eitaa logo
طرح ولایت
13.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
680 ویدیو
24 فایل
🔴کانال‌های رسمی مرکز آموزش‌های آزاد(طرح ولایت)موسسه امام خمینی(ره) 🔔کانال رسمی طرح ولایت: @maab_iki 🔔 کانال رسمی تربیت مدرس طرح ولایت: @maab_iki_tmodares 🔔کانال تولیدات رسانه‌ای طرح ولایت: @maab_iki_resane 🔺️ارتباط باادمین: @admin_maab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جمهوری اسلامی ایـران گفته‌ایم آری به هرچه غیر جمهوری اسلامی ایران نه🇮🇷 مبارک♥️ کانال رسمی طرح ولایت مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (قدس سره) 📲@maab_iki
هدایت شده از KHAMENEI.IR
22.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 ویژه روز جمهوری اسلامی ایران 🎥 «داستان انقلاب تناور» به روایت رهبر انقلاب ✏️نهال «جمهوری اسلامی» امروز به «درخت تناوری» تبدیل شده است که نمیتوانند آن را از جای خودش تکان بدهند؛ این را شما بدانید! جمهوری اسلامی قوی‌تر خواهد شد... 🌷؛ عید بزرگ ملت ایران 💻 Farsi.Khamenei.ir
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گزارش خبری خبرگزاری صدا و سیما از یادواره شهدای مقاومت ویژه فراگیران طرح ولایت نوروز ۱۴۰۴ 🌷یاد و خاطره شهدای مقاومت با حضور فراگیران طرح ولایت در قم برگزار شد. دختر شهید سید حسن نصرالله در این مراسم گفت با وجود آنکه دشمن فرماندهان مقاومت را به شهادت رساند اما اراده مردم لبنان سست نخواهد شد و مسیر مقاومت با قدرت ادامه خواهد یافت. https://eitaa.com/qomiribnews/26588 کانال رسمی طرح ولایت مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (قدس سره) 📲@maab_iki
💠 یک‌بار برای همیشه ✍ فاطمه اکبری اصل بخش اول: 🔸نشسته بود بالاسر مزار شهید گمنام و پاهایش را جمع کرده بود در بغلش. صورتش را یک‌وری گذاشته بود روی دست‌های ضربدری‌شده روی زانوها و نگاهش ماسیده بود به سنگ سفید روبه‌رویش. چند دقیقه پیش، راوی بعد از مزار شهیدان زین‌الدین و شفیعی و صالحی خوانساری، دانشجوها را به حال خودشان گذاشت تا فاتحه‌ای بخوانند و رأس ساعت ۹ خودشان را برسانند به مجتمع امام خمینی. 🔸راوی که از تن سالم شهید شفیعی بعد از چند سال بیرون آمدن از زیر خاک می‌گفت، نگاهم گره خورد به حلقه اشک توی چشم‌های دختر که در تاریکی برق می‌زد. با هربار پلک زدن، قطره‌ها از گوشه چشمش سر می‌خوردند و راه می‌گرفتند تا زیر چانه‌اش. تا بویو را به گوشی وصل کنم و میکروفونش را ببرم جلو، گمش کردم. قبل‌تر هم دیده بودم که سر روایت شهید خوانساری و امضای کارنامه فرزندش بعد از شهادت، چطور رو به قاب عکس او زیر لب نجوا می‌کند و اشک می‌ریزد. هرچه چشم‌ گرداندم دیگر ندیدمش. حالا سر مزار شهید گمنام پیدایش کرده بودم و دوست داشتم از قصه پشت آن گریه‌ها سردربیاورم. 🔸دانشجوی ترم دوی رشته فقه و حقوق از دانشگاه امام صادق(علیه السلام) بود. گفتم: «چی شد که اومدی طرح ولایت؟» گفت: «دیدی یه وقتایی خودت رو جا می‌ذاری توی زمان و هرچی دنبالش می‌گردی کمتر به نتیجه می‌رسی؟ من توی زندگیم دقیقا به این نقطه رسیده بودم. بعد از شکست‌هایی که برام اتفاق افتاد، دیگه نتونستم خودم رو پیدا کنم. اومدم طرح ولایت و دارم دنبال خودم می‌گردم.» دلم می‌خواست بدانم چه شکست‌هایی را تجربه کرده و از سر گذرانده. سؤالم را که پرسیدم، در جواب گفت: « تک فرزند بودم. پدرم سه سال پیش به رحمت خدا رفت. آنقدر بهش وابسته بودم که دیگه بعد از رفتنش، منکر همه‌چیز شدم. خیلی دوستش داشتم.‌ همین باعث شد دو سال پشت کنکور بمونم و ندونم دارم چی کار می‌کنم. دنیا برام تاریک شده بود. می‌گفتم دیگه بابام رو نمی‌بینم، پس زندگی کنم برای چی؟» شانه‌هایش می‌لرزید. هنوز یادآوری خاطراتش درد داشت. آرام که شد، دستش را کشید روی گلبرگ‌های پخش شده دور نام «شهید گمنام» و ادامه داد: «فکر می‌کردم پدرم برام تموم شده، خیال می‌کردم آدما بعد از مردن نابود می‌شن ولی از طرفی نمی‌خواستم نبودش رو باور کنم. منتظر بودم بیاد. بیاد و نازم رو بکشه، بیاد و بگه همه‌چی بازی بود مثل قایم‌باشک‌های توی بچگی... ولی نیومد.» چشم‌هایش را بست و نفس عمیقی کشید. حرف که می‌زد، احساس می‌کردم از سلول به سلول بدنش، رنج کهنه‌ای بیرون می‌زند که مرهمی نداشته. گاهی ما انسان‌ها از فرط علاقه، وقتی به جبر، دچار فراق می‌شویم، انکار، اولین واکنشی است که به طور طبیعی از خودمان نشان می‌دهیم. مشکات هم در همین مرحله گیر کرده بود و بعد از ضربه‌ روحی‌ای که خورده بود، شک افتاده بود به جان باورها و اعتقاداتش و او را از درون تهی کرده بود. 🔸پرسیدم: «قبل از این اتفاق هم، پیش اومده بود که فکر کنی آدما بعد از مردن نابود می‌شن یا نه؟» گوشه چادرش که افتاده بود روی زمین و خاک برداشته بود، رو تکاند و دور خودش جمع کرد. گفت: «وجودم آنقدر بند به وجود پدرم بود که یک‌ لحظه هم دلم نمی‌خواست به نبودنش فکر کنم. طوری شد که بعد از فوتش، من شاگرد اول مدرسه، تا دو سال نتونستم کنکور قبول بشم. ذهنم درگیر بود. با خدا جنگ داشتم. قبل از پدرم، کسی از عزیزانم رو از دست نداده بودم.» به اینجای صحبتش که رسید، لب هایش را گزید و سرش را تکان داد. انگار برای چیزی تأسف می‌خورد. البته دلیل تأسفش را گفت. گفت حالا که سر کلاس انسان‌شناسی یاد گرفته انسان فقط در کالبد جسمانی‌اش خلاصه نمی‌شود و روح بعد از مرگ، از تن خاکی جدا می‌شود و از بین نمی‌رود، از خودش و افکارش خجالت می‌کشد. بعد شروع کرد به تعریف کردن از پدرش که چقدر مرد شریف و خوبی بوده. آنقدر که مطمئن است الآن آزادتر و دستش برای کار خیر بازتر است. 🔸گفتم: «گلزار شهدا حالت رو بهتر کرده؟» نگاهش را دور چرخاند‌ میان مزارهای یک‌دست و یک‌شکل اطرافش و گفت: «دیدم به انسان خیلی فرق کرده، به قدرت‌هایی که داره، به اینکه وجودش رو از خدا گرفته و دوست داره جاودانه بمونه و این میل به جاودانه بودن بعد از مردن همچنان ادامه داره و ما با باقیات‌الصالحات پرونده اعمال‌مون همیشه بازه. شهدا مثال بارز این زنده بودن هستن، وقتی خدا توی قرآن می‌گه نزد من روزی می‌خورن.» کانال رسمی طرح ولایت مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (قدس سره) 📲@maab_iki
💠 یک‌بار برای همیشه بخش دوم: 🔸ساعت نزدیک به ۹شب بود. مراسم یادواره تا لحظاتی دیگر شروع می‌شد. با مشکات خداحافظی کردم و برایش آرزو کردم هیچ‌وقت خودش را گم نکند و متوقف نماند. صدای مداحی از بلندگوهای توی سالن به گوش می‌رسید. جایگاه با یک سکوی فرش شده، از محل نشستن جمعیت جدا شده بود و عکس شهدای مقاومت در پس‌زمینه‌اش خودنمایی می‌کرد. شهید سید حسن نصرالله، حاج قاسم، هنیه، یحیی سنوار و دیگر شهدایی که جای به ظاهر خالی‌شان در جبهه مقاومت، قلب‌مان را می‌سوزاند. 🔸با خط درشت بالای عکس‌ها نوشته بود: «انا علی العهد» با خودم فکر کردم، این عهد چه‌چیزی می‌تواند باشد؟ شاید به تعداد آدم‌ها، قول و قرار وجود داشته باشد. مثلا یکی عهد کند در خط شهدا باقی بماند.‌ یکی بر سر ایمانش عهد ببندد و دیگری بر سر ایستادگی و کوتاه نیامدن از آرمان‌هایش.‌ یکی هم این وسط با خودش پیمان ببندد دیگر با خدا نجنگد و بیشتر او را بشناسد. روی یکی از بنرهای دو طرف جایگاه هم شعار دوره طرح ولایت‌ حک شده بود: «یک‌بار برای همیشه.» 🔸قرار بود زینب نصرالله، دختر شهید سید حسن، یکی از سخنرانان یادواره باشد. بعد از سخنرانی آیت‌الله رجبی و باقی مهمانان از برادر شهید دکتر حیدری تا سردار نقدی، ایشان پشت میکروفون قرار گرفت و گفت: «سید حسن نصرالله به ما یاد داد که جان ما برای باقی ماندن راه خدا، باید فدا شود.» 🔸پایان مراسم نوبت قرعه‌کشی کربلا بود. مداح که از سیدالشهداء(علیه السلام) و بین‌الحرمین خواند، دل‌های آماده، اشک شدند و به نشانه ادب سلام دادند. چهارده نفر از دانشجوهای دختر و پسر قرار بود راهی کربلا بشوند تا شاید «یک‌بار برای همیشه»، بر سر «عهد» خود میان خدا و امام حسین (علیه السلام) باقی بمانند. کانال رسمی طرح ولایت مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (قدس سره) 📲@maab_iki
20.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 📌 دورهمی با فراگیران طرح ولایت در خوابگاه دانشجویی کانال رسمی طرح ولایت مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (قدس سره) 📲@maab_iki
💠 گمشده ✍ روایت م. مرادی به قلم فاطمه اکبری اصل 🔹وقتی ساکم را می‌بستم تا راهی قم شوم، پدر و مادرم گفتند: «نرو! این دوره هم مثل دوره‌های دیگه. چه فرقی می‌کنه؟» ولی تنها علتی که پای من را برای آمدن محکم و اراده‌ام را قوی کرد، این انگیزه بود: «شاید به حرفی رسیدم که قبلا نشنیده بودم. اونوقت مدیون وجدانم نمی‌مونم.» خانواده‌ام مذهبی نبودند. برای همین سرم بالا بود که ایمانم را ارثی به دست نیاورده و خودم انتخابش کرده‌ام. اما نه از سر تحقیق. فقط می‌دانستم حالم با عبادت خوب می‌شود. خانواده‌ام بیشتر نگران حال جسمی به هم ریخته و آشفته‌ام بودند تا درمان دردی که روحم را آزار می‌داد. 🔹از نوجوانی بابت عقایدم سؤال‌پیچ می‌شدم. چه در جمع‌های فامیلی و چه دوست و آشنا. همکلاسی‌هایم من را می‌گذاشتند وسط و شروع می‌کردند به مسخره‌کردن. تا جایی که دور از چشم‌شان نماز می‌خواندم. در ساعت‌های کلاسی می‌رفتم آبخوری گوشه حیاط و وضو می‌گرفتم. اطراف را می‌پاییدم یک‌وقت کسی من را نبیند. بعد پاورچین پاورچین خودم را می‌رساندم به اتاق آزمایش توی زیرزمین و روی موزاییک‌های سرد اتاق، مهر می‌گذاشتم و نماز ظهر را می‌خواندم. بلافاصله بعد از نماز، خاک نشسته روی مانتوام را می‌تکاندم و پله‌ها را دوتایکی کرده و به کلاس برمی‌گشتم. ساعت بعد و برای نماز عصر هم همین ماجرا تکرار می‌شد. 🔹انگار مسبب تمام مشکلات بچه‌های مدرسه، نمازخواندن و رأی‌دادن و راهپیمایی‌رفتن‌های من بود. شده بودم سیبل متحرک برای تیرهای نقد و گله و شکایت‌ها. خسته شدم. یک‌جایی در میانه‌های راه بریدم. گفتم دیگر نمی‌توانم بیشتر از این مسیر را به تنهایی ادامه بدهم. تا اینکه در رشته پرستاری قبول شدم و بعد از مشغول شدن به کار، کرونا آمد. 🔹یکی از شب‌های قدر، توی اورژانس پر شده بود از بیماران کرونایی که صدای خس‌خس سینه‌هایشان از زیر ماسک، بریده‌بریده بیرون می‌آمد. حالشان تعریفی نداشت. ویروس چسبیده بود به ریه‌ها و کم‌کم داشت از پا درشان‌می‌آورد. یکی از بیمارها، مداح معروف شهر کوچک‌مان بود. همه می‌شناختندش. نیمه‌های شب وقتی تاریکی پنجه انداخته بود پشت شیشه‌های بخش و نور کم‌رنگ مهتابی بالاسر هر تخت سوسو میزد، یکی از دوستانم رفت کنارش و گفت کمی دعای جوشن و روضه بخوان. دلمان گرفته بود. چند ساعت قبل، ملحفه سفید رنگ روی پیرزن تخت کناری را کشیده بودیم رویش و راهی سردخانه شده بود. مرگ بین بیمارها می‌گشت و هربار جان یکی را می‌گرفت. در آن اوضاع هیچ چیز جز امید نمی‌توانست سر پا نگه‌مان دارد. 🔹مداح که حالش کمی از بقیه بهتر بود، ماسکش را پایین کشید و با صدای ضعیفی چند خط دعا خواند. بیمارها سرشان را می‌چرخاندند طرف او و به نشانه تشکر، میان بی‌حالی‌های مدام‌شان لبخند کم‌رنگی حواله‌اش می‌کردند. آنجا بود که فهمیدم دستمان چقدر خالی است و چقدر کوچکیم. هرچه در علم مادی پیشرفت کنیم باز هم چیزی هست که ما را زمین بزند. چیزی که به ما توان می‌داد، فقط قدرت روح بود. 🔹روزها را یکی از پس دیگری می‌گذراندم و حس می‌کردم حفره‌ای در وجودم شکل گرفته که به هیچ شکلی پر نمی شود. نمی‌دانستم چرا و چطور باید درمانش کنم. فقط آن حس پوچی و پریشانی را با خودم حمل می‌کردم و از یک مجلس به مجلس دیگر می‌بردم. نمی‌دانستم گمشده‌ام چیست؟ 🔸یک روز یکی از دوستان، پوستر دوره طرح ولایت را نشانم داد و گفت: «من این دوره رو شرکت کردم مهناز. عالیه. به خدا اگه بری پشیمون نمیشی.» حوصله‌اش را نداشتم ولی کنجکاو شدم بدانم فرق این دوره با دوره‌های دیگر چیست که همه تعریفش می‌کنند. مدت‌ها بود که همه مراسم‌های مذهبی را شرکت می‌کردم. هر دوره‌ای که در آن یاد شهید و موعظه و پند و نصیحت و یاد خدا بود، می‌رفتم و حال خوب چند دقیقه‌ای پیدا می‌کردم و دوباره روز از نو و روزی از نو. یک‌جای کار می‌لنگید. به خصوص بعد از اتفاقات غزه و کشت‌وکشتار یک سال اخیر که حسابی ذهنم را درگیر کرده بود. این شد که ساکم را بستم و بدون آنکه مقصد برایم مهم باشد راهی قم شدم. 🔸حالا بعد‌ از گذشت پانزده روز از شروع دوره، هر روز به جان دوستی که باب آشنایی من با طرح ولایت را باز کرد، دعا می‌کنم. گمشده من دلیل و برهان بود. همه مسائل در این دوره با استدلال عقلی اثبات می‌شود و تو با هر دین و آیین و مذهبی که باشی، محکوم به پذیرش می‌شوی. چون عقل سلیم در برابر محکمات عقلی بی‌دفاع می‌شود. چیزی نمی‌ماند که تو بگویی برایم حل نشده باقی ماند. حال خوش عقایدی که با قاعده و قانون در وجودت ریشه کند، گذری نیست. مهمان یکی و دو روز نیست، لذتش تا همیشه با تو خواهد ماند. 🔸امروز بعد از سالها با نگاه دیگری در راهپیمایی روز قدس قدم برداشتم. شعارهایم لقلقه زبان نبود. از فکر عمیقی برخاسته بود که پای آن جان می‌دادم. کانال رسمی طرح ولایت مؤسسه امام خمینی (قدس سره) 📲@maab_iki
11.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جرعه‌ای از جلسه اخلاق استاد فقیهی(دامت برکاته) من عمل بما یعلم، علمه الله ما لم یعلم کانال رسمی طرح ولایت مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (قدس سره) 📲@maab_iki
هدایت شده از طرح ولایت
📌 مسابقه رسانه‌ای «راویان‌طرح‌ولایت» 🎙اولین مسابقه رسانه ای راویان طرح ولایت، با شعار «هر معرفت جو، یک روایت» 📡 علاقه‌مندان می توانند در انواع قالب‌های رسانه‌ای از قبیل کلیپ، عکس، ریلز، پادپخش، خاطره‌نگاری، دلنوشته و ... در این مسابقه رسانه ای شرکت کنند. 🕹 فراگیران حاضر در دوره نوروزی طرح ولایت می توانند آثار خود را تا پایان فروردین‌ماه به آی‌دی @maab_admin در پیام رسان ایتا ارسال کنند. 🎁 آثار برگزیده به نام آفریننده اثر در کانال‌های طرح ولایت منتشر خواهد شد و به نفرات برتر، جوایز نفیسی اهدا خواهد شد. کانال رسمی طرح ولایت مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (قدس سره) 📲@maab_iki
📌 جهت اطلاع از برنامه‌های تکمیلی و همچنین دسترسی به عکس‌ها و فیلم‌های تولید شده در دوره‌‌ها، در کانال‌های «طرح ولایت» در ایتا عضو شوید. 🔸🔷 به مدد الهی اتفاقات خوبی در راه است 🔷🔸 📍کانال رسمی «طرح ولایت» مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (قدس سره) @maab_iki 📍کانال «طرح‌ولایتی‌ها» ⏳ کانال طرح‌ولایتی‌ها در حال عضوگیری است و به تدریج فعالیت تعاملی خود با طرح‌ولایتی‌های عزیز را آغاز خواهد کرد. @tarhwelayatiha 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
16.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🎙مصاحبه در رابطه با کتاب خداشناسی 👤فراگیران برادر اردوی طرح ولایت 🗓نوروز ١۴٠۴ کانال رسمی طرح ولایت مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (قدس سره) 📲@maab_iki
🎥 گزیده‌ای از یادواره شهدای مقاومت طرح ولایت نوروز ١۴٠۴ 🕰 امشب حوالی ساعت ۲۰:۱۵ 📺 از شبکه قرآن و معارف سیما کانال رسمی طرح ولایت مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (قدس سره) 📲@maab_iki