مِشْکات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸 #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم 🌸 🍃🌸 #جلسه_بیست_و_هفت 🌸🍃 🌸🍃🌸 #سوره_بقره 🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸 #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم 🌸
🍃🌸 #جلسه_بیست_و_هشت 🌸🍃
🌸🍃🌸 #سوره_بقره 🌸🍃🌸🍃
🌸●♧••••♡••••♧●🌸
https://eitaa.com/m_rajabi57
🌸●♧••••♡••••♧●🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌸 تفسیر یک دقیقه ای قرآن
🌸 از ابتدا تا انتهای قرآن
🌸 جلسه ۲۸
🌸 #آیه_8_سوره_بقره
https://eitaa.com/m_rajabi57
مِشْکات
🌿 🌸 🌿 🌸 🌿 🌸 🌿 🌸 🌿 بسم الله الرحمن الرحيم #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_26 🌹 #آیه_7_سوره_بقره_بخش_
🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘
بسم الله الرحمن الرحيم
🔸 تفسیر آیه به آیه قرآن
🔸 #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_۲۸
🔸 آیه8 سوره بقره
🔹 و من الناس من یقول ءامنا بالله و باليوم الآخر و ما هم بمؤمنين(8) 🔹
🍀 ترجمه:
و بعضی از مردم کسانی هستند که می گویند به خدا و روز آخرت ایمان آوردیم در حالی که آنها ایمان آورنده نیستند.
🌸در آیات 2تا5 سوره بقره درباره معرفی افراد با تقوا است و در آیات 6و7 درباره معرفی کافران است و از آیات 8تا20 سوره بقره منافقین را معرفی می کند.
#منافق از کلمه نافقاء آمده است و به معنای لانه مخفی موش می باشد منافق همانند موش صحرایی است که برای لانه اش دو راه قرار می دهد یک راه برای رفت و آمدش باز می کند و دیگری را بسته نگه می دارد هر گاه احساس خطر کرد آن را با سر خود باز می کند و فرار می کند.
منظور از #نفاق تظاهر به ایمان در حالی که در قلبش کافر است.
🔴 و من الناس:
و بعضی از مردم
#الناس:
از ریشه نوس آمده و به معنای نوسان است یعنی حال مردم دارای نوسان است و یکسان نیست گاهی دنیا آدمی را خوشحال و گاهی آدمی را غمگین و بد حال می کند.
🔴من یقول ءامنا بالله و باليوم الآخر: کسانی هستند که می گویند به #خدا و روز آخرت ایمان آوردیم. کلمه روز آورده و حرفی از شب نزده چون در قیامت مانند روز همه چیز روشن و مشخص و آشکار می شود.
و ما هم بمؤمنين:
در حالی که آنها ایمان آورنده نیستند.
🔹 پیام های آیه 8 سوره بقره🔹
✅ #ایمان یک مساله قلبی است.
✅ #خداوند از درون انسان آگاه است.
✅ اساس #ایمان، ایمان به مبدا و معاد است.
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘
http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘
#قران_و_علما(:🌱
💠 اگر اهمیت و فضیلت #تلاوت_قرآن براى ما روشن شود
و بدانیم که قرآن تکلم و سخن گفتن خداوند با ما است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشیم،،،،،
👈هیچ گاه حاضر نمىشویم بین خود و #قرآن فاصله بیندازیم و هرگز از فیض عظیم آن،،،،
حداقل با تلاوت پنجاه آیهٔ در شبانهروز، محروم نمىگردیم.
🔹 #آیت_الله_جوادی_آملی
🔹️ #کلام_بزرگان
🍃⚘🍃🦋🍃⚘🍃🦋🍃⚘🍃
http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
🍃⚘🍃🦋🍃⚘🍃🦋🍃⚘🍃
مِشْکات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 📚🍃🌸 #تمام_زندگی_من 🌸🍃📚 🍃🌸 #داستان_واقعی🍃🌸🍃 🔮 @m_rajabi57 🔮 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
📚🍃🌸 #تمام_زندگی_من 🌸🍃📚
🍃🌸 #داستان_واقعی🍃🌸🍃
🔮 @m_rajabi57 🔮
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#نویسنده : #شهید_سید_طاها_ایمانی
http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
مِشْکات
#قسمت_چهل_و یکم #تمام_زندگی_من: 💠 درخواست عجیب 💠 جرات نمی کردم برگردم ایران … من ب
#قسمت_چهل_و_سوم
#تمام_زندگی_من:
🔹️ متاسفم 🔹️
بی صدا ایستادم یه گوشه … نمازش که تموم شد، بلند شد و رو به من گفت …
- برای قبول دعوتم، اینقدر هم عجله لازم نبود …
و خندید …
با شنیدن این جمله، تازه به خودم اومدم … زبانم درست نمی چرخید …
- شما مسلمان هستید آقای هیتروش؟ … پس چرا اون روز که گفتم مسیحی هستید، چیزی نگفتید …
همون طور که سجاده اش رو جمع می کرد و توی کاور میذاشت با خنده گفت …
- خوب اون زمان هنوز مسلمان نشده بودم … هر چند الان هم نمیشه گفت خیلی مسلمانم … هنوز به خوندن نماز عادت نکردم … علی الخصوص نماز صبح … مدام خواب می مونم … تازه اگر چیزی از قلم نیوفته و غلط نخونم …
اون با خنده از نماز خوندن های غلط و عجیبش می گفت … و من هنوز توی شوک بودم … چنان یخ کرده بودم که کف دستم مور مور و سوزن سوزن می شد …
- خدایا! حالا باید چه کار کنم؟ …
- خانم کوتزینگه … مهمانی تولدی که براتون گرفتم رو قبول می کنید؟ … من واقعا علاقه مندم با پسر شما و خانواده تون آشنا بشم …
توی افکار خودم غرق شده بودم که صدام کرد … مبهوت برگشتم سمتش و نگاهش کردم …
- حال شما خوبه؟ …
به خودم اومدم …
- بابت این جواب متاسفم اما فکر نمی کنم دیگه بتونم برای کسی همسر خوبی باشم …
#قسمت_چهل_و_چهارم
#تمام_زندگی_من:
🔹️ مرد کوچک 🔹️
- اشکالی نداره … من چیز زیادی از اسلام و شیوه زندگی یه مسلمان بلد نیستم … شما می تونید استاد من باشید … هنوز نواقص زیادی دارم ولی آدم صبوری هستم … حتی اگر پاسخ شما برای همیشه منفی باشه … لازم نیست نگران من باشید … من به انتخاب شما احترام می گذارم …
دستم روی دستگیره خشک شده بود … سکوت عمیقی بین ما حاکم شد … و بعد از چند لحظه، از اونجا اومدم بیرون…
تمام روز فکرم رو به خودش مشغول کرده بود … ناخواسته تصاویر و حرف ها از جلوی چشمم عبور می کرد … سرم رو گذاشتم روی میز …
- خدایا! من با این بنده تو چه کار کنم؟ …
شب، پدر و مادرم برام جشن کوچکی گرفته بودن … می خواستیم جشن رو شروع کنیم که پدرم مخالفت کرد … منتظر کسی بود …
زنگ در به صدا در اومد … در رو که باز کردم یه شوک دیگه بهم وارد شد …
- آقای هیتروش، شما اینجا چه کار می کنید؟ …
خندید …
- برای عرض تبریک و احترام با پدرتون تماس گرفتم … ایشون هم برای امشب، دعوتم کرد …
و بدون اینکه منتظر بشه تا برای ورود بفرمایید بگم، اومد تو…
با لبخند به پدر و مادرم سلام کرد … و خیلی محترمانه با پدرم دست داد … چشمش که به آرتا افتاد با اشتیاق رفت سمتش و دستش رو برای دست دادن بلند کرد …
- سلام مرد کوچک … من لروی هستم …
اون شب به شدت پدر و مادرم و آرتا رو تحت تاثیر قرار داده بود …
#ادامه_دارد...
http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
#قسمت_چهل_و_پنجم
#تمام_زندگی_من:
🎂 #جشن_تولد 🎂
بعد از بریدن کیک، پدرم بهش رو کرد و گفت …
- ما رو ببخشید آقای هیتروش … درستش این بود که در مراسم امشب با شراب از شما پذیرایی می کردیم اما همون طور که می دونید دختر ما مسلمانه و این چیزها اینجا ممنوعه …
با دلخوری به پدرم نگاه کردم … اون هم یه طوری جواب نگاهم رو داد که چشم هاش داد می زد … مگه اشتباه می کنم؟ …
لروی به هر دوی ما نگاه کرد و با خنده گفت …
- منم همین طور … هر چند هنوز نتونستم کاملا شراب رو ترک کنم … اما اگر بخورم، حتی یه جرعه … نماز صبحم قضا میشه …
هر دوی ما با تعجب برگرشتیم سمتش … من از اینکه هنوز شراب می خورد … و پدرم از اینکه فهمید اونم مسلمانه … و بعد با حالتی بهم زل زد که ترجیح دادم از پنجره بیرون رو نگاه کنم …
موقع بدرقه تا دم در دنبالش رفتم … خیلی سعی کردم چیزی نگم اما داشتم منفجر می شدم …
- شما هنوز شراب می خورید؟ …
با چنان حالتی گفت، من عاشق شرابم که ناخودآگاه یه قدم رفتم عقب …
- البته همون موقع هم زیاد نمی خوردم … ولی دیگه …
یه مکث کرد و دوباره با هیجان گفت …
- یه ماهه که مسلمان شدم … دارم ترک می کنم … سخت هست اما باید انجامش بدم …
تا با سر تاییدش کردم … دوباره هیجان زده شد …
- روحانی مرکز اسلامی بهم گفت ذره ذره کمش کنم … ولی سعی کنم نمازم قطع نشه و اول وقت بخونم … گفت اگه این کار رو بکنم مشکل شراب خوردنم درست میشه …
راست می گفت … لروی هیتروش، کمتر دو ماه بعد، کاملا شراب رو ترک کرده بود …
#ادامه_دارد...
http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc