✅حملهی باورنکردنی✅
دفاع مقدس و استعمار نوین
بخش اول
به مناسبت سالگرد آغاز حملهی سراسری عراق به ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ / ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰م نگاهی به اهداف جنگ از دید قدرتهای حاکم بر جهان خواهیم داشت. در بخش اول با استفاده از بیانات امام خامنهای به توضیح اهداف بینالمللی جنگ علیه ایران میپردازم.
✅ مجموعهی انقلابیّون واقعاً باور نمیکردند که یک حملهی جدّیِ این جوری اتّفاق بیفتد؛ بله، درگیریهای مرزی بود، امّا یک حملهی همهجانبهی کاملِ این جوری را ماها خیلی ملتفت نمیشدیم، امّا آدمهای سابقهدار و مجرّبتر از ما ــ که ما آن وقت بیتجربه بودیم ــ آن کسانی که تجربهشان از ما بیشتر بود، میفهمیدند که یک چنین چیزی اتّفاق میافتد.
احمد سکوتوره، رئیسجمهور گینه که جزو شخصیّتهای سیاسی برجستهی آفریقا بود و آدم مستقلّی هم بود، چند بار آمد ایران؛ اوایل ریاست جمهوری بنده بود که او با یک هیئتی آمده بودند برای اینکه از ما درخواست کنند که ما با عراق آتشبس بدهیم؛ تازه یکی دو سالی بود که جنگ شروع شده بود، آمده بودند برای اینکه بلکه آتشبس ایجاد کنند، امّا او خصوصی به من گفت که این را شما بدانید که این جنگ ناگزیر بود برای شما ــ مضمون حرفش این بود ــ برای خاطر اینکه هر انقلابی که نتوانند آن را ساقط کنند و ملّت انقلابی را به زانو دربیاورند، نهایتش یک چنین جنگی است؛ یک چنین جنگی حتماً تحمیل میشود و نمونههایی را ذکر میکرد که این [طور] شده و این کار هم کار قدرتهای استکباری است. او مرد مسنّی بود، پیرمردی بود آن وقت که این حرف را به بنده میگفت؛ میگفت امپریالیسم ــ به تعبیر او «امپریالیسم»، به تعبیر ما «استکبار» ــ دست برنمیدارد، دنبال میکند و این جنگ را تحمیل میکند...
...پشت سرِ صدّام، استکبار جهانی قرار داشت؛ بیشتر، غرب و کفّهی دیگر هم رژیم شوروی و کشورهای شرقی تابع شوروی سابق؛ اینها پشت صدّام بودند؛ هم او را تشویق کردند که این کار را بکند ــ البتّه خود او قدرتطلب بود، زمینهی او آماده بود برای این کار، [لکن] اینها هم تشویقش کردند، و به قول معروف، چراغ سبز به او نشان دادند ــ هم قول دادند که از تو پشتیبانی میکنیم و پشتیبانی هم کردند؛ یعنی به قولشان برای صدّام عمل کردند. پس طرفِ جنگ صرفاً صدّام و [رژیم] بعث عراق نبود بلکه استکبار جهانی بود، نظام سلطه بود.
دیدار رهبری در ۳۱ شهریور ۱۴۰۱
#امپریالیسم
#سکوتوره
#امامخامنهای
✅اعراب و دفاع مقدس✅
دفع مقدس و استعمارنوین
بخش دوم
✅توصیفی از وضعیت جهان عرب در آن ایام ✅
فاروقالشرع که متولد ۱۹۳۸ است در دوران کودکی شاهد استقلال سوریه از فرانسه در سال ۱۹۴۶ بوده است. او همچنین وقایع روزهای تاسیس فلسطین و هجوم آوارگان فلسطینی در سال ۱۹۴۸م را به یاد میآورد. پس از آن سوریه با حاکمیت فرماندهان نظامی در منصب ریاستجمهوری به همراه عراق و مصر سه کشور مهم در مقابله با رژیم صهیونیستی یا اسرائیل بودند. در آن دوران سه جریان بر جهان عرب حاکم بود. جریان پانعربیسم و ملیگرایی عربی، جریان چپگرایی کمونیستی و جریان اسلامگرایی اخوانالمسلمین. جمهوری عربی سوریه تا امروز نیز با آمیزش میان پانعربیسم و چپگرایی به حیات فکری و سیاسی خود ادامه داده است. شکست اعراب در جنگ شش روزه در ۱۹۶۷م موجب شد تا ناامیدی در میان مردم مسلمان و عرب فراگیر شود. سوریه در خط مقدم مقابله با ماجراجوییها و تهاجم رژیم صهیونیستی قرار داشت.
حافظ اسد رئیس جمهور سوریه در سال ۱۹۷۰م با نگاه راهبردی خود سعی داشت تا از گسترش سرزمینی رژیم صهیونیستی جلوگیری کند. سه کشور مهم و تاثیرگذار اصلی در آن ایام مصر، عراق و سوریه بودند که با داشتن ارتشهای قوی و مجهز و اندیشههای چپ و ملیگرایی عربی رهبری سیاسی و نظامی جریان عرب را در دست داشتند. کشورهای خلیج فارس و عربستان البته با وجود منابع نفتی بیشتر نقش پشتیبانی از قدرت عربی را در برابر دشمن صهیونیستی داشتند.
این را نیز باید در نظر داشته باشیم که ایران در دوران پهلوی دوم به صورت آشکار همپیمان اصلی غرب و آمریکا بود و با رژیم صهیونیستی تبادلات بسیار خوبی داشت. از این نظر شاه نیز دشمن جهان عرب به شمار میرفت. خصوصا آن که در جریان جنگ ۱۹۶۷م نیز ایران کمکهای قابل توجهی را به رژیم صهیونیستی داده بود. با پیروزی انقلاب اسلامی وضعیت ایران در منطقه تغییر یافت و ایران از بلوک غرب خارج شد.
✅ فاروقالشرع:« ارزیابی رئیس جمهور اسد در آن هنگام آن بود که منطقه رو به تغییرات ژئوپلیتیک خطرناکی میرود و این جنگ عراق را به شکل نهایی از این که عمق راهبردی رویارویی با اسرائیل باشد خارج میکند.از نظر اسد این جنگ موجب ایجاد خلل در موازنهی نظامی و سیاسی راهبردی با اسرائیل میشد و عربها را تقسیم میکرد. همبستگی عربی را تضعیف و پس از دههها نبرد سخت در منطقه برای کسب استقلال سیاسی نیروهای بیگانه را به منطقه بازمیگرداند. این جنگ هیچ نکته مثبتی ندارد و دفاع از دروازه شرقی( شرق جهان عرب منظور است) فریب بزرگی با هدف کنارگذاشتن دفاع از دروازه حقیقی یعنی رویارویی با اسرائیل است.
در گرفتن جنگ روحیهی رئیسجمهور اسد و حال مزاجی او را به کلی دگرگون کرد به نحوی که میتوانم بگویم پس از جنگ به حالت قبل بازنگشت. اسد عصبی مزاج شد و برداشت قطعیاش این بود که ایالات متحده در پشت پردهی گرفتار کردن صدام در ماجراجویی علیه ایران قرار دارد. از همین رو بر این باور بود که این جنگ گذرا نخواهد بود و کسانی هستند که مانع توقف آن خواهند شد تا هم عراق و هم ایران فرسوده شوند.صدام امید داشت تا نظام جدید ایران را ظرف چند روز یا حداکثر چند هفته سرنگون کند. » روایت گمشده ص ۸۸
#استعمارنوین
#سوریه
#جنگتحمیلی
#ایران
✅ استعمار در آفریقا ✅
مسائل نیجر
✳ بخش اول: شناخت کشور نیجر ✳
سرزمین و مردمان
نیجر با وسعت یک میلیون و دویست و شصت و هفت هزار کیلومتر مربع( ۱۲۶۷۰۰۰ ک م) در مرکز آفریقا قرار دارد. این کشور با عبور رودخانهی بزرگ نیجر سومین رود بزرگ آفریقا سیراب میشود. حدود ۸۰ درصد این کشور را بیابان تشکیل میدهد. منابع این کشور شامل اورانیوم، طلا و نفت است. اورانیوم این کشور امروزه بخش قابل توجهی از نیاز فرانسه را تامین مینماید.
این کشور در جنوب لیبی و الجزایر، غرب چاد و شرق مالی قرار دارد و جنوب آن نیز نیجریه قرار گرفته است.جمعیت نیجر حدود۲۵ میلیون نفر است و اغلب مردم نیجر مسلمان و پیرو دو طریقت صوفیانهی تیجانیه و قادریه هستند.
زبان رسمی این کشور فرانسوی است و فرهنگ حاکم بر دولتمردان نیز تحت تاثیر فرهنگ فرانسه قرار گرفته است.
#استعمار
#آفریقا
#نیجر
✅ استعمار در آفریقا ✅
✳بخش دوم: تحولات سیاسی✳
تاریخ سیاه
بردهداری سیاهترین تجارت و بزرگترین لکهی ننگ دوران استعمار است که آفریقا را در خاطر ما زنده نگه داشته است. اما این تنها اقدام و پیامد دوران استعمار در آفریقا نبوده است. فرانسه و انگلستان به عنوان دو استعمار بزرگ قرن نوزدهم بیشتر این سرزمینهای وسیع را به خدمت خود گرفتند و منابع سرشار مادی آن را در اختیار خود گرفته بودند.
البته که برخی از کشورهای دیگر همچون بلژیک و آلمان نیز در این رقابت استعماری در آفریقا سهم داشتند. از نظر سرزمینی اگر قارهی آفریقا را به مانند یک کیک به چهار قسمت تقسیم نماییم فرانسه یک چهارم این کیک را در جنوب سرزمینی خود از الجزایر تا مرکز آفریقا را در خدمت اهداف خود گرفته بود. امروزه نیز این کشورها با وجود گذر بیش از شصتسال از دوران استقلال خود در زبان، فرهنگ و سیاست وابستگی بسیاری به فرانسه دارند.
پروندهی کوتاه
خبرگزاری مهر با تدوین پروندهای دربارهی استعمار آفریقا و جریان ضداستعماری اخیر در نیجر منتشر کرده است که به نظر میآید بسیار مفید باشد. درمقدمهی این پرونده چنین میخوانیم: کشورهای آفریقایی از قرن پانزدهم میلادی به تدریج مستعمره کشورهای اروپایی شدند. اما پس از کنفرانس برلین در سال ۱۸۸۴ کشورهای این قاره به صورت رسمی میان کشورهای اروپایی تقسیم شدند. بعد از جنگ جهانی و شروع روند استعمار زدایی، استقلال رسمی کشورهای آفریقایی هم از ۱۹۵۰ شروع شد؛ بهگونهای که در شروع قرن ۲۱، هیچکدام از کشورهای آفریقایی دیگر عنوان رسمی مستعمره نداشتند. اما استعمار کهن در قاره آفریقا جای خود را به شکل دیگری از استعمار داد که به «استعمار نو» معروف است.
نشریه «فارین افرز» در سال ۱۹۷۶ در حالی که چند سال از شروع استقلال کشورهای آفریقایی گذشته بود نوشت: «اروپا همچنان در این قاره تاثیرگذار است. حضور اروپا از شکل مستقیم به روشهایی ظریفتر تغییر کرده؛ در حالی که اشغال نظامی و کنترل حاکمیتی بر سرزمینهای آفریقا از بین رفته، نفوذ سیاسی، برتری اقتصادی و شرطیشدن فرهنگی همچنان باقی است.» در سال های اخیر موجی علیه استعمار کشورهای اروپایی و به ویژه فرانسه در آفریقا شکل گرفته است. کودتای نیجر جدیدترین تلاش در این راستا بوده که گروهی علیه استعمار فرانسه به پاخاسته اند.»
گسترش نفوذ قدرتهای فرامنطقهای چین و روسیه در آفریقا و حضور نیروهای منطقهای و اسلامی یعنی عربستان و ترکیه در این منطقه از تغییرات جدید آن است.
#استعمار
#آفریقا
#فرانسه
✅استعمار در آفریقا ✅
✳️بخش سوم: تحلیلی از چشمانداز آفریقا در مواجههی اخیر علیه منافع فرانسه✳️
بعد از استقلال کشورهای آفریقایی حدود ۲۱۴ کودتا در این قاره رخ داده است، در این بین هم کودتا خیزترین کشور قاره آفریقا، سودان است و تا به امروز شاهد ۱۷ کودتا در این کشور بودهایم. کودتا در آفریقا تبدیل به یک سنت شده است اما کودتاهای نظامی اخیر حکایت از بیداری مردمی در این کشورها دارد. این بیداری، دو دلیل مهم دارد. اول، رغبت جامعه برای افزایش سطح رفاه و معیشت شأن است، دلیل دوم به نارضایتی جامعه آفریقایی از هژمونی فرانسه و آمریکا باز میگردد. همین دو مساله ارتش این کشورها را مجبور کرده تا دست به کودتا بزنند.
اکثریت مردم از این کودتاها حمایت میکنند؛ البته کودتای اخیر که در کشور نیجر رخ داد بسیار متفاوت بود. «محمد بازوم» رئیس جمهور این کشور شخصیتی محبوب میان مردم نیجر بود. بازوم اصالتاً لیبیایی است اما با گرفتن حمایت برخی قبیلههای بزرگ نیجر توانست بر کرسی ریاست جمهوری این کشور بنشیند، اما سیاست همسوی او با فرانسه موجب تقابل ارتش و دولتش شد.
از آنجا که هویت ملی، اقتصاد و امنیت کشورهای آفریقایی تحت هژمونی فرانسه است، ما به این کشورها «فرانکوفون» میگوئیم. رهبران این کشورها همگی در فرانسه تحصیل کردهاند. این کشورها به فرانسه وابسته هستند و جدا شدن از فرانسه برای آنها هزینه در بر خواهد داشت.
حتی در سالهای اخیر رهبران برخی کشورهای آفریقای سیاست موازنه را در پیش گرفتهاند؛ یعنی این کشورها سعی کردند در کنار فرانسه مناسبات خود را با روسیه و چین نیز گسترش دهند. اما این استراتژی سست و بی اساس بود. زیرا این کشورها از بعد امنیتی وابسته به فرانسه هستند و نمیتوانند به شکل مستقل با دیگر کشورها مراودات گسترده و راهبردی داشته باشند.
به همین دلیل جدا شدن از فرانسه نمیتواند به این سرعت اتفاق بیفتد، فرانسه در این کشورها سرمایه گذاریهایی دارد و جدا شدن از این کشور برای آفریقا گران تمام میشود.
نیجر، مالی و یا بورکینافاسو به عنوان فقیرترین کشورهای جهان شناخته میشوند. به همین دلیل تصاحب قدرت و قطع ارتباطشان با فرانسه توسط ساختار نظامی چندان آسان نخواهد بود، به نظر من روند استقلال از فرانسه باید «تدریجی» باشد.
اگر می گویم تدریجی منظورم این است که آفریقاییها باید در مرحله اول تعیین کنند که چه میخواهند، سپس بدانند با چه ابزاری میتوانند به این اهداف برسند. آنها همچنین باید دریابند منبع چالش از کجاست. مثلاً اگر مشکل فرانسه است، به جای جدا شدن از این کشور بعضی از توافقات مانند اورانیوم را دوباره به نفع خود تنظیم کنند.
ببینید در قاره آفریقا این قدرت وجود ندارد که کشورها تعیین کننده سرنوشت خودشان باشند. آفریقا رسانه یا گفتمان سیاسی –مخصوص به- خود را ندارد. کشورهای این قاره اقتصاد مستقلی ندارند و از نظر آموزشی نیز سطح پایینی در این کشورها وجود دارد.
منبع: گفت و گو با دکتر ابراهیم ناصر پژوهشگر و نویسندهی سودانی، خبرگزاری مهر، پروندهی آفریقا علیه استعمار
#استعمار
#آفریقا
✅ استعمار آفریقا ✅
✳بخش چهارم: خروج نظامی اخیر فرانسه از مستعمرات قدیمی خود✳
✳ پایان استعمار مستقیم فرانسه ✳
۲۴ مرداد ماه سال گذشته (۱۵ اوت ۲۰۲۲) همزمان با نخستین سالروز خروج نظامیان آمریکا از افغانستان، اقدامی مشابه این بار از سوی فرانسه در مالی، توجه رسانههای جهان را به خود جلب کرد.
بعد از خروج نظامیان فرانسوی از مالی در همسایگی بورکینافاسو، سال گذشته بورکینافاسو اعلام کرد به فرانسه مهلت یک ماهه داده تا نیروهای خود متشکل از حدود ۴۰۰ سرباز مستقر در این کشور را خارج کند. بنابراین نظامیان فرانسوی با اولتیماتوم دولت بورکینافاسو پس از ۱۰ سال، خاک این کشور را ترک کردند.
گارد ریاست جمهوری نیجر اخیراً علیه «محمد بازوم» رئیس جمهور این کشور کودتا کرد و رسماً تلویزیون ملی این کشور خبر داد که «عبدالرحمن تچیانی» رئیس گارد ریاست جمهوری نیجر خود را به عنوان رهبر جدید و رئیس شورای انتقالی در این کشور معرفی کردهاست.
در جریان کودتای نظامی علیه رئیس جمهور نیجر، نظامیان این کشور دولت فرانسه را متهم به «مداخله نظامی» در نیجر پس از خلع محمد بازوم از قدرت کردند. پاریس پس از تخلیه نیروهای نظامی خود از مالی و بورکینافاسو، راهبرد سیاست خارجی جدید خود را طی سالهای اخیر بر نیجر با هدف تحقق اهداف ژئوپلیتیک خود در غرب آفریقا متمرکز کرده که کودتای اخیر همه رشتههای این کشور را پنبه کرد.
کشورهای آفریقایی که حدود پنج قرن سایه استعمار فرانسه را روی سر خود حس کردهاند، اینک یکی پس از دیگری از دایره استعمار و استثمار این کشور اروپایی خارج میشوند؛ مالی، بورکینافاسو و نیجر سه کشوری هستند که طی یکسال اخیر از این دایره خارج شدهاند.
کشورهای آفریقایی به این درک رسیدهاند که فرانسوی سالهاست به بهانه برقراری ثبات و امنیت و مبارزه با تروریسم در کشورهای مختلف این قاره پهناور حضور دارند اما این اهداف نه تنها محقق نشده که نتیجه عکس دادهاست. در واقع فرانسه دفاع از امنیت و مبارزه با تروریسم را پوششی برای پنهان کردن اهداف استعماری خود در قاره آفریقا قرار دادهاست. کشف گورهای جمعی در نزدیکی پایگاه نظامیان فرانسوی در مالی، نفوذ فرانسه در بخشهای اقتصادی کشورهای منطقه در قالب مشارکت و پرداخت وامهای بلند مدت از این اهداف شوم پرده برمیدارد.
همچنین گزارشی که «مرکز مطالعات استراتژیک آفریقا» چندی پیش درباره تبعات مداخلهگری خارجیها در این قاره انتشار داده حاکی از این واقعیت است که ۷۰ درصد بر میزان رویدادهای خشونتآمیز مرتبط با گروههای تروریستی در کشورهای ساحل آفریقا افزوده شدهاست؛ موضوعی که نشانگر پوشالی بودن شعار فرانسویها مبنی بر تقابل با تروریسم در آفریقا است.
اما تصور اینکه فرانسه حتی پس از خروج نظامی از کشورهای آفریقایی، دست از سر آنها بردارد، تصوری سطحی است. از نگاه کارشناسان، «استعمار نوین» راهکار جدید فرانسه برای غارت و چپاول آفریقاست؛ روشی که بجای ماجراجوییهای نظامی گذشته بر اعطای وام و کمکهای بلاعوض، گسترش تحرکات فرهنگی و اجتماعی همچون استقرار شبکههای وابسته به خود یا ایجاد مؤسسههای غیردولتی و نهادهای حقوق بشری در کشورهای آفریقایی استوار است و به طور کلی در این راهبرد، جنبه اقتصادی بر جنبه نظامی غلبه خواهد داشت.
منبع: خبرگزاری مهر، پرونده آفریقا علیه استعمار بخش ۱۳
#استعمار
#فرانسه
#آفریقا
#نیجر
پادکست لافایت، «ما این جا هستیم»
دربارهی فرانسهی جدید یا مستعمرات فرانسه در آمریکای شمالی هست...
از کبک در کانادا تا جوار میسیسیپی و لوییزیانا، فلوریدا و ...
https://www.lafayettepodcast.com/1969630/13420220
#استعمار
#فرانسه
#آمریکایشمالی
#کانادا
✅دولت اسرائیل و استعمار جهانی✅
✅ تشکیل یک حکومت یهودی در سرزمینهای امپراتوری عثمانی با حمایت کشور انگلیس در آغاز قرن بیستم و در نزدیکی پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۷م آغاز شد.
پس از مدتی با فراخوان و تسهیل سفر یهودیان از جای جای دنیا به فلسطین این فکر و ایده در پایان جنگ جهانی دوم تثبیت شد و انگلستان با قیمومیت بر فلسطین دولت ملی یهودیان را تاسیس کرد.
بانیان این دولت قومی با بلندپروازی رویای نیل تا فرات را در گسترش سرزمینی مد نظر داشتند اما مخالفتهای گستردهی کشورهای تازه تاسیس عربی همچون سوریه، مصر و عراق مانع بزرگی در راه تحقق این رویای صهیونیستی شد. سه جنگ اصلی میان دولت صهیونیستی با نیروهای ارتش کشورهای عربی رخ داد. جنگ تاسیس در سال ۱۹۴۸م، جنگ موسوم به شش روزه در سال ۱۹۶۷م و جنگ اکتبر یا رمضان در سال ۱۹۷۳م که هیچ کدام نتوانستند این دولت تسلیم نمایند. با تاسیس حزباله لبنان در سال ۱۹۸۲م به تدریج نیروی دفاعی لبنان توانست این دولت را از لبنان در سال ۲۰۰۰م خارج نماید.
✅ رژیم صهیونیستی اساسا به عنوان نمایندهی قابل اعتماد و شریک اصلی دولتهای استعماری غربی یعنی آمریکا، انگلستان و فرانسه نقشهای گستردهی استعماری برعهده خود دارد. جلوگیری از اتحاد جهان اسلام و تشکیل کشورهای بزرگ، مستقل و قوی در جهان اسلام شاید کارویژهی اصلی این رژیم در قلب جهان اسلام است.
بر این اساس و با این نگاه حمایت گسترده و بیدریغ غرب از صهیونیسم معنا پیدا میکند. کمکهای نظامی و مستشاری گسترده تنها بخشی از حمایت غرب از این رژیم در سرزمینهای اسلامی است. نفوذ صهیونیستم بر گلوگاههای مهم جهان یعنی فیلم و رسانه، بانکداری و امور مالی و مسائل نظامی نشاندهندهی همکاری راهبردی رژیم صهیونیستی اسرائیل با استعمار جهانی است.
#استعمار
#اسرائیل
#آمریکا
#رژیمصهیونیستی
باسمه تعالی
دشمنشناسی
✅یکی از سوالات بنیادینی که به شناخت صحنهی رویدادها و وقایع سیاسی و اجتماعی کمک می کند این سوال است که جریان مقابل ما چه گونه می اندیشد؟ او چه گونه ماجراها را تحلیل می کند؟ برای فهم ذهن و زبان مخالفان مطالعه آثار منتشر شده در قالب خاطرات یکی از بهترین راهکارهاست. به منظور فهم نگاه جریان غرب به انقلاب اسلامی ایران، کشورهای جهان اسلام و ماجرای فلسطین در این بخش به خاطرات یکی از مسئولان ارشد و رهبران سیاسی و امنیتی غرب یعنی الکساندر کنت دمارانش(۱۹۲۱ - ۱۹۹۵م ) میپردازیم. ✅
✅دمارانش در کتابی با نام جنگ جهانی چهارم به بخشهای مهمی از زندگی خود میپردازد. دمارانش افسر نظامی بود که به مدت ۱۱ سال از سال ۱۹۷۰ م تا ۱۹۸۱م رئیس سرویس جاسوسی خارجی فرانسه بود. او همچنین در این ایام مشاور مخصوص رئیسجمهور آمریکا رونالد ریگان نیز بود. جالب آن که تبار او نیز از خانوادههای شوالیههای اروپایی بود. پدر او نیز از افسران فرانسوی در جنگ جهانی دوم بوده است. بنا بر قاعده مرسوم سیاستمداران به منظور توجیه و آشنایی افکار عمومی و نخبگان سیاسی پس از دوران مسئولیت خود دست به انتشار آثاری این چنینی میزنند. بیشک تنها میتوان بخشی از نگاه و نظر جریان مقابل را در چنین خاطراتی دنبال کرد و توقع فهم کامل نقشه و طرح دشمن از این آثار امری عقلانی به نظر نمیرسد.✅
#استعمار
#فرانسه
#رژیمصهیونیستی
#آمریکا
دورنمای کتاب
✅دمارانش در این کتاب با اشاره به گذشتن از دوران جنگ سرد به عنوان جنگ جهانی سوم به توضیح دوران جدیدی با نام جاسوسی و دیپلماسی به عنوان جنگ جهانی چهارم میپردازد. نگاه او به جهان بر مبنای دوگانهی ساختگی تمدن و ضدتمدن است. او در این تقسیمبندی مخالفان نگاه استعماری و استکباری غرب را به ضدیت با تمدن بشری متهم میکند و آنها را تروریست مینامد. او در این کتاب با نگاهی امنیتی به فرهنگ و سیاست مینگرد و مسائل مهم دوران مدیریت امنیتی خود را مورد توجه قرار داده و روایت خود را از آن ارائه مینماید. در ادامه نگاه او به جهان اسلام و ایران به صورت خلاصه میآيد. با این که این کتاب در سال ۱۹۸۹م و پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منتشر شده است اما او کار شوروی را تمام شده میدانسته است و کمتر از نصف کتاب به ماجراهای جنگ جهانی دوم و جنگ سرد و کمونیسم اختصاص یافته است. این امر نشاندهنده آن است که از دید سرویسهای امنیتی غربی تهدید آینده غرب از همان سالهای نخست انقلاب جریان اسلامگرا بوده است✅
تعریف جنگ جهانی چهارم از دید دمارانش
✅ رئیس اطلاعات خارجی فرانسه الکساندر کنت دمارانش با یک تصویرسازی تاریخی به نقل رفتار و ماجراهای حشاشین در استانبول پایتخت عثمانی میپردازد. او با شبیهسازی وقایع تاریخی دوران اسماعیله روش پرورش تروریسم مورد استفاده در جنگ جهانی چهارم را مانند همان دوران میداند. دمارانش همچنین پیروان فرقهی اسماعیلیه و حشاشین را امروزه در آسیای مرکزی، ایران و سوریه حاضر میداند و به صورت ضمنی این کشورها را به تروریسم متهم میکند.
او با توصیفی یکجانبه از امپراتوری عثمانی مینویسد:« انواع نبردهایی که در جنگ جهانی چهارم روی خواهد داد از سوی مللی ابداع میشود که ذهنیت خلیفه و امپراتوری « عثمانی» را به ارث بردهاند ما در جنگهای صلیبی جدید به شکل کارآمدی وارد خواهیم شد. «شمال» تقریبا در یک هزار سال پیش طی جنگهای صلیبی شکست خورد حال نباید و نميتوانیم در جنگی که پیش رو داریم ناکام شویم.» ( ص ۴۳)
#استعمار
#فرانسه
#رژیمصهیونیستی
#آمریکا
برنامههای امنیتی و سیاسی غربی
✅ الف. به منظور مقابله با شوروی در افغانستان او یک عملیات امنیتی با نام مُسکیتو پیشنهاد میدهد. عملیات مسکیتو یا پشهی مالاریا عنوان علمیاتی است که در آن به مانند پشهی مالاریا عملیات ایذایی را در دستور کار قرار میدهیم. «اگر چه پشه مالاریا نمیتواند خرس را بکشد اما میتواند آن قدر او را آزار دهد که دیگر نتواند بخوابد و چیزی بخورد و از آن همه وزوز گیج شود.»
گروهی از جوانان فرانسوی( قاعدتاً یگانی از سرویس امنیتی فرانسه منظور دمارانش بوده است که این گونه جلوه داده است) به منظور ترویج مسیحیت با انجیلهایی یه زبان روسی در میان سربازان ارتش سرخ روس فرستاده شوند، جعل روزنامهی ارتش شوروی با نام کراسنایا زوزدا (ستاره سرخ) با محتویات مخرب منتشر شود و شیوع مواد مخدر در میان افسران شوروی سه راهکاری است که دمارانش در گفتوگو با رونالد ریگان به او پیشنهاد میدهد.( ص ۱۴) ✅
✅ب. سیستم امنیتی فرانسه و شوروی به صورت موازی با پیروزی در جنگ جهانی دوم با در دست گرفتن مراکزی اسنادی و اطلاعاتی رو به شناسایی نیروهای زبده نظامی و امنیتی آلمان کردند و پس از شناسایی آنها با برنامهای منسجم به جذب و استخدام آنها به منظور اغراض خود پرداختند. از جملهای این افراد نیروهای سازندهی سامانههای موشکی آلمان بودند که پس از مدتی به آمریکا نقل مکان کردند و برنامهی فضانوردی آمریکاییها را به پیشرفت چشمگیری رساند. همچنین برخی دیگر از آنان به روسیه منتقل شدند و برنامهی اعزام اسپوتنیک یا اولین ماهواره را به سرانجام رساندند. (ص ۹۰و ۹۱)✅
#استعمار
#فرانسه
#آمریکا
#شوروی
#رژیمصهیونیستی
دلیل دشمنی و مقابله با اندیشه و اعتقادات اسلامی
✅ج. برنامهریزی برای ادارهی رهبران جهان عرب و کشورهای جهان اسلام.✅
دمارانش مینویسد:« من برای آمریکاییها اهدافم را توضیح داده بودم و گفته بودم که میخواهم صدام حسین را به جبههی غرب بکشانم و از تروریستهایی که پایگاهشان در کشور او است جدا سازم. بنا بر این به یک رفت و آمد با بغداد دست زدم و یک سری ملاقات با صدام ترتیب دادم.در یکی از دیدارها از من خواست تا به همراه او به یکی از استادیومهای بزرگ بغداد بروم... حتی وقتی ما روی صدام کار میکردیم و به او هواپیمای جنگی و مهمات میفروختیم به طور پیوسته تداوم ارسال ماشینهای نظامی به خصوص موشکهای اسکاد را که شاید تنهاترین و موثرترین سلاح علیه اسرائیل و نیروهای متحدش در طول جنگ خلیج فارس بود کنترل میکردیم. به علاوه با روابط نه چندان قوی دیپلماتیک، نظامی و اطلاعاتی با عراق ما توانستیم منطقا از وضعیت قابلیتهای نظامی عراق با خبر شویم. این نوع کار اطلاعاتی وقتی نیروهای نظامی عملیات « طوفان صحرا» (جنگ ائتلافی به رهبری آمریکا علیه صدام پس از اشغال کویت) عاقبت علیه آن چه ماشین جنگی شکستناپذیر عراق گفته میشد به پیروزیهای نائل آمد و از ارزش فوقالعادهای برخوردار شد. » (صص ۲۴۰ و ۲۴۱)
✅د. میزان اعتقاد مسلمانان معتقد در راه مبارزه با غرب. ✅
دمارانش مینویسد:« تسلیحات و مهمات غربی امتیاز اصلی صدام بودند که در برابر موج حملات نیروهای ایرانی میایستادند. طی آن جنگ من فرصتی یافتم و به ملاقات صدام حسین در کاخ ریاستجمهوری واقع در بغداد رفتم. او پرسید:« در مدتی که در کشور ما هستید دوست دارید چه چیزهایی را ببینید؟ آیا میخواهید جبهه را ببینید؟» من پاسخ دادم :« آقای رئیس جمهور به صراحت باید عرض کنم که من از این چیزها زیاد دیدهام» و اشاره من به دیدارهای مکرری بود که افراد نظامی ما از صحنههای نبرد جنگ با ایران داشتهاند. در ادامه گفتم:« ولی اگر اشکالی نداشته باشد یک مورد هست . در غرب در مورد ایرانیهایی که در اردوگاههای جنگی اسرا نگه میدارید صحبت میکنند.» صدام به سرعت رو به یکی از دستیاران خود کرد و فورا گفت:« کی میخواهید به آنجا بروید؟» من گفتم:« فردا صبح» و اتفاقا همین کار را هم کردم. یکی از مفسران خودمان را به همراه خود بردم. میدانستم که زرنگیهای آنها به درد میخورد. ولی آمادگی لازم را برای آن چه میدیدم نداشتم. در اردوگاههای جنگی افرادی را میدیدم که قاطعانه برای فدا کردن جان خود در راه اعتقاداتشان آمادگی داشتند . این منظره منادی جنگ جهانی چهارم بود که ما فقط درک نامشخصی از آن روی صفحه رادار داریم. ذهنیت مذهبی این افراد برای سوق دادن آنان به سوی انجام کارهایی که به طرز غیرقابل باوری سخت بودند به کار میرفته است.» ( صص ۲۴۴ و ۲۴۵)
طوفان صحرا: نام عملیات آزادسازی کویت از اشغال ارتش بعثی بود که ائتلافی به رهبری آمریکا آن را انجام داد. دمارانش به صراحت از برنامهی نفوذ امنیتی در ازای کمکهای نظامی به عراق پرده برداشته است.
#فرانسه
#استعمار
#آمریکا
#رژیمصهیونیستی
✅پیشبینی وقوع انقلاب اسلامی از دیدگاه سرویسهای غربی✅
ه. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و وقایع آن در دوران مدیریت دمارانش بر سرویس اطلاعات خارجی فرانسه بوده است. جالب است که این شخصیت سیاسی معاصر با رجوع به تاریخ هزار سال گذشته ریشهی مشکلات کنونی را قدرت گرفتن صلاحالدین ایوبی در دوران جهاد خود عنوان میکند و برتری نظامی رزمندگان اسلام در نبرد علیه صدام بعثی را موجب اعتماد به نفس و ریشه گرفتن احساسات مذهبی در جهان اسلام از امپراتوری شوروی یعنی آسیای میانه و قفقاز گرفته تا ساحل مدیترانه عنوان میکند تا جایی که ایران امروز یه یکی از ابرقدرتهای واقعی « جنوب» تبدیل شده است که دارای ذخایر عظیم نفت و قلمرو وسیع و پرجمعیت است.
او در بحث درباره ایران با توصیف اهمیت ایران در قلب جهان اسلام و مرزهای شوروی به همکاری های خود و دستگاه اطلاعاتی فرانسه با رژیم شاه میپردازد و به صورت تلویحی شکست اطلاعاتی سامانههای امنیتی غرب در پیشبینی انقلاب ایران علیه رژیم وابسته به غرب یعنی رژیم پهلوی را آسیبشناسی و توجیه میکند.
او خود را مخالف ورود و اقامت امام خمینی در نوفللوشاتو عنوان میکند و تصمیم ژیستکاردستن رئیس جمهور فرانسه را اشتباه میداند. او مینویسد:« فرانسه با اجازه دادن به آیتالله و اطرافیان وی برای فعالیت در نوفللوشاتو در حومه پاریس ندانسته نقش مهمی در بازگشت پیروزمندانه و ناگهانی ( امام) خمینی به تهران ایفا کرد. وظیفه نظارت بر اطرافیان آیتالله به وزارت کشور فرانسه واگذار شد که این کار را در اولویت چندم قرار داده بود . ولی برای ما در درجه اول بود.» اوج دفاع از حضور امام در فرانسه را باید در دیدار دمارانش با شاه دریافت.
او شنیده بود که شخص شاه مخالف اخراج امام از فرانسه بوده است. او به شاه میگوید:« اعلیحضرت شاید شما قربانی یکی از اطرافیان خود شدهاید ؟ یا شاید یکی از آنها شما را گمراه کرده است.؟ یا سفیرتان در فرانسه شما را به چنین وضعی دچار کرده است؟» او جواب داد:« به هیچوجه این کار براساس دستورات خود من بوده است» من با چشمانی حیران خیره شدم و او ادامه داد:« اجازه دهید من دلایل خود را برایتان توضیح دهم. اگر شما آیتالله خمینی را در فرانسه نگه ندارید او به دمشق خواهد رفت. دمشق به ایران بسیار نزدیک است. من اطلاعاتی داشتهام که اگر او به دمشق نرود هدف بعدیاش طرابلس در لیبی است. این مورد بدتر است. چون روابط من با فرانسه خوب است من از شما تقاضا خواهم کرد که برای رئیس جمهور فرانسه روشن کنید که من روی دوستی او در سختترین شرابط حساب میکنم. و کلا ترجیح میدهم آیتالله خمینی نزد شما بماند جایی که از نزدیک تحت نظر است» او نظر شاه را در این باره به دلیل شناخت اندک از روند داخلی دمکراسیهای کشورهای شمالی اشتباه میداند. ( ص ۲۶۲ و ۲۶۳)
#استعمار
#غرب
#آمریکا
#فرانسه
#رژیمصهیونیستی
✅همکاریهای امنیتی برای مقابله با جریان اسلامی در کشورهای وابسته به غرب✅
به گفتهی دمارانش همکاری گستردهای با فهد ولی عهد عربستان سعودی در ماجرای تصرف حرم مکه توسط جهیمان العتیبی در سال ۱۹۷۹م صورت گرفت. نویسنده کتاب به صورت بسیار مبهم به ماجرا اشاره میکند . اما میدانیم که نیروهای فرانسوی بنا بر افشاگری اخیر و روایت الجزیره عربی با گازهای اشکآور بسیار به مسجدالحرام وارد شدند و توانستند نیروهای جهیمان را کشته و حرم را آزاد کنند. این اقدام با توجه به ممنوعیت ورود کفار و مشرکین به فضای حرم و حرمت خون مسلمان در حرم یک اقدام خلاف دینی توسط حکومت سعودی محسوب میشود. (ص ۳۰۴)
او همچنین در همان روزگار با ولیعهد سعودی فهد دیداری داشته است که درباره آن چنین مینویسد:« شاهزاده فهد به من گفت: میدانید ما همه پول دنیا را در اختیار داریم و همه نفت دنیا را و با نفت بشکهای سیوهشت دلار بیش از آن چه که نیاز داریم پول درمیآوریم. ولی به هیچ طریقی افراد یا سرباز کافی برای دفاع از سرزمین پهناور خود نداریم.» من چند ماه بعد در دیدار با او دوباره همین بحث مطرح شد و من اظهار کردم:« خوب والا حضرت ما هم روی این مساله زیاد فکر کردهایم و فقط یک راه حل ممکن برای معمای شما به نظرمان رسیده است. انگلستان دقیقا در حال حاضر در جریان منحل کردن چندین گردان «گورخا» است . نیروهای گردان گورخا عالیترین مردان جنگجو در دنیا هستند . آنها از نظر فیزیکی بسیار مقاوم هستند و از اهالی کوهپایههای هیمالیا هستند. و ضمن این سرسختی دیسیپلین و نظم انگلیسی را نیز کسب کردهاند و مرتب و منظم گشتهاند. آنها نفرات افسانهای هستند. من آنها را در آفریقا به هنگام اجرای عملیات و نیز در نبر کاسینو طی حمله متفقین به ایتالیا در جنگ جهانی دوم دیدهام. آنها متخصصان ضدتروریست نیستند اما مبارزینی مقاوم و عالی هستند. والا حضرت من اگر به جای شما بودم یک بریگاد از این مزدوران ارزانقیمت را استخدام میکردم اینها نه گرفتاری سیاسی به دبنال دارند و نه مشکلات مذهقبی و میتوان آنها را در وسط دریای سرخ مستقر ساخت و توسط تعداد کمی هلیکوپتر و قایقهای تندرو جابجایشان کرد.»
شاهزاده فهد به آرامی خندید و گفت:« این فکر خوبی است» بعد اما لحظهای مکث کرد و اخمهایش در هم رفت و گفت:« ولی کنت عزیز این غیرممکن است میدانید این مساله به آبروی اعراب برمیگردد و آنها از خود ما نیستند.» (ص ۲۰۷)
#استعمار
#فرانسه
#عربستان
#آمریکا