eitaa logo
مادر خوب
115.6هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
211 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/bD3q.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۲ جمله ای که باید به کودکت بگی☺️ کاملشو بالا بخون👆🏻 🧡 @maadar_khoob
✍تحقیقات نشان می‌دهد روابطی که به مدت طولانی ادامه می یابد و حتی دو طرف در سنین پیری هم از رابطه شان راضی هستند معمولا دو ویژگی مهم در هر طرف وجود دارد: 💚 "بخشش و مهربانی"💚 👈اولین چیزی که محبت را از خانه میبرد و شیشه محبت را بین زن و شوهر می شکند است. ❣️ 👇 https://eitaa.com/joinchat/1081803223Cc60a0cb30a
♦️بعضی از بانوان به دلیل نگرانی از ایجاد زردی در نوزادشان، در ماههای آخر بارداری مبادرت به مصرف بی رویه خنکی می کنند که این امر باعث بروز مشکلات در مادران می شود و اصلا توصیه نمیشود ⁣ 🧡 @maadar_khoob
♦️در مسافرت هایی مثل مسافرت با ماشین که به مدّت طولانی پاها به حالت آویزان قرار می گیرند 💟بهتر است که حدّاکثر هر دو ساعت، یک ربع توقّف داشت تا زن باردار کمی قدم بزند؛ چرا که در بارداری احتمال ایجاد لخته های سیاهرگی زیاد می شود که آویزان بودن پاها این احتمال را افزایش می دهد. 🧡 @maadar_khoob
🌟🌟🌟 آی_قصه_قصه_قصه «صیادوآهو» امام رضا (ع) و همراهانش از مدینه به خراسان می‌رفتند. دیگر به نزدیکی‌های سمنان رسیده بودند. ظهر بود و هوا گرم. امام و همراهانش از اسب‌ها و شترهایشان پیاده شدند، نمازشان را خواندند و ناهار خوردند. همه خسته بودند. قرار شد مدتی همانجا استراحت کنند و بعد به سفرشان ادامه دهند. هر کس به دنبال سایه درختی رفت تا در آنجا استراحت کند. جوی آبی از کنار درخت‌ها می‌گذشت. کمی دورتر کلاغی کنار جوی نشسته بود و آب می‌خورد. امام مثل بقیه زیر سایه درختی نشست و به صحرا چشم دوخت. گاهی صدای پرنده‌ای از دور به گوش می‌رسید. امام که به آن دورها چشم دوخته بود، ناگهان حیوانی را دید که به سرعت می‌دوید و به طرف آنها می‌آمد. وقتی خوب دقت کرد، دید که آهوست. آهو با تمام قدرتش می‌دوید و به طرف امام می‌آمد. سرانجام نفس نفس زنان خودش را به امام رساند و کنار پاهای او خوابید. همه یاران امام صدای دویدن آهو را شنیده بودند و به این منظره چشم دوخته بودند. آهو خیلی ترسیده بود و از کنار امام تکان نمی‌خورد. به سختی نفس نفس می‌زد. معلوم بود که راه خیلی زیادی را دویده است. در همین موقع، صیادی را از دور دیدند که او هم با سرعت می‌دوید و به آن طرف می‌آمد. صیاد که آهو را کنار امام دید، با خوشحالی به آنجا رفت و گفت: «بالاخره گیرش انداختم.» و آن وقت، طناب بزرگی را از توی کیسه بیرون آورد تا دست و پای آهو را ببندد. ولی امام جلویش را گرفت. آهو را پیش خود نگه داشت و گفت: «صبر کن صیاد...» صیاد که مرد جوانی بود، با تندی گفت: «برای چه صبر کنم؟ این آهوی من است. اول من او را دیدم و مدت‌هاست که در این گرما به دنبالش دویده‌ام.» امام به آرامی گفت: «بسیار خوب، ولی من این آهو را از تو می‌خرم.» صیاد گفت: «نمی‌فروشم!» امام گفت: «هر چقدر قیمت‌اش باشد، من بیشتر می‌دهم.» مرد باز هم قبول نکرد. هر چه امام اصرار کرد و هر قیمتی گفت، مرد صیاد نپذیرفت. او می‌گفت: «این آهوی من است و به هیچ قیمتی هم آن را نمی‌فروشم.» آهو به چشمان امام خیره شده بود. انگار امام چیزهایی در چشم آن آهو می‌خواند. امام گفت: «پس، بگذار این آهو برود. من قول می‌دهم که برگردد. تا موقعی که او بیاید، من گروگان تو هستم.» صیاد خندید و گفت: «خیلی جالب شد! چه حرف‌هایی می زنید! آهو می‌رود و بر می‌گردد؟ من چند ساعت دنبالش دویده‌ام و نتوانسته‌ام او را بگیرم. حالا او می‌رود و خودش برمی‌گردد؟ باشد، قبول! ولی تا موقعی که آهو برنگردد، کسی نباید از اینجا برود.» آهو، دو بچه داشت که منتظرش بودند. او رفت و به بچه‌هایش شیر داد، بعد هم دوباره پیش امام رضا (ع) برگشت. صیاد، وقتی از دور آهو را دید، از تعجب نزدیک بود شاخ بیاورد. چشم‌هایش را مالید و به آهو خیره شد. اصلاً باورش نمی‌شد که آن حیوان با پاهای خودش برگشته باشد. حالا دیگر او فهمیده بود که گروگان او کسی نیست جز امام رضا (ع). مرد وقتی این را فهمید، شروع کرد به گریه کردن. به دست و پای امام افتاد و گفت: «مرا ببخش ای پسر پیامبر! خیلی بد کردم! خودخواه و نادان بودم!» امام او را آرام کرد و گفت: «حالا بهترین کار این است که آهو را به من بفروشی. بیا این پول را بگیر و آهو را به من بده.» مرد با شرمندگی گفت: «آهو مال شما. هیچ پولی هم نمی‌خواهم.» ولی امام با اصرار پول را به او داد. آهو هم با خیال راحت پیش بچه‌هایش برگشت 🧡 @maadar_khoob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️به رسم ادب روزمان را با سلام 💚بـر سرور و سـالار شهیدان 💙آقا اباعبدالله شروع میکنیم ❤️اَلسلامُ علی الحُسین 💚وعلی علی بن الحُسین 💙وَعلی اُولاد الـحسین 💛وعَلی اصحاب الحسین 🧡 @maadar_khoob
کودک خلاق بانشاط ❄️بازی ‏های زمستانی ❄️ زمستان، در مناطقی که برف می ‏آید، فرصت مناسبی برای بازی‏ های مهیّج است؛ امّا متأسّفانه به جهت حسّاسیت‏ های افراطی والدین بچّه‏ ها به هنگام بارش برف در خانه زندانی می‏ شوند. به جای این حسّاسیت‏ ها، کودک را خوب بپوشانید و با او بیرون از خانه رفته، از طبیعت خدا، لذّت ببرید. بازی‏ های زمستانی، به صورت یک‌نفره، دونفره، چندنفره و گروهی قابل انجام دادن است. 1⃣ساختن آدم برفی و سرسره برفی برای همه حتّی بزرگ‏ترها، جذّاب است. 2⃣لذّت گلوله برف بازی را از بچّه‏ ها نگیرید. البته به آنها تذکّر بدهید اگر گلولۀ بررا می‏خواهند به سمت یک کودک دیگر پرت کنند، خیلی محکم نزنند که اگر به آن کودک خورد، آسیب نبیند. 3⃣ کودک را روی شیئی که روی برف لیز می‏خورد، مثل یک سینی استیل، پلاستیک ضخیم یا لاستیک بگذارید و او را هُل بدهید. 4⃣ وقتی برف می‏ آید، مانده‏ های برنج یا نان و یا گندم و ارزن را به کودکان بدهید تا روی برف‏ ها بریزند. تماشای صحنۀ هجوم آوردن پرنده‏ ها برای خوردن غذا، برای کودک، بسیار شیرین و آرامش‏ بخش است. 5⃣ انواع ظرف‏ های نشکن را به کودک بدهید تا برف‏ها را درون آن بریزد. پس از این که ظرف از برف پُر شد، ظرف را تخلیه کنید، به گونه‏ ای که برف‏ها با همان شکل ظرف، بیرون بیایند. 6⃣در مناطقی که برف فراوانی می‏ آید، می‏توان به کمک ظرف ‏های مکعبّ‌شکل، به شیوۀ بالا، آجرهای برفی درست کرد و بعد هم یک خانۀ برفی ساخت. ✅ خلّاقیت، هیجان، ارتباط مستقیم با طبیعت و آشنایی با قوانین آن، از آثار این بازی است. 🧡 @maadar_khoob
💠آش_برنج 💠غذای_کمکی_نوزادان برنج: ۱ لیوان دسته دار فرانسوی عدس: ۱/۲ لیوان دسته دار فرانسوی پیاز: ۱ عدد متوسط گوشت چرخ کرده: ۲۰۰ گرم سبزی آش: ۲۰۰ گرم زردچوبه: به میزان لازم نمک و فلفل: به میزان لازم طرز تهیه یک قابلمه را روی حرارت بگذارید و برنج و عدس را در آن بریزید. روی آن را آب بریزید. حدود ۳ لیوان دسته دار فرانسوی آب کافی است. در ظرف را بگذارید تا آب جوش بیاید و حرارت را کم کنید تا مواد به خوبی نرم شوند و بپزند. سپس سبزی آش را اضافه کنید. ۱ پیاز را جداگانه خلالی و سرخ کنید و به آن زردچوبه اضافه کنید. اجازه دهید پیاز سبک و طلایی شود. گوشت چرخ کرده را به پیاز اضافه کنید. وقتی طعم خامی گوشت چرخ کرده گرفته شد، آن را به مخلوط برنج و عدس اضافه کنید. اجازه دهید مواد یک بار دیگر و به مدت حداقل ۱۵ تا ۲۰ دقیقه با هم بپزند. در این فاصله برای طعم بهتر به آش می‌توانید کمی آبلیمو یا آب نارنج هم اضافه کنید. وقتی همه مواد یکدست شدند، آن را در ظرف مناسب سرو کنید. می‌توانید به صورت جداگانه نیز پیاز داغ درست کنید و روی آش را تزیین کنید 🧡 @maadar_khoob
‍ 🔹 افزایش شیر مادر ✔️شربت عسل(در یک لیوان آب، یک تا یک و نیم قاشق غذاخوری عسل را حل کرده کمی آب لیموترش تازه(و نه آبلیمو) به آن اضافه کرده و روزی دو سه لیوان، خنک و جرعه جرعه میل کنید. این نوشیدنی معجزه گر، علاوه بر رفع مشکلاتی ازجمله سرماخوردگی و کم خونی ، تاثیر زیادی هم در افزایش شیر خواهد داشت) 🧡 @maadar_khoob
🔴به افکار منفی ات شاخ و برگ نده چرا که آنها علف های هرزه ای هستند که اعتماد به نفس را از بین می برند 🟣کلام و افکار ما، بذرهایی هستند که در مزرعه زندگی مان می کاریم و این بذرها به میوه ای تبدیل می شوند که روح ما از آن تغذیه می کند . کارشناس خــ🌱 ـــانواده و مدرس دانشگاه ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣✾••❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••❀ ‌❣️ https://eitaa.com/joinchat/1081803223Cc60a0cb30a
واژه‌هایی که ما گه‌گاه هنگام عصبانیت به کار می‌بریم، اثرات مخرب ماندگار بر ذهن کودک خواهد گذاشت. مثلاً واژه‌هایی چون “بچه بد”، “چقدر بی‌ادبی” یا جملاتی مثل “از دستت خسته شدم”، “دیگه دوستت ندارم”و… آن‌چنان در ذهن او می‌ماند که ممکن است کودک باور کند حتماً همین‌گونه است. ذهن بچه‌ها به طور قابل ملاحظه‌ای تحت‌تأثیر عبارت‌هایی است که ما آن‌ها را خطاب می‌کنیم. پیامی که ما بزرگسالان در قالب چنین جملاتی به کودکانمان می‌دهیم، در ضمیر ناهشیارشان ثبت می‌گردد. 🧡 @maadar_khoob
* ♦️⁣آیا دیر نشستن نوزادان خطرناک است؟ * 💟اکثر نوزادان پس از اتمام ۶ ماهگی، بدون نیاز به کمک والدین می‌توانند بنشینند. پس از آن رفته رفته چهار دست و پا راه رفتن را فرا می‌گیرند. ⁣💟اکثر کودکان تا یک سالگی قادر به راه رفتن خواهند بود. البته همواره توجه داشته باشید که سن‌های ذکر شده، در مورد تمام کودکان یکسان نیست و بروز آن‌ها در برخی از نوزادان با تاخیر همراه خواهد بود. ⁣💟در صورتی‌که تاخیر در نشستن طولانی شد، باید به سرعت به متخصص کودکان مراجعه کرده و علت دیر نشستن نوزادان را جویا شوید. 🧡 @maadar_khoob