eitaa logo
خواص سوره ها وآیات قرآن کریم
18.5هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
12 فایل
خواص سوره های قرآن طبق روایات ائمه اطهار علیهم السلام ❌کپی ونشر فقط با لینک کانال.❌ ♦هدف ما تشویق به خواندن قرآن ویافتن راه حل مشکلات وتدبر در آیات است. تبادل ندارم تبلیغات تأیید یا رد نمیشود. ادمین @yousefii_1 تبلیغات ارزان👇👇 @tab_khavas
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 دلش مثل سیر و سرکه می‌جوشید؛ خلیفه احضارش کرده بود. صد درهم نذر امام شیعیان کرد. خانه امام را ولی بلد نبود. نمی‌خواست از کسی نشانی بپرسد. می‌ترسید خبرش به خلیفه برسد و اوضاع بدتر شود. بی‌هدف، در کوچه‌های شهر با اسبش پرسه می‌زد. ناگهان کنار یک خانه اسبش ایستاد. هر کاری کرد جلوتر نرفت. پرسید: اینجا خانه کیست؟ گفتند: خانه امام هادی علیه السلام. در دلش گفت: عجب معجزه‌ای! خادمی از خانه بیرون آمد. به اسم صدایش کرد. به خودش گفت: این معجزه دوم! خادم گفت: آن صد درهمی که در آستینت پنهان کرده‌ای بده. معجزه سوم را که دید، رفت داخل. امام هادی علیه السلام به او فرمود: 👈 «بعضی‌ها خیال می‌کنند دوست داشتنِ من، به درد امثال تو که مسیحی هستی نمی‌خورد. به خدا که دروغ می‌گویند! با خیال راحت برو پیش خلیفه، همانی می‌شود که می‌خواهی». رفت. همانی شد که امام فرموده بود. 📚 الخرائج، ج۱، ص۳۹۶. ــــــــــــــــــ ✋ مهم نیست حاجتت بزرگ یاشد یا کوچک؛ مهم نیست که گنهکاری یا نه؛ حتی مهم نیست چه دینی داری! امّا مهم است که از راه خودش وارد شوی. راهش فقط امام زمان علیه السلام است. اگر حاجتی داری، او باید به درگاه خدا واسطه شود. کانال خواص سوره ها 👇👇👇👇 @MA2021my
‍ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 به مناسبت روز 24 ذی الحجه آرام و قرار نداشتند. پیامبر صلی الله علیه وآله برایشان نامه فرستاده بود. دعوتشان کرده بود مسلمان شوند. مسیحی بودند و اهل نجران. گفتند: اگر واقعا پیامبر خداست، باید اسمش در کتاب‌های آسمانی قبل آمده باشد. رفتند سراغ صحیفه‌ی حضرت آدم. بخشی از صحیفه، قصّه‌ی روزهای اوّل خلقت بود. همان‌جا که خدا همه‌ی فرزندان آدم را به او نشان داد. در میان همه آن‌ها، چهارده نور چشم آدم را خیره کرد.🌟 پرسید: خدایا این‌ها کیستند؟ شنید: "این‌ها بهترین فرزندان تو هستند: محمّد و اهلبیتش علیهم السلام" در میان آن چهارده نور، مردی بود که وجودش مثل ستاره‌ی صبح می‌درخشید. خدا به آدم فرمود: "روزی به دست این فرزندت بندگانم را نجات خواهم داد ✨ آن روز زمین را از عدالت و مهربانی لبریز خواهم کرد، همان‌طور که از ظلم و بی‌رحمی پر شده" 📚 اقبال الاعمال، جلد2 ص336. 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 کانال خواص سوره ها 👇👇👇👇 @MA2021my
‍ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ▪️مهمان خانه‌ی امام شده بود. امام خرما تعارفش کرد، گفت: از غصّه نمی‌توانم چیزی بخورم؛ در راه دیدم ماموران حاکم زنی را می زدند؛ می‌خواستند زندانی‌اش کنند؛ کسی به دادش نمی‌رسید! امام پرسید: مگر چه کرده بود؟ بَشّار گفت: شنیدم از مردم که پایش لغزیده و زمین خورده. همان وقت دشمنان مادرتان زهرا سلام الله علیها را نفرین کرده. محاسن امام صادق علیه السلام خیس اشک، فرمود: برخیز! 👈 برویم مسجد سهله آنجا برای نجاتش دعا کنیم. امام دو رکعت نماز خواند، دست به دعا برداشت، بعدِ دعا فرمود: آزادش کردند، برویم! خبر آوردند زن آزاد شده. حاکم شهر دویست درهم به او بخشیده؛ برای جبران و دلجویی، زن اما قبول نکرده، با اینکه سخت محتاج بوده. به امر امام بشار به دیدن آن زن رفت. گفت: امام صادق علیه السلام سلامت را رساند، این هفت دینار را هم هدیه فرستاده. زن مات و مبهوت پرسید: امام زمانم به من سلام فرستاد؟ از هوش رفت، وقتی جواب آری شنید. به هوش که آمد، باز همین سوال را پرسید. باز بیهوش شد، از شوق آن سلام. برای سومین بار هم مدهوش شد. بار آخر به بَشّار گفت: به امام زمانم بگو کنیز او هستم و محتاج دعایش. بَشار، همان کرد که زن گفته بود. امام با اشک برایش دعا کرد. 📚 برگرفته از المزار الكبير ، ص۱۳۶. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کانال خواص سوره ها 👇👇👇👇 @MA2021my
‍ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 به مناسبت روز 24 ذی الحجه آرام و قرار نداشتند. پیامبر صلی الله علیه وآله برایشان نامه فرستاده بود. دعوتشان کرده بود مسلمان شوند. مسیحی بودند و اهل نجران. گفتند: اگر واقعا پیامبر خداست، باید اسمش در کتاب‌های آسمانی قبل آمده باشد. رفتند سراغ صحیفه‌ی حضرت آدم. بخشی از صحیفه، قصّه‌ی روزهای اوّل خلقت بود. همان‌جا که خدا همه‌ی فرزندان آدم را به او نشان داد. در میان همه آن‌ها، چهارده نور چشم آدم را خیره کرد.🌟 پرسید: خدایا این‌ها کیستند؟ شنید: "این‌ها بهترین فرزندان تو هستند: محمّد و اهلبیتش علیهم السلام" در میان آن چهارده نور، مردی بود که وجودش مثل ستاره‌ی صبح می‌درخشید. خدا به آدم فرمود: "روزی به دست این فرزندت بندگانم را نجات خواهم داد ✨ آن روز زمین را از عدالت و مهربانی لبریز خواهم کرد، همان‌طور که از ظلم و بی‌رحمی پر شده" 📚 اقبال الاعمال، جلد2 ص336. 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 کانال خواص سوره ها 👇👇👇👇 @MA2021my
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ‍ ▪️چند روزِ تمام، زیر نظرش داشتم. اصلا لب به آب نمی‌زد! خیلی تعجب کردم‌. «آخر این پیرمرد، در این گرمای نجف، چطور تشنه‌اش نمی‌شود؟!» یک روز خواهش کردم رازش را بگوید. اولش طفره رفت. اما بالاخره به زبان آمد. گفت: برای دیدن امام زمان علیه السلام نذری کرده بودم: چهل شب چهارشنبه، مسجد سهله. چهل هفته تمام شد، اما خبری نشد. من ولی از سهله دل نکندم. یک شب، موقع بازگشت از سهله، تشنگی شدیدی سراغم آمد. نه آبِ خوردن داشتم، نه تاب رفتن. تاریکی شب و تشنگی لب امانم را برید. متوسل شدم به صاحب سهله. ناگهان آقایی مقابل چشمم ظاهر شد. سه دانه خرما تعارفم کرد. به خودم گفتم: دارم از تشنگی می‌میرم، حالا خرما هم بخورم؟! اصرار کرد. خرمای اول را که خوردم خنکی همه وجودم را گرفت! خرمای دوم، بیشتر. خرمای سوم، اثری از عطش نگذاشت. با آن آقا راه افتادم. چند قدم بعد، خودم را مقابل مسجد کوفه دیدم. حیرت کردم. «این آقا کیست؟ چطور ظرف چند لحظه مرا به مقصد رساند؟!» نگاه کردم. دیگر آن آقا کنارم نبود. از آن شب، دیگر تشنگی سراغم نیامد. 📚 برگرفته از العبقري الحسان، ج۶، ص۸۰۱. علیه‌السلام 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 کانال خواص سوره ها 👇👇👇👇 @MA2021my
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ▪️حاجتش ازدواج بود. اما گره از کارش وا نمی‌شد. به سرش زد برود مسجد سهله. شبانه از کربلا راه افتاد. ✋ بین راه سیّدی نورانی دید. به اسم صدایش زد. فرمود: کجا می‌روی؟ گفت: سهله. سیّد همراهش شد. بین راه شروع کردند روضه خواندن، روضه شش‌ماهه کربلا. سیّد می‌خواند، او گریه می‌کرد. او می‌خواند، سیّد گریه می‌کرد. چند لحظه بعد رسیدند به مسجد سهله! 👈 فرمود: برو داخل مسجد، وقتی برگردی کربلا، حاجت‌روا می‌شوی. سیّد که رفت به خودش آمد: این سیّد مرا از کجا می‌شناخت؟ چطور یک‌شبه مرا از کربلا به سهله رساند؟ حاجتم را از کجا می‌دانست؟ فهمید صاحب مسجد سهله را دیده. صبح که شد برگشت کربلا. عصر همان روز به حاجتش رسید! 📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السلام، ج۱ ص۲۶۸. علیه‌السلام 🌾🌾🌾🌾🌾🌾 کانال خواص سوره ها 👇👇👇👇 @MA2021my
▪️سوالش را که پرسید امام جواد علیه السلام گریه‌اش گرفت. آن هم چه گریه‌ای! تعجب کرد. با خودش گفت: مگر چه پرسیدم؟ پرسیده بود: بعد از نوه‌ی شما (امام عسکری علیه السلام)، چه کسی قرار است امام شود؟ ✦✦✦ـ امام که آرام شد، فرمود: بعد از او امامت می‌رسد به پسرش، قائم منتظَر. پرسید: قائم؟! چرا به او قائم می‌گویند؟ فرمود: چون وقتی قیام می‌کند که یادش در بین مردم مرده است!... ✦✦✦ـ دوباره پرسید: چرا به او منتظر می‌گویند؟ فرمود: چون او غایب خواهد شد؛ غیبتش هم طولانی خواهد بود. فقط اهل اخلاص هستند که منتظرش خواهند ماند. اما آن‌ها که اهل تردیدند وجودش را منکر می‌شوند. آن‌ها هم که اهل انکار هستند یادش را مسخره می‌کنند... 📚 برگرفته از کمال الدین، ج۲، ص ۳۷۸. کانال خواص سوره ها👇👇👇👇 @MA2021my
‍ ▪️ظهر بود، ظهر روز دهم. یکی بود و دیگر هیچکس نبود. شیرخوارش را در آغوش گرفت. در حال تلظّی بود که تیر آمد. مشت پدر پر بود از خون سرخ پسر. نگاهی سمت آسمان کرد و فرمود: پروردگارا! امروز (به خواست خودم) یاری اهل آسمان را از من بازداشتی، پس آن یاری را برای روزگاری بهتر (یعنی روزگار ظهور) قرار ده. و انتقام ما را از این مردمان ستم‌پیشه بگیر. 📚برگرفته از وقعة الطف، ص۲۴۶. 📚ارشاد، ج۲، ص۱۰۸. . . 👈 هنگام ذکر مصیبت حضرت علی اصغر علیه‌السلام، باید از منتقم او یاد کنیم و برای تعجیل فرج دست به دعا برداریم. کانال خواص سوره ها👇👇👇👇 @MA2021my
‍ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ▪️خاطرخواه دختری شده بود، اما به دامادی قبولش نمی‌کردند. می‌گفتند دخترمان خواستگار بهتر دارد. دلش شکست. رفت مشهد. کنار ضریح این طور مناجات کرد: فقط همین حاجتم را بدهید، عهد می‌کنم دیگر چیزی نخواهم، حتی اولاد! چیزی نگذشت که به حاجتش رسید! چند سالی گذشت. دلش طاقت نیاورد. از خدا بچه می‌خواست. با زنش راهی عتبات شد. شب چهارشنبه، رسیدند مسجد سهله. آنقدر گرم مناجات بود که حساب ساعت از دستش رفت. ناگهان به خودش آمد: در این تاریکی شب چطور برگردم؟ دلش مثل سیر و سرکه می‌جوشید. دست به دامان صاحب سهله شد. نگاهش به مقام امام زمان علیه السلام افتاد. مقام، غرق نور بود. سیّدی نورانی دید، سر سجاده، مشغول ذکر. سیّد فرمود: با خیال راحت دعا و زیارت بخوان. امن و آسوده برمی‌گردی! دلش آرام گرفت. شروع کرد زیارت‌نامه خواندن: السلام علیک یا صاحب الزمان... سید فرمود: و علیک السلام! تعجب کرد! به خودش گفت: بگذار به این سید التماس دعا بگویم. شاید اولاددار شدم. یادش به عهد مشهد افتاد، خجالت کشید. زنش جلو آمد. گفت: آقا سید، دعایم کنید. سه حاجت دارم: اول: رزق وسیع، دوم: می‌خواهم قبل از شوهرم بمیرم، سوم: مشهدالرضا دفن شوم. فرمود: به هر سه می‌رسی. خداحافظی کردند که بروند. بیرون مسجد سوالی ذهنشان را درگیر کرد: این سید نورانی که بود؟ برگشتند مقام را نگاه کردند؛ تاریک تاریک! فهمیدند صاحب سهله بوده. خیلی امن و آسوده برگشتند. همان طور که امام زمان علیه السلام فرموده بود. وقتی برگشتند ایران، باب رزق به رویشان باز شد. چند سال بعد، زن در مشهدالرضا آرام گرفت. 📚برگرفته از العبقری الحسان ج۲ ص۴۸۴ اللهم عجل لولیک الفرج 🌱 علیه‌السلام 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 کانال خواص سوره ها👇👇👇👇 @MA2021my