مِشْکات
🌿🌷🌷🌷🌿
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#داستانهای_قرآنی
#قسمت_یازده
#ادریس
🔹️و اذکر فی الکتاب ادریس انه کان صدیقا نبیاً و رفعناه مکاناً علینا. (سوره مریم: 57)
ادریس از نواده های آدم و اولین کسی است که بعد از آدم و شیث به مقام پیامبری نائل گردید.
وی مردم را به پرستش خدای یگانه و اجتناب از گناه دعوت میکرد و به پیروان خود مژده آمدن پیامبران بعد و بخصوص بشارت آمدن خاتم الانبیاء (6) را بشارت میداد و میگفت:
آن حضرت به تمام فضائل نفسانی آراسته است و دین او دینی است که روی زمین را اصلاح خواهد نمود.
از ادریس کلمات حکمت آمیزی نقل شده که به زبانهای مختلف جهان ترجمه شده است و از سخنان او است:
↩1- بهترین شکرانه نعمتهای خداوند، احسان و نیکی به بندگان او است.
↩2- قسم دروغ نخورید و دروغ گویان را قسم ندهید.
↩3- از کسبهای پست اجتناب کنید.
↩4- در پیشگاه خداوند با نیتهای خالص قدم بزنید.
ابتدای پیامبری ادریس چنان بوده است که:
پادشاهی ستمگر بر قوم ادریس حکومت میکرد و فرمانش بر مال و جان مردم نافذ بود.
روزی پادشاه برای تفریح و خوشگذرانی از مرکز حکومت خود خارج گردید. عبورش به چمنزار سبز و خرمی افتاد و مورد پسندش واقع شد.
از وزرای خود پرسید: این چمنزار از کیست؟
گفتند: از مردی است خدا پرست با فلان نام و نشان.
شاه دستور داد مرد بینوا را احضار کردند. به او تکلیف کرد که این زمین دا به من واگذار کن.
مرد با ایمان که متکی به خداوند بود گفت:
عائله ای دارم که از تو محتاج ترند. شاه گفت: پس به من بفروش. مرد حاضر نشد. شاه غضبناک به خانه بازگشت ولی بسیار ناراحت به نظر میرسید و در اندیشه بود که زمین را به چه وسیله ای از مالکش بگیرد.
شاه زنی ناپاک داشت. چون شوهر را غضبناک دید سببش راپرسید.
شاه داستان زمین و مالک زمین را نقل کرد و گفت:
امتناع این مرد از تسلیم زمین، مرا سخت آزرده ساخته است.
زن گفت چاره کار آسان است. عدهای از یاران ناپاکدل و خدانشناس خود را طلبید و بروید نزد شاه و گواهی دهید که فلان مرد (مالک زمین) از دین شاه روگردان شده و به صف گمداهان پیوسته است.
به گواهی آنان، مالک زمین کشته شد و ملک به تصرف شاه درآمد. دریای غضب پروردگار در برابر این جنایت بزرگ به جوش آمد و به ادریس وحی رسید که:
نزد این ستمکار برو و به او بگو: به کشتن بنده من اکتفاء نکردی. ملک او را گرفتی و عائله او را بیچاره ساختی. بهوش باش که از تو انتقام میگیریم و سلطنت را از تو سلب میکنم. مرکز فرمانروائی تو را ویران و و گوشت زن ناپاک ترا طعمه سگان میسازم.
آیا حلم و بردباری من تو را مغرور و سرکش ساخته است؟
ادریس پیام پروردگار را رسانید ولی شاه در جوابش گفت:
پیش از آنکه بدست من کشته شوی، از نزدم بیرون برو!
ملکه به شوهر خود گفت:
از پیام خدای ادریس هیچگونه بیم در خودت راه راه نده. من میفرستم او را بکشند. چنذد نفر در تعقیب ادریس فرستاد. مأمورین در جستجوی ادریس بودند و ادریس به دستور خداوند از شهر خارج شد و خود را مخفی ساخت و از خداوند درخواست کرد:
خداوندا! باران رحمت خود را بر این شهر نازل مفرما تا من درخواست کنم.
دعای اردیس مستجاب شد و وی به غار کوهی پناهنده شد و خداوند فرشته ای بر او گماشت که همه شب غذای مورد احتیاج او را باو برساند.
ادریس در پناه غار با آرامش خاطر بسر میبرد و موضوع نفرین او ورد زبانها بود. در آن هنگام پروردگار عالم به انتقام آنمرد بیگناه، شاه ستمگر را از تخت سلطنت سرنگون کرد و او را به چنگال مرگ گرفتار ساخت. شوهرش را ویران و زنش را طعمه سگان نمود و سلطنت بدست یکنفر گردنکش و گناهکار دیگر افتاد .
از گمشدن ادریس بیست سال گذشت. یکقطره باران هم نبارید زندگانی مردم بسی سخت شد. زراعتها از بین رفت و باغستانها از بی آبی خشکید. اهالی دست نیازمندی به شهرها و نقاط دیگر دراز کردند و در اثر فشار و بیجارگی به خود آمدند و گفتند: این بدبختی ما برای نفرین ادریس است که از خدا درخواست کرده باران بر ما نفرستد. اینک ادریس ناپدید است ولی خدای ادریس از او مهربانتر و رحمتش واسع تر است. بدرگاه خدا رفتند و از گناهان خود استغفار کردند و خاک ندامت بر سر ریختند.
خداوند توبه آنها را قبول کرد و ادریس را بشهر برگردانید و مردم بحضور او شرفیاب شدند و توبه خود را تجدید کردند. ادریس از خدا طلب باران کرد ابرها صفحه آسمان را پوشانید و بارانی سودمند بارید و مردم سیراب گشتند.
سالها گذشت و ادریس برهبری و راهنمائی قوم خود اشتغال داشت تا خداوند متعال او را بالا برد و بمقامی ارجمند رسانید.
#دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء
🌸●♧••••♡••••♧●🌸
https://eitaa.com/m_rajabi57
🌸●♧••••♡••••♧●🌸