eitaa logo
مِشْکات
99 دنبال‌کننده
878 عکس
186 ویدیو
4 فایل
#کشکولی_معنوی_و_متنوع: #دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء #داستان_های_واقعی_عاشقانه_جذاب #سلسله_مباحث_مهدویت_مهدی_شناسی #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم #حکایت_ضرب_المثل_هاب_فارسی و..
مشاهده در ایتا
دانلود
مِشْکات
#داستان_های_قرانی #موسی_علیه_السلام #قسمت_پنجاه_و_نه 📌او در جستجوی راهی برای نجات از این معضل بز
🌴 🌴 💠 💠 ♦️ ♦️ 📌 و جاء رجل من اقصی المدینة یسعی قال یا موسی ان الملاء یا تمرون بک لیقتلوک...  (سوره قصص: 21) 📌یکی از روزها موسی از راهی میگذشت. دو نفر را دید که سخت با هم درگیر شده و به قصد کشتن یکدیگر را میزدند. یکی از آن دو، فرعونی و دیگری اسرائیلی و از بستگان موسی بود.  وقتی نگاه اسرائیلی به موسی افتاد، او را به یاری خود طلبید. موسی که همواره یاور مظلومان و خصم ستمگران بود، جلو رفت تا دفع ظلم کند. او نمیخواست کسی را بکشد یا مسئله را از آنچه هست پیجیده تر سازد. اما مرد فرعونی دست بردار نبود و گریبان حریف را رها نمی کرد. موسی برای آرام ساختن او، مشتی حواله او کرد. با همان ضربه، کار وی ساخته شد و از پای در آمد.  📌موسی از این حادثه، سخت نگران شد و دست بدرگاه خدا برداشت و از پیشگاه مقدسش طلب آمرزش کرد و سپس هر دو، محل حادثه را ترک گفتند.  📌خبر کشته شدن یکی از فرعونیان و شناخته نشدن قاتل، در سطح شهر پیچید و همه جا، ورد زبانها شد. مأموران اطلاعاتی و امنیتی با همه تلاشی که به کار بستند، راه بجائی نبردند و قاتل همچنان ناشناخته باقی ماند.  روز بعد، موسی از راهی دیگر می گذشت. همان اسرائیلی را دید که با یکی دیگر از فرعونیان به زد و خورد مشغول است. وی وقتی موسی را دید، مانند روز گذشته، از او کمک خواست. موسی در حالیکه برای یاری او پیش میرفت، او را سرزنش کرد و گفت: پیداست که تو آدمی سرکش و ماجراجو هستی. هر روز با یک نفر دعوا و جنگ راه می اندازی. او از این سخن، چنان پنداشت که دست موسی برای کوبیدن او بالا رفته، لذا وحشت زده گفت: ای موسی، می خواهی مرا بکشی، همانگونه که دیروز هم یک نفر را کشتی!  با این سخن، درگیری آن دو منتهی شد ولی راز قتل از پرده برون افتاد و خبر شناخته شدن قاتل به اطلاع فرعون رسید.  فرعون دستور داد، موسی را دستگیر کنند و به قتل برسانند.  مأموران در جستجوی موسی و موسی سرگردان در کوچه پس کوچه های شهر. او دیگر نمی توانست به خانه فرعون باز گردد و جای دیگری هم که امنیت داشته باشد، نداشت.  📌در آن لحظات سرگردانی، مردی که قبلاً پیرو راه انبیاء و مؤمن به خدا بود، خود را به موسی رسانید و گفت: ای موسی، تمام نیروهای فرعون برای دستگیری تو بسیج شده اند. همه جا در جستجوی تواند. نصیحت مرا بشنو. هر چه زودتر از این شهر برو و خود را به نقطه ای امن برسان. موسی با استمداد از امدادهای غیبی و با توکل به خداوند، از شهر خارج شد و راهی را که نمی شناخت و نمی دانست به کجا منتهی میشود در پیش گرفت و با شتاب از مصر دور شد.  _صوفی 💠🔹️💠🔹️💠🔹️💠🔹️💠 https://eitaa.com/m_rajabi57 💠🔹️💠🔹️💠🔹️💠🔹️💠