eitaa logo
مِشْکات
104 دنبال‌کننده
878 عکس
186 ویدیو
4 فایل
#کشکولی_معنوی_و_متنوع: #دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء #داستان_های_واقعی_عاشقانه_جذاب #سلسله_مباحث_مهدویت_مهدی_شناسی #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم #حکایت_ضرب_المثل_هاب_فارسی و..
مشاهده در ایتا
دانلود
مِشْکات
🌴 #داستان_های_قرانی 🌴 🌷 #قسمت ۳۶🌷 🔅 #ذوالقرنین 🔅 🖊️روزی که سد به پایان رسید، مردم شادی ها کرد
🌴 🌴 🔅 🔅 🌷 ۳۷*🌷 *و وهبنا له اسحاق و یعقوب و جعلنا فی ذریته النبوة و الکتاب و اتیناه اجره فی الدنیا و انه فی الاخرة لمن الصالحین.* *( : 27)* 📒 با دختر عموی خود رِفقا ازدواج کرد. خداوند دو پسر توأماً به او عطا کرد، یکی به نام *عیسو* و دیگری بنام نامیده شد. 📒 ،* محبوبیت خاصی نزد پدر و مادر داشت و * درباره او دعا کرد که خدا به او برکت و طول عمر و زندگی گوارا عنایت کند.  📒همین محبوبیت سبب شد که *عیسو* خشمگین شود و او را به بدی یاد کند و تهدید نماید.  بااشاره پدر و مادرش، از فلسطین، به سرزمین فدّان آران که مسکن دائی اش *لابان* بود رفت و در آنجا خدمت دائی خود را به عهده گرفت و در نظر داشت که در مقابل این خدمات، دختر او *راحیل* را به همسری خود در آورد ولی دائی اش دختر دیگر خود *لیئه* را به همسری *یعقوب* نامزد کرد.  *یعقوب* درباره *راحیل* با دائی خود مذاکره کرد. او گفت اگر مایل به ازدواج با *راحیل* هستی باید ده سال خدمت مرا عهده دار شوی. *یعقوب* پذیرفت و با *راحیل* ازدواج نمود.  در پایان مدت قرارداد ده ساله، *لابان* دو کنیز هم از مال خود به آنان بخشید و *یعقوب* بار سفر بست و با اهلبیت و اموال بیشمار به فلسطین بازگشت و هدایائی برای برادرش فرستاد. *عیسو* هم هدایای او را پذیرفت و با روی گشاده از *یعقوب* استقبال کرد و کدورت از بین آنها برداشته شد و *یعقوب* در کنعان ساکن گردید. 📒خداوند دوازده پسر به *یعقوب* عطا کرد که به *اسباط* معروف شدند... 📚 _صوفی 📚