدیو
26 فایل
یادداشت های روزانه محمد رحمانی پژوهشگر حوزه سیاستگذاری فرهنگی و تربیتی ارتباط با استاد: @OWistful67 سایت رسمی Mohammadrahmani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
شایستگی هایی برای غور در اندیشه فیلسوفان دیروز اولین روز کلاس های رسمی را در برای دانشجویان کارشناسی رشته فلسفه و کلام اسلامی برگزار کردم. کلاس فقه برای دانشجویان ترم ۷ و کلام برای دانشجویان ترم ۳. حضور در کنار دختران و پسران سرزمینم که در حال تحصیل رشته فلسفه اسلامی اند بسی جذاب است، اما من را دچار این پرسش نمود که چقدر ما و نظام آموزش عالی ما به آنها از شرایط یک فلسفه خوان در اندیشه بزرگان این رشته گفته است ⁉️ چقدر با آداب زیست فیلسوفان آشنا شده اند ⁉️ به جای خواندن برخی دروسی که انگیزه ای برای آن ندارند، چقدر بر مبادی خوانش فلسفه، تفکر کرده اند⁉️ خوب است که با برخی از دیدگاه صاحب نظران حوزه فلسفه آشنا شویم. ✅ خواجه نصیرالدین طوسی کسی که می‌خواهد فلسفه بخواند، باید دارای این شروط و خصوصیات باشد: ۱٫‌ مزید تجرید للعقل؛ ۲٫ و تمییزٍ للذهن؛ ۳٫ و تصفیهٍ للفکر؛ ۴٫ و تدقیق للنظر؛ ۵٫ و انقطاع عن الشوائب الحسیه؛ ۶٫ و انفصالٍ عن الوساوس المادیه ✅ میرداماد ایشان نخست به اهل فلسفه ـ به وجه عام ـ سخت می‌تازد و متفلسفه را از جمله «الطغام» فرومایگان و «المتکلفه» بیهوده‌کوشان می‌نامد، سپس شرطهای خواندن فلسفه را این گونه برمی‌شمارد:۱٫ تنقیه القلب؛ ۲٫ تنویر السر؛ ۳٫ تلطیف القریحه؛ ۴٫ مهاجره إقلیم الحس؛ ۵٫ المصیر إلی عالم العقل؛ ۶٫ المتاب الی الله تعالی ذکره و تقدست اسماؤه مشابه این کلمات در آراء جناب ابن سینا و همچنین ملاصدرا نیز وجود دارد. متاسفانه دانش امروزه تبدیل به کالایی مرده شده است، کالایی که سیاستگذار آموزشی برای آن حیاتی قائل نیست، لذا فارغ از شایستگی های مورد نیاز، برای طی طریق علمی دانشجویان هزینه بیت الملل را صرف کرده و فرد را دچار توهم دانش می کند. این چالش نه فقط در رشته فلسفه که در همه علوم انسانی وجود دارد. چگونه می شود حرف از اسرار عالم ماوراء زد برای افرادی که غرق در عالم ماده اند⁉️ چگونه می شود پیچیدگی های روان انسانی را برای فردی خود نیازمند درمان است تبیین نمود⁉️ چگونه یک فرد جامعه گریز، از جامعه می آموزد⁉️ و چگونه فرد غیر متشرع از فقه ⁉️ 🆔 @m_rahmani_g
مسئولیت تعیّنی یا تعیینی از سال ۹۸ که یک استارتاپ آموزشی را بنیانگذاری کردم، همواره در تلاش بودم تا افرادی را برای راهبری این استارتاپ شناسایی و منصوب کنم که از قابلیت لازم برای ادامه مسیر توسعه آن برخوردار باشند. شاید تجربه تغییر پنج مدیرعامل تا کنون بیانگر دشواری مدیریت یک نهاد خرد فرهنگی است. دعوت از افراد در این گونه استارتاپ ها دشواری های خاص خود را داشت چرا که از طرفی باید افراد توانمند را درگیر ساخت و از طرف دیگر باید آینده روشنی برای آنها ترسیم نمود و از طرف دیگر نمی شد از این پرسش گذشت که آیا این افراد می توانند آینده بزرگ در ذهن ما را هم راهبری کنند و یا اینکه مدیر دوران گذاراند⁉️ ✅سازمان ها در چرخه عمر خود در بدو شروع فعالیت می بایست به صورت سیال و ژله ای به ساختار و سازمان خود تامل نمایند. در این حالت یکی از مهم‌ترین چالش ها، درگیر ساختن و مسئولیت دادن به افراد توانمند و متخصص است؛ از این رو که فرد به دنبال تثبیت جایگاه شغلی خود در سازمان کوچک فعلی و کسب همان جایگاه در سازمان بزرگ آینده است و بنیانگذار دائماً در این تامل است که از کجا معلوم که در آینده، توان این فرد به مدیریت چنین سازمان بزرگی فائق آید. یکی از شیوه هایی که می توان از طرفی یک حس رقابت در سازمان ایجاد نمود و از طرفی به افراد، نسبت به آینده چشم انداز روشنی اعطا کرد، رویکرد «مسئولیت تعیّنی» است. در این رویکرد ملاک اعطای مسئولیت در آینده، شایستگی های در افراد است که در بازه ی رشد سازمان در آنها بروز و ظهور پیدا می کند. این رویکرد در مقابل «مسئولیت تعیینی» است که صرفاً انتصاب بر اساس خواست و تشخیص مدیرارشد می باشد. در این رویکرد: ▫️چشم انداز رشد سازمان را به خوبی ترسیم کنید و بزرگی سازمان را برای طرف مقابل مشخص کنید. ▫️احساس تکلیف گرایی و مسئولیت بالای مدیریت چنین سازمان بلندی را برای فرد نمایان کنید. ▫️مسیر رشد فرد و عدم ممانعت لازم از جانب شما برای احراز مسئولیت ها را برای فرد مشخص کنید. ▫️شایستگی های لازم و قابل اندازه گیری و مشخصی را برای فرد مشخص نمایید. ▫️در عین مشخص بودن، ابهام در آینده سازمان را از ذهن دور نکنید. باید فرد بداند که بخشی از آینده سازمان قابل پیش بینی دقیق نیست. دفاع مقدس یکی از مصادیق چنین ساختارهایی بود. ساختارهایی که افراد بر اساس تکلیف خود در آن وارد شده و پس از هشت سال از یک گروه مردم پایه، به یک ساختار نظامی دارای چند نیروی مستقل و … تبدیل شدند. 🆔 @m_rahmani_g
به مرگ بگو تا به تب راضی بشه یکی از دوستان نقل می کرد که در یک مجموعه صنعتی وقتی به عنوان ناظر حضور پیدا کرده بود، برخی از کارگران برخلاف قوانین آنجا ۲ ساعت در شب را استراحت می کردند در حالیکه باید شیفت می ایستادند. وقتی قضیه را به مدیرعامل مجموعه گفتم او بیان داشت که اطلاع دارد ‼️ وقتی از او خواستم که پس چرا قانون رو عوض نمی کنی که کارگران حداقل دچار استرس نشوند🤯، پاسخ داد: «برخی از نکات هستند که نباید شفاف باشد،‌چون سیستم را دچار چالش می کند و انتظارات را بیشتر می کند.🤔 سیستم خودش یک واکنش طبیعی نشان داده و نسبت به آن تنظیم می شود. اما اگر کسی از این حالت عدم شفافی خواست که سوء استفاده کند با وی برخورد می شود.» در حالت عادی اگر کسی تب بگیرد و دمای بدنش بالا برد، می ترسد اما اگر بیماری وضعیتش به گونه ای باشد که به او گفته باشند که احتمال مرگش هست وقتی شب را با تب حتی تب تند پشت سر بگذارد ، خوشحال خواهد شد. حقیقت مطلب این است که اکوسیستم های انسانی در مقابل قوانین و مقررات و هنجارها، خود تنظیم گر هستند و برخی از سیاستگذاران از این ظرفیت استفاده نموده و با عدم شفافی قوانین، عمل جامعه را مبتنی بر یک خودتنظیم گری بین خوف و رجاء اداره می کنند. به طور مثال در موضوع حجاب، بسیاری از مدیران میانی این سیاست را اتخاذ نموده و محیط پیرامونی خود را با کمترین انرژی راهبری می کنند. ✳️ اما با چه اندازه این سبک و روش مشروعیت دارد ⁉️ پاسخ به این سوال در گروه نسبت سنجی بین «قانون»، «شریعت» است. به نظر می‌رسد رهیافت «غایی ابزاری» همان‌ نظر نهایی صدرالمتالهین است. زیرا اولاً با تحلیل دیدگاه ایشان در باب تفاوت سیاست و شریعت از لحاظ مبدا، غایت، فعل و انفعال، متوجه می‌شویم که رابطه‌ی عینیت نفی می‌شود، و رابطه‌ی «غایی ابزاری» اثبات می‌شود. ثانیاً، اگر سیاست به منزله‌ی عبد است و شریعت به منزله‌ی مولا، پس عبد خادم است. و تابع. ثالثاً، اگر شریعت بسان روحی ثابت و غایت است، سیاست به منزله ی پیکری متغیر است و ابزار و زمینه‌ساز. بر این اساس نکته قابل فهم در این است که با وجود کارآمدی عدم شفافیت در قانونگذاری یا پیاده سازی آن در برخی موارد و تنظیم گری طبیعی میدان، اما این سبک از قانونگذاری از مشروعیت لازم برخوردار نمی باشد. خداوند متعال به عنوان یگانه موجودی که ولایت تشریعی ذاتی دارد، «قانونگذاری شفاف در کنار حل چالش های ذهنی و نظارتی» را بر «قانونگذاری غیرشفاف و خودتنظیم گری اجتماعی» ترجیح داده است. 🆔 @m_rahmani_g
مردم فلسطین در مورد حماس چگونه می اندیشند؟ امروز با دوستی در حال گفتگو در خصوص اتفاقات خیر فلسطین بودیم. پرسشی داشت که آیا واقعاً جامعه فلسطین با چنین عملیات های که منجر به شهادت هزاران کودک و فرد عادی می شود همراه اند؟ یا این عملیات ها ریشه در یک جریان مبارز خاص داشته و عقبه اجتماعی ندارند؟ گزارش پیش رو بخشی از پیمایشی است که EuroNews آن را منتشر نموده است. 🆔 @m_rahmani_g
✅ پیرامون دوقطبی سازی کاذب در جریان انقلابیون «دنیا نیز دار تضاد و تزاحم است، برخلاف عالم آخرت که تعارض و تزاحم در آن راه ندارد؛ زیرا تام و مستقل است و جهت ندارد، ازاین‌رو تزاحمی که در دنیا است، در آنجا راه ندارد.» تقریرات اسفار اربعه امام خمینی(ره) انسان امروزین در توهم یک دروغ بزرگ است و آن هم دنیای بدون درگیری! درگیری محصول تعارض در منافع است و عالم ماده، عالم محدودیت به نسبت منافع و انسان ها. لذا تخدیر ذهنی انسان به مفهوم «انسانیت» که در آن هر انسان کامل، انسانی است که تنازع با هیچ فرد دیگری ندارد، یک رویا بیش نیست. ما در هر لایه ای درگیر یک تعارضاتی هستیم و از آن فراری نیست. تعارض در جای پارک خودرو به نسبت همسایه، تعارض در اخذ امکانت به نسبت با همکاران، تعارض در پیاده سازی ایده ها در جامعه به نسبت با دولت و تعارض با آرمان ها و آزادگی به نسبت با استکبار و ظالمان تاریخ. پس هر کس سطوح مختلف تعارض را تجربه می کند و از آن فراری نیست اما... ▫️اما این ماهستیم که انتخاب می کنیم تمرکز خود را در چه سطحی از درگیری گذاریم و رزمنده و مبارز چه سطحی از درگیری باشیم. در این صورت است که قدر و منزلت ما به اندازه همان سطح تنازع مشخص می شود. ▫️علاوه بر آن این ما هستیم که انتخاب می کنیم که در کدام طرف درگیری باشیم؛ حق یا باطل و این ارزش ما را مشخص می کند. در حقیقت انتخاب ما در سطح و طرف تنازع منجر به منزلت و ارزش ماست و انسانیت انسان چیزی جز عزم او در این دو انتخاب نیست. طبیعت انسان به گونه ای است که در نسبت با سایر سطوح تنازع اهل مدارا خواهد شد. انسان جهان اندیشی که سطح تنازع خود را تمدنی می بیند، دیگر در گیر و داد درگیری با دوستان و خانواده و اهل جامعه و ... نیست. دو قطبی های کاذب خلق نمی کند و طرف مقابل و اختلاف خود را بسیار بزرگتر از این سطح می بیند. اما انسان کوچک، انسانی است که دائماً در حال درگیری با اطرافیان خویش است و به دنبال بهانه ای برای تاختن به آنها. برای این کار حجت شرعی می تراشد و به آن می بالد! 👌تلاش پدر جامعه بر این است که سطح تنازع و درگیری و افق اندیشه ای ما را بالا ببرد. در این صورت است که ملت ما می تواند تبدیل به یک ملت منسجم و یک پارچه و همدل شود. نه اینکه مشکلات ما با پیرامون مان حل می شود؛ خیر! بلکه همدلی ای ایجاد می شود که امکان حل آنها را تسریع کرده و در عوض انسانیت جامعه به رشد خواهد رسید. هر گاه دیدیم که از دوست خود، هم محله ای خود، هم کیش خود به دلیل یک اشتباه رنجیدیم و این منجر به درگیری با هم شد بدانیم که ما چیزی جز انسانی کوتاه قد نیستیم که عمق بازی بزرگی که در آن در حال استثمار است را درک ننموده است. کاش قرص آبی و قرمزی وجود داشت که افراد را از دنیای توهم و ماتریکس گونه خارج می کرد و چشم او را به سطح تنازع کلان می گشود. 🆔 @m_rahmani_g
مومنین پیامبران عصر خویش اند... ایمان در سپهر الهیات اسلامی، آن عامل جهش و حرکت، عامل درد و حساسیت نسبت به پیرامون، عامل جنبش و نهضت و عاملی برای بی قراری است. ایمان غایتی بی انتهاست که در وانفسای عالم ماده، انسان را از بند رها کرده و تازه او را متوجه می سازد که بند او، ابتدایی از سلسله زنجیره انسانی است. هر چقدر توان انسان بیشتر و آمادگی اوج او بالاتر، زنجیره انسانی بیشتر؛ و این عزم منشعب از ایمان است که درد برای انسان ایجاد می کند، عزمی که به تعبیر امام خمینی(ره) ملاک انسانیت انسان است. چه ساده اندیشانه است زیستی که ابتلاء و رنج در آن طلب نشود چرا که کامل ترین انسان خلقت، بیشترین رنج و ابتلاء را متحمل شد چنانچه حضرت رسول اکرم(ص) در طی روایتی می فرماید:مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ؛ هیچ پیامبری به اندازه ی من اذیت نشد!(بحارالانوار مجلسی، ج۳۹، ص۵۶) ▫️چه زیبا منشی آن عارف بزرگ داشت که آنگاه که هفته ای بدون ابتلاء سپری کرد دست به استغفار زد و آنگاه که مبتلا شد دست به حمد الهی‼️ چه زیبا سرود مجذوب علیشاه: یک شب آتش در نیستانی فتاد / سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد شعله تا سرگرم کار خویش شد / هر نی ای شمع مزار خویش شد نی به آتش گفت کاین آشوب چیست؟ / مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟ گفت آتش بی سبب نه افروختم / دعوی بی معنیت را سوختم زانکه می گفتی نی ام با صد نمود / همچنان در بند خود بودی که بود مرد را دردی اگر باشد خوش است/ درد بی دردی علاجش آتش است ▫️از خدا باید رنج خواست؛ رنج حرکت و نه رنج سکون. رنجی جذاب که ناشی از عزم انسانی است و ویژه پیامبران اولوالعزم زمانه است. باید پیامبر زمانه خویش بود و این وظیفه مومن است... 🆔 @m_rahmani_g
سندروم گلوله آتش در دستان مدیران چگونه به جای مسئولیت پذیر بودن توپ را در زمین دیگران شوت می کنیم ⚽️⚽️ روایت 1️⃣ قانون عفاف و حجاب! تب بالای جامعه در سال گذشته. تدوین یک قانون اولیه و دارای اشکال توسط قوه قضائیه و ارسال به دولت. بررسی دلت و سخنرانی ناگهانی مسئولین قوه در خصوص سلب مسئولیت نسبت به قانون فوق و متولی بودن دولت. ظرف ۲۴ ساعت قانون اولیه توسط دولت تصویب و به مجلس ارسال می شود. فعالیت کارشناسی توسط مجلس و فشار افکار عمومی بر آن. ارسال قانون با رفع برخی اشکال ها به شورای نگهبان. فشار مجدد بر شورا و ارسال آن به تشخیص مصلحت. قاعده فشار بر هر نهاد برابر است با عبور از آن بدون رعایت تمام مصالح و صرفاً با رویکرد سلب مسئولیت از مدیران... روایت 2️⃣ روایتی بس ساده تر از جاریات یک مجموعه تربیتی؛ سال ۱۳۹۵ بود و من مسئول تحویل گرفتن یک اداره مهم شدم. اداره ای که تا پیش از آن متولی یک ساختمان مستقل با تجهیزات کامل، یکی از به روز ترین سامانه های آموزش مجازی کشور، شبکه از ۲۰ هزار نفر کنشگر فعال و ... بود. وقتی نوبت به تحویل ما شد متوجه شدیم که مکان را واگذار کرده، تجهیزات را پس داده و جالب تر اینکه منکر وجود هر گونه زیرساخت و شبکه شدند!! تنها یک عنوان ماند و بس... و مایی که معلوم نبود باید از چه کسی پیگیر این زیرساخت ها و ادعاها و امکانات باشیم. ‼️ روایت 3️⃣ یکی از اساتید دانشگاه نقل می کرد که در یک کشور آسیای شرقی از مدیران ارشد سازمان فضایی آن بود. در یک پروژه تحقیقاتی به دلیل ریسک بالا تصمیم به انجام پروژه گرفته می شود و آن موشک سقوط می کند. با وجود اینکه او مسئولیت این کار را بر عهده داشت، مسئول سازمان که یک پروفسور چهره و شناخته شده در سطح کشور بود رسماً مسئولیت آن را بر عهده می گیرد 😳 پروژه فوق سال بعد تکرار و با موفقیت انجام می شود. وقتی از او می پرسند که چرا تو بر عهده گرفتی می گوید که من بار مسئولیت را بر دوش گرفتم تا مدیران جوان بدانند که مسئولیت پذیری چیست و امیدشان را به کار از دست ندهند. 🛑 متاسفانه فقدان روحیه مسئولیت پذیری در برخی از مدیران به گونه ای شده که امکان نقد و بررسی آنها وجود ندارد چرا که هر گونه مطالبه ای را از باب رفع تکلیف به سرعت حواله به دیگری نموده و دائماً بهانه هایی برای سلب مسئولیت دارند. مسئولیت کارها در این افراد به مثابه یک گلوله آتشین است که به سرعت تحویل نفر بعد می دهند تا گزندی به آنها نرسد. بدیهی است که این روحیه منجر به تربیت ناصواب کارکنان جوان آن مجموعه شده و در نهایت گردش کار در سازمان به مثابه یک بازی بچه گانه ای است که برنده شدن در آن منوط به زرنگی و کیاست غیر مسئولانه است. گرچه داریم مسئولانی که گرچه خود مسئول خطاها نبوده اند اما با شجاعت و اخلاص آن را بر عهده گرفتند تا گزندی بر اعضای سازمانشان نرسد. مانند سردار حاجی زاده، فرمانده هوافضا در حادثه ناگوار هواپیمای اوکراینی که در عین اینکه قهرمان داستان بود اما خطای دیگران را برای مصالح بالاتری بر گردن گرفت. کاش از چنین فرماندهانی بیشتر بیاموزیم. 🆔 @m_rahmani_g
«خلبان پیدا کردیم.باور کنید😱» 🎥 «باغ کیانوش» فیلم امسال جشنواره فجر بود که به همت دوستان باشگاه فیلم سوره و توسط دو طلبه ساخته شده است. فیلمی خوش ساخت که در عین حال و هوای فانتزی گونه و هیجان انگیز، داستان دارد و کمی هم احساس دلهره و طنز با آن آمیخته شده است. همه این اتفاقات در یک زمانه دفاع مقدسی و با یک رویکرد جذاب رخ می دهد. ▫️داستان نوجوانانی که در دقایق اول، نوجوانانی به دنبال دزدی موز از باغ کیانوش اند و برای آن مسابقه طراحی می کنند اما این نوجوانان در قالب یک حادثه درگیر نجات روستای خود شده و در عین ناباوری، حماسه ساز می شوند. 🔅 دال مرکزی این فیلم تحلیل از نوجوان است. به راستی نوجوان کدام است⁉️ نوجوان امروز همان پدیده ای است که به دنبال منافع خود دست به فساد می زند، دزدی می کند، برای آن مسابقه می گذارد، تقلب می کند. ‼️ طبیعتاً چنین نوجوانی وقتی فریاد می زند و خطر حمله و بمباران عراق را بیان می کند هیچ یک از بزرگان به او اعتنا نمی کنند. وقتی خبر از نفوذ خلبانان به روستا می دهد او را به سخره می گیرند و وقتی روایت اقداماتش را بیان می کند او را متهم به کذب گویی می کنند. اما همین نوجوانی که شاید در ظاهر به دنبال تجربه است و ناشناخته ها او را درگیر مسائلی می کند که قبح آن برای بزرگترها واضح و برای آنها ناآشکار است؛ وقتی درگیر یک مساله جدی می شود، وقتی عرصه برای او مهیا می شود، وقتی در میدان رزم با جریان باطل قرار می گیرد و امیدها به او می رود، نقش خود را ایفا می کند. نوجوان امروز ظرفیت دارد تا طراحی کند، اقدام کند، فعالیت تیمی کند، شکست بخورد و از آن عبرت گیرد، بترسد و درعین حال کوتاه نیاید و می تواند یک سرزمینی را از خطر نابودی نجات دهد. تنها مانع این نوجوان، بزرگترهایی اند که تجربه به آنها ثابت کرده که خطری تهدیدشان نمی کند و اگر هم کند نیاز به نوجوان نیست. فیلم باغ کیانوش می خواهد بگوید که «نوجوان امروز نوجهانی دارد» که بزرگترها از دروازه آن وارد نمی شوند و لذا تصویری از آن ندارند. فقدان تصویر از جهان نوجوان، منجر به برچسب زنی و عدم اعتماد و باور به این نسل می شود و این بزرگترین خطر برای یک سرزمین است که می تواند منجر به نابودی آن شود. به نظر باغ کیانوش می تواند مبدا بسیاری از گفتگوها در خصوص تحلیل نوجوان شود و این فیلم را به همه فعالین فرهنگی و تربیتی توصیه می کنم. 🆔 @m_rahmani_g
✅ الهیات انتخابات جایگاه انتخابات در اندیشه اسلامی ▫️انقلاب اسلامی به راستی یک حکومت «تئوکراسی» است یا «سزاروپاپیست»؟ دوگانه سازی که با کانالیزه کردن ذهن مخاطب تلاش می کند تا در هر صورت انقلاب اسلامی را یک حکومتی تعریف کند که یا شبه قرون وسطی (دین سالار) است و یا شبه حکومت سزار (دین به مثابه ابزار قدرت). این تلاش تنها یادداشتی است که این ایام توسط یک اپوزوسیون در خصوص الهیات انتخابات نگارش یافته است و کماکان فلسفه دوستان ما به دنبال حل تناقضات حکمت صدرایی😞 اما به راستی جایگاه انتخابات در اندیشه اسلامی چیست؟ ▫️سیر امتداد اندیشه الهیاتی در اسلام به صورت ساده با توحید ذاتی و صفاتی شروع و به توحید تشریعی می رسد. رویکردی که یگانه موجودی که شانیت قانونگذاری دارد را خدای متعال دانسته و پیامبران و امامان معصوم را ابلاغ کننده و تفسیر کننده قانون می داند. مبتنی بر این رویکرد هیچ عرصه و ساحتی در مدیریت زندگی بشری نیست که فاقد قانون باشد و حتی منطقة الفراغ نیز تحت مشروعیت حاکمیت الهی است. با این اوصاف است که فقیه امروزین می بایست نسبت خود را با امر انتخابات مشخص نماید. منطقی که مبتنی بر احکام شرعی حکم به وجوب آن داده شده و ریشه این استنباط به ادله ای مانند «عمومات امر به معروف و نهی از منکر» و «اصل حفظ نظام اجتماعی» و ... باز می گردد. همین چند بند به ظاهر بدیهی نیازمند تبیین و تشریح در نزد فیلسوفان و الهیدانان و فقهای معاصر است و عدم ورود در تحلیل این مسائل است که امروزه در درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم این تبیین یک «اظهار جاهلانه» قلمداد می شود‼️ (رجوع شود به درس خارج فقه و اصول سروش محلاتی) ▫️عمده رویکرد های رقیب در حوزه الهیات انتخابات به چند موضوع بازگشت دارد: - دیدگاه برخی فقهای معاصر در حوزه ولایت مطلقه فقیه و مقید سازی فقیه حاکم در صدور احکام در مواضع محدود - تشکیک در مصداق حاکم دینی و ایجاد شبهه در عدالت و عدم تعارض منافع ایشان - ضرورت بسنده کردن فقها به صدور احکام کلی و ضرورت شناخت مسائل و موضوعات توسط مردم حقیقت مطلب این است که بحث ولایت مطلقه یا مقیده فقیه امری علمی است که فقیه مبتنی بر حجت شرعی خود بدان قائل می باشد اما امروزه این دیدگاه فقهی تبدیل به دستاویز دشمنان انقلاب اسلامی برای تشکیک نظری شده است. «کلمه حق یراد به الباطل». در خصوص مصداق حاکمیت دینی نیز فقط نسبت به عمده تشکیک کنندگان باید گفت «نیش عقرب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش این است». اما در خصوص سومین نقطه تمرکزی باید بیان کرد که در نگاهی کلی به «مصادیق موضوعات» احکام شرعی، می بینیم که آن ها سه قسم هستند: 1. موضوعاتى كه تطبيق و تشخيص مصاديق آن نياز به نوعى تخصّص دارد و بايد آن را از متخصّصان آن موضوع دریافت کرد. مثل تشخیص مرگ حتمی در مرگ مغزی. 2. موضوعاتى كه براى تطبيق و تشخيص مصداق آن بايد به عرف مراجعه كرد ولى تشخيص اينكه عرف در اين رابطه چه مى گويد و از چه ارتكازى برخوردار است تنها از فقيه بر مى آيد. مثل تعیین معیار تغییری که منجر به نجاست آب می شود. 3. موضوعاتى كه تشخيص آن براى عرف عام كار پيچيده اى نيست مثل اينكه آيا اين مايع رنگين خون است يا نه؟ يا فلان آب گل آلود مضاف است يا مطلق؟ و ... اين گونه موضوعات نياز به تبعيّت از نظر مجتهد يا متخصّصان ندارد. شكّى نيست كه قسم دوم از اين اقسام سه گانه نيز همانند بحث از عناوين كلّى موضوعات، جزء «فقه» است و مسئوليتش را فقيه به عهده دارد. 🆔 @m_rahmani_g
✅ موج سوم سوفسطایی گری چگونه ما هرچه را که بخواهیم توجیه و اثبات می کنیم؟! ▫️وقتی الوین تافلر در کتاب مشهور «موج سوم» خود از تغییر پارادایم بشریت و گذار به سومین مرحله از آن سخن گفت و تغییر پارادایمی را در موضوعات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بیان کرد، کسی ذهن اش به امکان تحقق موج سوم در مسئله ای به نام سوسفطایی گری نرفته باشد! اما این موضوع شاید مبتلی به ترین موضوع در جامعه بشری است. 1️⃣ در طول دو هزار سال گذشته، موج اول سوفسطایی گری در زمان یونان باستان و توسط اهالی اندیشه و به واسطه تسلط بر استدلالات جدل گونه و مقهور سازی مردم رخ داد. ایامی که بزرگانی چون سقراط و ارسطو تلاش خود را کردند تا با انتظام بخشی به عقلانیت بشری بدان پاسخ دهند. 2️⃣ موج دوم سوفسطایی گری در دوران پایان سلطه کلیسا و براساس یک بازخورد طبیعی جریان بشریت به رویکرد دگماتیسم در آن دوران صورت پذیرفت و تلاش بزرگانی چون دکارت و کانت بر نفی و تعدیل این جریان بود. 3️⃣ امروزه در دنیای معاصر،‌بشریت با پدیده ی سوفسطایی‌گری مجدداً مواجه شده است. در دورانی که به واسطه حجم داده ای که در اطراف ما وجود دارد ما تقریبا هر چیزی را می توانیم توجیه کنیم و می توانیم داده هایی برای اثبات این موضوعی که مد نظرمان هست را گردآوری کنیم و آن ها را بهتر ببینیم. لذا افراد گاها حاضرا دروغ هایی که باورهایشان را تایید کنند بپذیرند تا راست هایی که موید آنها نیست. 🛑 امروزه نسل جوان ما با دنیایی مواجه است که به هر گوه بیاندیشد و فکر کند و حرف بزند، Google همان محتوا و هم سنخ های آن را به وی نشان می دهد و این چیزی به معنای ورود جریان سفسطه به لایه ی نوینی از زندگی بشری است که فهم حق و باطل را در آن دشوار تر نموده است. اما به راستی راه حل برون رفت از این فضا چیست؟ کدام جریان است که می تواند عقلانیت بشر را مجدداً احیاء نموده و حیاتی دوباره بدان بخشد؟ پاسخ قرآنی این پرسش آیه ۲۹ سوره انفال است که خدای متعال در آن، تقوا را عامل شناخت حق از باطل معرفی کرده است؛ زیرا با تقوا پرده های حرص و شهوت و... از اندیشه انسان زدوده شده، نیروى عقل براى درک حقایق آماده می شود. ضمن اینکه همه دانایی ها از خداوند سرچشمه مى گیرد و تقوا موجب تقرب و بهره مندی بیشترى از آن خواهد شد و لذا در فتنه ها، ظاهر فریبنده باطل را تشخیص خواهد داد. تجربه نیز ثابت کرده جوامعى که بر محور هوا و هوس مى گردد تمییز حق و باطل در آن مشکل است. 🆔 @m_rahmani_g
نوجوانان پیشران و امکان سنجی رای گیری در سنین پایین تر ✅ آلفونسو کالدرون پس از زنده ماندن از تیراندازی در دبیرستان مارجوری استونمن داگلاس، به یک فعال کنترل اسلحه تبدیل شد. در تابستان 2017، چهار نوجوان ساعت صفر، جنبش ملی آب و هوا را تأسیس کردند. اینها تنها تعدادی از میلیون‌ها فعال آگاه و قدرتمند هستند که در سن 16 سالگی تاریخ را تغییر می‌دادند. آنها به سازمان ملل مراجعه کرده‌اند، پرونده‌های دیوان عالی را آماده کرده‌اند، مدارس و جوامع را متحول کرده‌اند، و شرکت‌ها و سیاست‌گذاران را در هر سطحی از دولت به چالش کشیده‌اند. یک کاری که نتوانستند انجام دهند رای دادن است و در دنیا دیدگاه هایی بر این موضوع پافشاری دارند که زمان تغییر آن فرا رسیده است. 🤔 در اکثر ایالت های آمریکا، افراد 16 ساله حق رانندگی دارند. آنها می توانند ازدواج کنند، به اتحادیه کارگری بپیوندند، مدرسه را ترک کنند و تمام وقت کار کنند، مالیات بر درآمد بپردازند، حداقل دستمزد بگیرند، بدون رضایت والدین خود خانه را ترک کنند، خلبان یک گلایدر، ناخدای یک قایق، نجات غریق باشند، رضایت نامه پزشکی. درمان، گرفتن پاسپورت و شرکت در آزمون های آمادگی کالج که اکثر بزرگسالان در آن ها عملکرد ضعیفی دارند. و در حالی که مطالعات نشان می دهد که آنها همان سطح درک افراد 21 ساله از مدنی را نشان می دهند، آنها در مورد اینکه چه کسی جوامع و کشور آنها را اداره می کند - نظری ندارند - حتی اگر آنها کسانی باشند که با عواقب تصمیمات زندگی می کنند. 🌐مطالعات نشان می دهد که رای دادن یک عادت است هنگامی که رای دهندگان در اولین سالی که واجد شرایط هستند رای می دهند، احتمال بیشتری دارد که در هر انتخاباتی در آینده رای دهند. علاوه بر این، تحقیقات نشان می‌دهد که احتمال رای دادن جوانان 16 ساله بیشتر از 18 ساله‌ها است. در صحنه بین المللی نیز سابقه زیادی وجود دارد. از سال 2017، سن رای دادن در برزیل، اکوادور، آرژانتین، نیکاراگوئه، اتریش و اسکاتلند 16 سال بود. قابل توجه است که اتریش سن پایین‌تر رای‌دهی خود را با افزایش آموزش مدنی در دبیرستان‌ها ترکیب کرد و برای اولین بار مشارکت بیشتری را نسبت به سن رای‌دهی 18 سال تجربه کرد. این یک مدل امیدوارکننده برای ماست. حقیقت مطلب این است که تا وقتی که پارادایم فکری ما به نوجوانان نشود و از تهدید محوری به فرصت محوری تغییر نیابد، مطالعه، پیشنهاد و بررسی نسبت به تغییر قوانین پیشین در خصوص نوجوانان نیز صورت نخواهد گرفت. نوجوانانی که به درستی این کم محلی را درک نموده و در یک اقدام متقابل مسیر زیست خود را تغییر می دهند و این واکنشی است طبیعی در قبال رویکردهای ما در حکمرانی. 🆔 @m_rahmani_g