eitaa logo
معادشناسی
2.3هزار دنبال‌کننده
794 عکس
201 ویدیو
28 فایل
شرح مختصر بر کتاب شریف معادشناسی مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی قدس سره ✍صوت جلسات معادشناسی به مرور در کانال بارگزاری میشود.(حدود۱۰۰جلسه)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"حرص وآرزوی بلند" 🔺گویند روزی هارون الرشید به خاصّان و نَدیمان خود گفت: من دوست دارم شخصی که خدمت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم مشرّف شده و از آن حضرت حدیثی شنیده است، زیارت کنم تا بلاواسطه از آن حضرت آن حدیث را برای من نقل کند. (تا بتواند بر دیگران فخر بفروشد) 📌چون خلافت هارون در سَنه(سال) ۱۷۰هجری است و معلوم است که با این مدت طولانی یا کسی از زمان پیغمبر باقی نمانده ، یا اگر باقی مانده باشد در نهایت نُدرت خواهد شد. ملازمان هارون درصدد پیدا کردن چنین شخصی برآمدند و در اطراف و اکناف تفحّص نمودند🔍 ، هیچکس را نیافتند بجز پیرمرد عجوزی که قوای طبیعی خود را از دست داده و از حال رفته و فتور و ضعف کانون و بنیاد هستی او را در هم شکسته بود و جز نفس و یک مُشت استخوانی باقی نمانده بود. ❗️او را در زنبیلی گذارده و با نهایت درجه مراقبت و احتیاط به دربار هارون وارد کردند و یکسره به نزد او بُردند. 🔸هارون بسیار مسرور و شاد گشت که به منظور خود رسیده و کسی که رسول خدا را زیارت کرده است و از او سخنی شنیده ، دیده است. گفت: ای پیرمرد آیا خودت پیغمبر را دیده ای؟ عرض کرد: بلی هارون گفت: کِی دیدی؟ عرض کرد: در سنّ طفولیت بودم ، روزی پدرم دست مرا گرفت و به خدمت رسول الله صلّی الله علیه وآله آورد. و من دیگر خدمت آن حضرت نرسیدم تا از دنیا رحلت فرمود. هارون گفت: بگو ببینم در آن روز از رسول الله سخنی شنیدی یا نه؟ عرض کرد: بلی آن روز از رسول خدا این سخن را شنیدم که ... ادامه داستان👇👇
میفرمود:(یَشیبُ ابنُ آدم وَ تَشِبُّ مَعَه خَصلَتانِ الحِرصُ وَ طولُ الاَمَل) "ترجمه" (فرزند آدم پیر میشود و هرچه به سوی پیری میرود به مُوازات آن دو صفت در او جوان میگردد: یکی حِرص و دیگری آرزوی دراز) 😄هارون بسیار شادمان و خوشحال شد که روایتی را فقط با یک واسط از زبان رسول خدا شنیده است. دستور داد 💰یک کیسه زر به عنوان عطا(هدیه) و جائزه به پیر عجوز دادند و او را بیرون بردند. همین که خواستند او را از صحنِ دربار به بیرون ببرند ، پیرمرد ناله ضعیف خود را بلند کرد که مرا به نزد هارون برگردانید که با او سخنی دارم. گفتند: نمیشود. گفت: چاره ای نیست، باید سوالی از هارون بنمایم و سپس خارج شوم! زنبیلِ حامل پیرمرد را دوباره به نزد هارون آوردند. ⁉️هارون گفت: چه خبر است؟ پیرمرد عرض کرد: سوالی دارم. هارون گفت: بگو 🔹پیرمرد گفت:حضرت سلطان! بفرمایید این عطایی که امروز به من عنایت کردید فقط عطای امسال است یا هرساله عنایت خواهید فرمود؟ هارون الرشید صدای خنده اش بلند شد🤣 و از روی تعجب گفت: راست فرمود رسول خدا که هرچه فرزند آدم رو به پیری و فرسودگی رَوَد: دو صفتِ حرص و آرزوی دراز در او جوان میگردد. این پیرمرد رمق ندارد و من گمان نمیبُردم که تا درِ دربار زنده بماند ، حال میگوید آیا این عطا اختصاص به این سال دارد یا هرسال خواهد بود. @maadshenasii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادب.mp3
19.77M
ادب.ادب.ادب _______________________ سخنرانی حجت الاسلام بی پروا در شب رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها سال گذشته _______________________ 🔹هرکس از هرچه محروم شد به علت نداشتن ادب بود. ⁉️ادب یعنی چه که به هر کس هرچی دادند به خاطر اَدَبَش دادند؟ 🔹پیامبر به معاذ فرمود: ادب به مردم یاد بده 🔹حکومت پهلوی چوب بی ادبی اش را خورد. 🔹حضرت آدم و ابلیس هردو گناه کردند ولی یکی شد پیغمبر ودیگری رانده شده چون... 🔹حکایت عجیب از ادب آقاسیدعلی قاضی قدس سره ⁉️چرا ساحران در زمان فرعون درنهایت به شهادت رسیدند؟ 🌹ادب قمر بنی هاشم علیه السلام نسبت به خدا و امام... ⁉️چرا امام حسین به حضرت عباس فرمودند:فدات شوم؟ ⁉️آیا واقعا امام حسین فدای دین شد؟ 🌹ادب حضرت ام البنین سلام الله علیها عجیب بود میشود گوش کنید ولذت ببرید @maadshenasii
🌹اللهم صلّ علی محمد و آل محمد🌹
مشاهده عذاب قبر مادر 🔹 مرحوم آية الحقّ‌ عارف عظيم الشَّأن آقاى حاج ميرزا على آقا قاضى رضوان الله عليه كه ميفرمود: 🕌در نجف أشرف در نزديكى منزل ما، مادر يكى از دخترهاى أفندى‌ها فوت كرد. (افندی: سُنّی عثمانی مذهب) اين دختر در مرگ مادر بسيار ضجّه ميكرد😭 و جدّاً متألّم و ناراحت بود و با تشييع كنندگان تا قبرِ مادر آمد و آن‌قدر ناله كرد كه تمام جمعيّت مشيّعين را منقلب نمود. تا وقتى كه قبر را آماده كردند و خواستند مادر را در قبر گذارند فرياد ميزد كه من از مادرم جدا نمى‌شوم؛ هر چه خواستند او را آرام كنند مفيد واقع نشد. 🔺ديدند اگر بخواهند اجباراً دختر را جدا كنند، بدون شكّ‌ جان خواهد سپرد. بالأخره بنا شد مادر را در قبر بخوابانند و دختر هم پهلوى بدنِ مادر در قبر بماند،ولى روى قبر را از خاك انباشته نكنند و فقط‍‌ روى آنرا از تخته‌اى بپوشانند و سوراخى هم بگذارند تا دختر نميرد و هر وقت خواست از آن دريچه و سوراخ بيرون آيد. 🔸دختر در شب اوّل قبر، پهلوى مادر خوابيد؛فردا آمدند و سرپوش را برداشتند كه ببينند بر سر دختر چه آمده است،ديدند تمام موهاى سرش سفيد شده است. ⁉️گفتند:چرا اين‌طور شده است‌؟ گفت:هنگام شب، من كه پهلوى مادرم خوابيده بودم، ديدم دو نفر از ملائكه آمدند و در دو طرف ايستادند و يك شخص محترمى هم آمد و در وسط‍‌ ايستاد. ادامه...👇👇
آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد او شدند و او جواب ميداد سؤال از توحيد نمودند جواب داد: خداى من واحد است، و سؤال از نبوّت كردند جواب داد: پيغمبر من محمّد بن عبد الله است. ⁉️سؤال كردند:امامت كيست‌؟ آن مردِ محترم كه در وسط‍‌ ايستاده بود گفت: لَسْتُ‌ لَهُ‌ بِإمامٍ‌ ؛من امام او نيستم. 😱در اينحال آن دو فرشته چنان گُرز بر سر مادرم زدند كه آتش به آسمان زبانه مى‌كشيد. من از وحشت و دهشت اين واقعه به اين حال كه مى‌بينيد درآمده‌ام. 💬مرحوم قاضى رضوانُ‌ الله عَليه ميفرمود:چون تمام طائفۀ دختر،سنّى مذهب بودند و اين واقعه طبق عقائد شيعه واقع شد،آن دختر شيعه شد و تمام طائفۀ او كه از أفندى‌ها بودند همگى به بركت اين دختر شيعه شدند. ___________________________ ✍قطعا مشاهده عذاب قبرمادر با چشم سر نبوده لذا مطالبی در توضیح این داستان در صوت جلسات معادشناسی بیان شده است. @maadshenasii
❤️از حجم بالای محبت دوستان و احساس رضایتشون در پیام هایی که میدهند تشکر میکنم که حقیقتا باعث شوق بیشتر به ادامه کار میشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مِی و مِیخانه چیست⁉️ میخانه اصلی کجاست⁉️ درکلام نورانی ولذت ببرید. @maadshenasii
❗️به استقبال مرگ❗️ ‼️عجيب است كه انسان با فرار از_مرگ چگونه خود را به مرگ نزديك می كند! از خيابان تند می دود به ماشين نخورد، همان سرعت موجب تصادف و مرگ او می گردد! در ظاهر فرار از_مرگ است و در واقع استقبال از_مرگ. چه بسا به طبيب مراجعه می كند كه مرضش معالجه شود، با اندك اشتباه طبيب می ميرد! به بيمارستان می رود تا با عمل جرّاحى قدرى در دنيا بيشتر زيست كند چه بسا در زير كارد جرّاح جان می سپرد! @maadshenasii
❗️ایستگاه آخر❗️ بهشت، اِنتهای سفر آنانی است كه از فرامین الهی سرکشی نکرده و از توجه به زينت های دنیا رو گردانده اند و به اصلاح نفس خود مشغول شده‏ اند و ازدیگران سبقت گرفته‏ اند، آتش نهایت سیر کسانی است که تنها به این دنیا دل بسته اند و مقصّرند. @maadshenasii
"بمان و برای خودت کار کن" شخصى خدمت حضرت امام صادق عليه السّلام رسيد و عرضه داشت: از دنيا خسته شدم، و از خدا آرزوی مُردن مي‌كنم. حضرت به او فرمودند: از خدا آرزوى حيات و زندگى كن! براى آن‌كه اطاعت خدا كنى نه معصيت؛ اگر تو در دنيا زنده بمانى و اطاعت كنى، بهتر است از آن‌كه بميرى، نه معصيت كنى و نه اطاعت‏... @maadshenasii
✍انسانی که سعی می‌کند معنی واقعى مرگ را بفهمد و بعلاوه خود را مستعدّ آن بنمايد؛ زیرک و تیز فهم است. @maadshenasii
جذاب "مردِ عجیب" (قسمت اول) علامه حسینی طهرانی قدّس سره مینویسند: 🔺دوستى داشتم از اهل شيراز به‌نام «حاج مؤمن» بسيار مرد صافى ضمير و روشن دل و با ايمان و تقوى بود، و اين حقير از دعاهاى او و استشفاع از او اميدها دارم. 🌷مى‌گفت: خدمت حضرت حجّة بن الحسن العسكرىّ (عجّل الله فرجَه الشّريف) مكرّر رسيده‏ام. 🔸از جمله مى‏گفت: يكى از ائمّه جماعت شيراز روزى به من گفت: بيا با هم برويم به زيارت حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليه السّلام) و يك ماشين دربست اجاره كرد و چند نفر از تجّار همراه او بودند. حركت نموده به شهر قم رسيديم و در آن‌جا يكى دو شب براى زيارت حضرت معصومه (عليها السّلام) توقّف كرديم. و براى من حالات عجيبى پيدا مى‏شد و ادراك بسيارى از حقائق را مى‏نمودم. حركت كرديم به طرف طهران و سپس به طرف مشهد مقدّس. 🔹از نيشابور كه گذشتيم ديديم يك مردى به صورت عامى در كنار جادّه به طرف مشهد مي‌رود و با او يك كوله پشتى بود كه با خود داشت. اهل ماشين گفتند اين مرد را سوار كنيم ثواب دارد، ماشين هم جا داشت. ماشين توقّف كرده چند نفر پياده شدند و از جمله آنان من بودم، و آن مرد را به درون ماشين دعوت كرديم. قبول نمى‏كرد، تا بالاخره پس از اصرار زياد حاضر شد سوار شود به شرط آن‌كه کنار من بنشيند و هر چه بگويد من مخالفت نكنم. 🌿سوار شد و پهلوى من نشست، و در تمام راه براى من صحبت مي‌كرد و از بسيارى از وقايع خبر مى‏داد و حالات مرا يكايك تا آخر عمر گفت. و من از اندرزهاى او بسيار لذّت می بردم و برخورد به چنين شخصى را از مواهب بزرگ پروردگار و ضيافت حضرت رضا (عليه السّلام) دانستم. تا كم كم رسيديم به قدمگاه و به موضعى كه شاگرد شوفرها از مسافرين «گنبدنما» مي‌گرفتند.‌ همه پياده شديم... ✍این داستان ادامه دارد... @maadshenasii
معادشناسی۱۱.mp3
33.67M
شرح مختصر کتاب ... «جلسه یازدهم، تبیین اِجمالی مقام اولیاءالهی و سِیرِ آنها» (حجت الاسلام بی پروا) ----------------------------------------------------------------------- 📖 توصیه می‌شود برای استفاده بیشتر از مباحث، کتاب معادشناسی مرحوم علامه طهرانی قدّس سره (جلد دوم، مجلس نهم تا ابتدای صفحه۶۴) مطالعه شود. ----------------------------------------------------------------------- ⁉️ ولیّ الله به چه معناست و چگونه انسان میتواند به آن مقام برسد؟ ⁉️ چگونه انسان میتواند به مقامی برسد که حتّی فکرِگناه را هم نکند؟ ⁉️ ریشه همه گناهان چیست و چگونه می‌شود آن را سوزاند؟ ⁉️ منظور از توحید اَسمائی و صفاتی اِجمالاً چیست؟ ⁉️ فناء ذاتی به چه معناست و حال کسی که به آن مقام می‌رسد چگونه است؟ ⁉️ منظور جناب حافظ از "دروغ وعده بودن" محبوبِ ازلی چیست؟ ⁉️ چرا شیطان راهی به اولیاءخدا ندارد؟ ⁉️ منظور از "یَدُالله، عین الله و..." چیست؟ ⁉️ چرا نام فرشته حاکم بر بهشت رضوان است؟ ⁉️ چرا اولیاءالهی خوف و حُزنی ندارند؟ ⁉️ چگونه می‌توانیم در زندگی، آرامش حقیقی و بدون اضطراب داشته باشیم؟ @maadshenasii
معادشناسی
شرح مختصر کتاب #معادشناسی... «جلسه یازدهم، تبیین اِجمالی مقام اولیاءالهی و سِیرِ آنها» (حجت الاسلام
"تصحیح" صوتی که صبح بارگزاری شده بود برای جلسه دوازدهم بود که تصحیح شد.😄 پوزش🙏 لذا صوت دوازدهم رو هم نیز در کانال گذاشتم.👇
معادشناسی۱۲.mp3
34.18M
شرح مختصر کتاب ... « جلسه دوازدهم، اولیاءالهی از منظر امیرالمؤمنین علیه‌السلام» (حجت الاسلام بی پروا) ----------------------------------------------------------------------- 📖 توصیه می‌شود برای استفاده بیشتر از مباحث، کتاب معادشناسی مرحوم علامه طهرانی قدّس سره (جلد دوم، مجلس نهم ازصفحه۶۴تا ابتدای صفحه۹۱) مطالعه شود. ----------------------------------------------------------------------- ⁉️ درجات ایمانِ اولیاء خدا چگونه است؟ 🔹 مجاهده در تمام زندگی باید استمرار داشته باشد. ⁉️ چرا خداوند در همین دنیا به اولیاء خودش بشارت داده است؟ 🔹 منظور از نعمت در قرآن "ولایت" است. ⁉️ حالات اولیاءالهی در نگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام چگونه است؟ 🔹 صحنه های زیبا از زندگی اولیاءخدا... ⁉️ دوستی با آنچه مردم با آن دشمنند، یعنی چه؟ ⁉️ چگونه خداوند با اولیائش صحبت می‌کند؟ ⁉️ اَیّامُ الله چه آثاری دارد؟ 🔹 حساب کشی اولیاءخدا از خودشان... 🔹 ویژگی‌های انسانی که در چشمِ امیرالمؤمنین علیه‌السلام بسیار بزرگ بود. ⁉️ دلگرم کننده‌ترین و شیرین‌ترین مسئله برای مؤمنین چیست؟ @maadshenasii
"مردِ عجیب" (قسمت دوم) موقع 🥘غذا بود، من خواستم بروم و با رفقای خود كه از شيراز آمده‏ايم و تا بحال سر يك سفره بوديم غذا بخورم. 🔹گفت: آنجا مرو! بيا با هم غذا بخوريم. من خجالت كشيدم كه دست از رفقاى شيرازى كه تا به حال مرتباََ با آن‌ها غذا می خورديم بردارم و یکباره ترك رفاقت نمايم، ولى چون ملتزم شده بودم كه از حرف‌هاى او سرپيچى نكنم لذا بناچار موافقت نموده، با آن مرد در گوشه‏ اى رفتيم و نشستيم. 🌿از خرجين خود دستمالى بيرون آورد، باز كرده گويا نان تازه در آن بود با كشمش سبز كه در آن دستمال بود، شروع به خوردن كرديم و سير شديم؛ بسيار لذّت بخش و گوارا بود. 🔸در اينحال گفت: حالا اگر می خواهى به رفقاى خود سرى بزنى و تفقّدى بنمائى عيب ندارد. من برخاستم و به سراغ آن‌ها رفتم و ديدم در كاسه‏ اى كه مشتركاً از آن می خورند خون است و كثافات، و اين‌ها لقمه بر ميدارند و می خورند و دست و دهان آن‌ها نيز آلوده شده و خود اصلا نمی دانند چه می كنند؛😱 و با چه مزه‏ اى غذا می خورند. هيچ نگفتم، چون مأمور به سكوت در همه احوال بودم. به نزد آن مرد بازگشتم. ❗️گفت: بنشين، ديدى رفقايت چه می خوردند؟ تو هم از شيراز تا اينجا غذايت از همين چيزها بود و نمی دانستى؛ غذاى حرام و مشتبه چنين است. از غذاهاى قهوه خانه‏ ها مخور؛ غذاى بازار كراهت دارد. ♻️گفتم: إن شاء الله تعالى، پناه می برم به خدا. گفت: حاج مؤمن! وقت مرگ من رسيده، من از اين تپّه می روم‏ بالا و آنجا می ميرم. اين دستمال بسته را بگير، در آن پول است، صرف غسل و كفن و دفن من كن. و هر جا را كه آقاى سيّد هاشم صلاح بداند همانجا دفن كنيد. (آقاى سيّد هاشم همان امام جماعت شيرازى بود كه با او به مشهد آمده بودند.) ‼️گفتم: اى واى! تو می خواهى بميرى؟! گفت: ساكت باش! من می ميرم و اين را به كسى مگو. سپس رو به مرقد مطهّر حضرت ايستاد و سلام عرض كرد و گريه بسيار كرد و گفت: ... ✍این داستان ادامه دارد... @maadshenasii
"مردِعجیب" (قسمت آخر) سپس رو به مرقد مطهّر حضرت ايستاد و سلام عرض كرد و 😭گريه بسيار كرد و گفت: تا اينجا به پابوس آمدم ولى سعادت بيش از اين نبود كه به كنار مرقد مطهّرت مشرّف شوم. از تپّه بالا رفت و من 😳حيرت زده و مدهوش بودم، گویى زنجيرِ فكر و اختيار از كفم بيرون رفته بود. به بالاى تپّه رفتم، ديدم به پشت خوابيده و پا رو به قبله دراز كرده و با لبخند جان داده است؛ گویى هزار سال است كه مُرده است. 🔺از تپّه پائين آمدم و به سراغ حضرت آقا سيّد هاشم و سائر رفقا رفتم و داستان را گفتم. خيلى تأسّف خوردند و از من مؤاخذه كردند چرا به ما نگفتى و از اين وقايع ما را مطّلع ننمودى؟ 🔸گفتم: خودش دستور داده بود، و اگر می دانستم كه بعد از مُردنش نيز راضى نيست، حالا هم نمی گفتم. راننده ماشين و شاگرد و حضرت آقا و سائر همراهان همه تأسّف خوردند، و همه با هم به بالاى تپّه آمديم و جنازه او را پائين آورده و در داخل ماشين قرار داديم و به سمت مشهد رهسپار شديم. 🌿حضرت آقا می فرمود: حقا اين مرد يكى از اولياى خدا بود كه خدا شرف صحبتش را نصيب تو كرد، و بايد جنازه‏ اش به احترام دفن شود. وارد مشهد مقدّس شديم. حضرت آقا يكسره به نزد يكى از علماى آنجا رفت و او را از اين واقعه مطّلع كرد. 💎او با جماعت بسيارى آمدند براى تجهيز و تكفين؛ غسل داده و كفن نموده و بر او نماز خواندند و در گوشه‏ اى از صحن مطهّر دفن كردند، و من مخارج را از دستمال می دادم. چون از دفن فارغ شديم، پول دستمال نيز تمام شد. @maadshenasii
🌹نگران مباش🌹 🌱مومنی که در ایثار، گذشت، انفاق، اطعام و صیقل زدن نفس امّاره هیچ کوتاهی نکرده است، آن دنیا(آخرت) برایش جای غصّه نيست، خستگى نيست، مرض اعصاب نيست، دغدغه نيست، دشمن نيست، تهديد نيست. آنجا عالم حيات است، جمال مطلق است، تلألؤ نورانيّت موجودات پاك و مجرّد است، ارواح پاك فرشتگان و انبياء و ائمّه و اولياى خداست. آنجا معدن عظمت و عزّ قدس است، و نور محض و عرفان خالص است. 💠لذا مؤمن هيچ نگرانى ندارد ... @maadshenasii