eitaa logo
مِشْکات
104 دنبال‌کننده
878 عکس
186 ویدیو
4 فایل
#کشکولی_معنوی_و_متنوع: #دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء #داستان_های_واقعی_عاشقانه_جذاب #سلسله_مباحث_مهدویت_مهدی_شناسی #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم #حکایت_ضرب_المثل_هاب_فارسی و..
مشاهده در ایتا
دانلود
مِشْکات
🌿 🌸 🌿 🌸 🌿 🌸 🌿 🌸 🌿 بسم الله الرحمن الرحيم #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_26 🌹 #آیه_7_سوره_بقره_بخش_
🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘ بسم الله الرحمن الرحيم 🔸 تفسیر آیه به آیه قرآن 🔸 ۲۸ 🔸 آیه8 سوره بقره 🔹 و من الناس من یقول ءامنا بالله و باليوم الآخر و ما هم بمؤمنين(8) 🔹 🍀 ترجمه: و بعضی از مردم کسانی هستند که می گویند به خدا و روز آخرت ایمان آوردیم در حالی که آنها ایمان آورنده نیستند. 🌸در آیات 2تا5 سوره بقره درباره معرفی افراد با تقوا است و در آیات 6و7 درباره معرفی کافران است و از آیات 8تا20 سوره بقره منافقین را معرفی می کند. از کلمه نافقاء آمده است و به معنای لانه مخفی موش می باشد منافق همانند موش صحرایی است که برای لانه اش دو راه قرار می دهد یک راه برای رفت و آمدش باز می کند و دیگری را بسته نگه می دارد هر گاه احساس خطر کرد آن را با سر خود باز می کند و فرار می کند. منظور از تظاهر به ایمان در حالی که در قلبش کافر است. 🔴 و من الناس: و بعضی از مردم : از ریشه نوس آمده و به معنای نوسان است یعنی حال مردم دارای نوسان است و یکسان نیست گاهی دنیا آدمی را خوشحال و گاهی آدمی را غمگین و بد حال می کند. 🔴من یقول ءامنا بالله و باليوم الآخر: کسانی هستند که می گویند به و روز آخرت ایمان آوردیم. کلمه روز آورده و حرفی از شب نزده چون در قیامت مانند روز همه چیز روشن و مشخص و آشکار می شود. و ما هم بمؤمنين: در حالی که آنها ایمان آورنده نیستند. 🔹 پیام های آیه 8 سوره بقره🔹 ✅ یک مساله قلبی است. ✅ از درون انسان آگاه است. ✅ اساس ، ایمان به مبدا و معاد است. 🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘ http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc 🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(:🌱 💠 اگر اهمیت و فضیلت براى ما روشن شود و بدانیم که قرآن تکلم و سخن گفتن خداوند با ما است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشیم،،،،، 👈هیچ گاه حاضر نمى‌شویم بین خود و فاصله بیندازیم و هرگز از فیض عظیم آن،،،، حداقل با تلاوت پنجاه آیهٔ در شبانه‌روز، محروم نمى‌گردیم. 🔹 🔹️ 🍃⚘🍃🦋🍃⚘🍃🦋🍃⚘🍃 http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc 🍃⚘🍃🦋🍃⚘🍃🦋🍃⚘🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مِشْکات
#قسمت_چهل_و یکم #تمام_زندگی_من: 💠 درخواست عجیب 💠   جرات نمی کردم برگردم ایران … من ب
: 🔹️ متاسفم 🔹️ بی صدا ایستادم یه گوشه … نمازش که تموم شد، بلند شد و رو به من گفت … - برای قبول دعوتم، اینقدر هم عجله لازم نبود … و خندید … با شنیدن این جمله، تازه به خودم اومدم … زبانم درست نمی چرخید … - شما مسلمان هستید آقای هیتروش؟ … پس چرا اون روز که گفتم مسیحی هستید، چیزی نگفتید … همون طور که سجاده اش رو جمع می کرد و توی کاور میذاشت با خنده گفت … - خوب اون زمان هنوز مسلمان نشده بودم … هر چند الان هم نمیشه گفت خیلی مسلمانم … هنوز به خوندن نماز عادت نکردم … علی الخصوص نماز صبح … مدام خواب می مونم … تازه اگر چیزی از قلم نیوفته و غلط نخونم … اون با خنده از نماز خوندن های غلط و عجیبش می گفت … و من هنوز توی شوک بودم … چنان یخ کرده بودم که کف دستم مور مور و سوزن سوزن می شد … - خدایا! حالا باید چه کار کنم؟ … - خانم کوتزینگه … مهمانی تولدی که براتون گرفتم رو قبول می کنید؟ … من واقعا علاقه مندم با پسر شما و خانواده تون آشنا بشم … توی افکار خودم غرق شده بودم که صدام کرد … مبهوت برگشتم سمتش و نگاهش کردم …  - حال شما خوبه؟ … به خودم اومدم …  - بابت این جواب متاسفم اما فکر نمی کنم دیگه بتونم برای کسی همسر خوبی باشم …     : 🔹️ مرد کوچک 🔹️   - اشکالی نداره … من چیز زیادی از اسلام و شیوه زندگی یه مسلمان بلد نیستم … شما می تونید استاد من باشید … هنوز نواقص زیادی دارم ولی آدم صبوری هستم … حتی اگر پاسخ شما برای همیشه منفی باشه … لازم نیست نگران من باشید … من به انتخاب شما احترام می گذارم … دستم روی دستگیره خشک شده بود … سکوت عمیقی بین ما حاکم شد … و بعد از چند لحظه، از اونجا اومدم بیرون… تمام روز فکرم رو به خودش مشغول کرده بود … ناخواسته تصاویر و حرف ها از جلوی چشمم عبور می کرد … سرم رو گذاشتم روی میز …  - خدایا! من با این بنده تو چه کار کنم؟ … شب، پدر و مادرم برام جشن کوچکی گرفته بودن … می خواستیم جشن رو شروع کنیم که پدرم مخالفت کرد … منتظر کسی بود … زنگ در به صدا در اومد … در رو که باز کردم یه شوک دیگه بهم وارد شد …  - آقای هیتروش، شما اینجا چه کار می کنید؟ … خندید … - برای عرض تبریک و احترام با پدرتون تماس گرفتم … ایشون هم برای امشب، دعوتم کرد … و بدون اینکه منتظر بشه تا برای ورود بفرمایید بگم، اومد تو…  با لبخند به پدر و مادرم سلام کرد … و خیلی محترمانه با پدرم دست داد … چشمش که به آرتا افتاد با اشتیاق رفت سمتش و دستش رو برای دست دادن بلند کرد … - سلام مرد کوچک … من لروی هستم … اون شب به شدت پدر و مادرم و آرتا رو تحت تاثیر قرار داده بود …   ...   http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
: 🎂 🎂     بعد از بریدن کیک، پدرم بهش رو کرد و گفت … - ما رو ببخشید آقای هیتروش … درستش این بود که در مراسم امشب با شراب از شما پذیرایی می کردیم اما همون طور که می دونید دختر ما مسلمانه و این چیزها اینجا ممنوعه … با دلخوری به پدرم نگاه کردم … اون هم یه طوری جواب نگاهم رو داد که چشم هاش داد می زد … مگه اشتباه می کنم؟ … لروی به هر دوی ما نگاه کرد و با خنده گفت … - منم همین طور … هر چند هنوز نتونستم کاملا شراب رو ترک کنم … اما اگر بخورم، حتی یه جرعه … نماز صبحم قضا میشه … هر دوی ما با تعجب برگرشتیم سمتش … من از اینکه هنوز شراب می خورد … و پدرم از اینکه فهمید اونم مسلمانه … و بعد با حالتی بهم زل زد که ترجیح دادم از پنجره بیرون رو نگاه کنم … موقع بدرقه تا دم در دنبالش رفتم … خیلی سعی کردم چیزی نگم اما داشتم منفجر می شدم … - شما هنوز شراب می خورید؟ … با چنان حالتی گفت، من عاشق شرابم که ناخودآگاه یه قدم رفتم عقب … - البته همون موقع هم زیاد نمی خوردم … ولی دیگه … یه مکث کرد و دوباره با هیجان گفت …  - یه ماهه که مسلمان شدم … دارم ترک می کنم … سخت هست اما باید انجامش بدم … تا با سر تاییدش کردم … دوباره هیجان زده شد … - روحانی مرکز اسلامی بهم گفت ذره ذره کمش کنم … ولی سعی کنم نمازم قطع نشه و اول وقت بخونم … گفت اگه این کار رو بکنم مشکل شراب خوردنم درست میشه … راست می گفت … لروی هیتروش، کمتر دو ماه بعد، کاملا شراب رو ترک کرده بود …   ... http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ باید خلیل بود و بہ یار اعتماد کرد! گاهے بهشت در دل آتش فراهم است ... هر چہ از در و دیوار زمین مےبارد؛ فقط مخصوص همینجاست... مےبارند تا زنجیرهایے کہ بہ زمین بندمان کردھ اند را بگشایند... رمز رسیدن بہ گلستان بہشت ؛ چونان خلیل ✨، با اعتمادِ یار ، بہ دلِ آتش زدن، است! http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc