🍃آرزوی لقاء خدا🍃
مومن آرزوى لقاى خدا را دارد،
زيرا می بيند نتيجه زحمات عمرش ضايع نشده،
و لحظه مرگ كه پا از اين مرحله بيرون گذارد همه در مقابل ديدگانش مهيّا و آماده است.
اجر و پاداش، بهشت و رضوان، لقاء حضرت محبوب، همه و همه حاضرند؛
✨آنچه در دنيا براى او مخفى بوده در اينجا آشكارا شده است.
#معادشناسی
#علامه_طهرانی
@maadshenasii
❓معنی جهنم چیست؟
جهنّم مملوّ از شهوات ولذّات بی بند و بار، و دروغ و غیبت و خیانت وفسق و فجور و قمار و شرب خمر و تعدّی به اموال و نوامیس مردم و تجاوز به حقوق زن و فرزند و همسایه و شریک و رفیق و عالِم و امام و پیمبر است.
🔺چشمِ بی بند و بار باز است ، هرچه را بخواهد می بیند.
❗️راه دوزخ راه عنان گسیختگی و راه بی بند و باری و راه عدم تعهّد و فقدان مسئولیت است.
♨️باری، کسی که در دنیا روی میزان صحیح مشی ننماید و بر اساس وظایف انسانیت عمل نکند، و خود را مهمل پنداشته و بی حساب و کتاب فرض کرده و...
🔻در دستگاه انتظام این عالَم مسئول بوده و مورد مواخذه قرار خواهد گرفت و به پاداش و کیفر اعمال خود خواهد رسید.
📌اینست معنی جهنّم.
#معادشناسی
#علامه_طهرانی
@maadshenasii
🔺راه بهشت مشحون و مملوّ است از ناگواریها و شکیبایی در برابر آنها...
🌿مثلا انسان میخواهد به فقرا اطعام کند، از یتیم دستگیری بنماید؛ این محتاج به فعالیت است، زحمت است، محتاج صرف مال و آسایش است.
انسان میخواهد نمازشب بخواند، شب است، در خواب خوش فرو رفته🛌 ، نسیم ملایم میوَزد؛ از خواب برخاستن و بستر آرام و راحت را ترک کردن مشکل است.
در ماه رمضان در روزهای 🌖گرم و طولانی روزه گرفتن مشکل است.
🔸جهاد کردن در راه خدا و از وطن دور شدن و جان خود را هدف تیر وشمشیر قرار دادن مشکل است.
🔹با اخلاق نیکو با مردم سر و کار داشتن و عفو و اغماض نمودن و از تعدّی و تجاوز آدم جاهل گذشتن مشکل است ...
✍خلاصه آنکه اگر انسان بخواهد در دنیا شرافتمندانه زیست کند و کردار خود را بر پایه فضیلت و پاکی قرار دهد، و در مقام عبودیّت و تسلیم اوامر حق متعال سستی نورزد...
باید مردِ خدا با قدم راستین در این میدان مجاهده گام بردارد.
♻️چون اینها راه بهشت و رضوان و مقدمه طهارت و تهذیب نفس است؛ وتا نفس پاک نشود و مهذّب نگردد، وصول به بهشت امکان پذیر نخواهد بود.
#معادشناسی
#علامه_طهرانی
@maadshenasii
⁉️در آن عالَم برای مومن چه خبر است؟
در آنجا عالم فضای واسع است، عالم عظیم است.
🌼غصه نیست، خستگی نیست، مرض اعصاب نیست، دغدغه نیست، دشمن نیست، تهدید نیست.
🌹آنجا عالَم حیات است، حیات محض است، مرکز نشر حیات به عوالم است، جمال(زیبایی) مطلق است، تلالو نورانیت موجودات پاک و مجرّد است، ارواحِ پاکِ فرشتگان و اَنبیاء و ائمه و اولیای خداست.
🌷آنجا معدنِ عظمت و عزّ قدس است، و نور محض و عرفانِ خالص است.
🌿لذا مومن هیچ نگرانی ندارد بلکه از چنین مرگی استقبال میکند و پیشواز میرَود.
#معادشناسی
#علامه_طهرانی
@maadshenasii
امروز در یکی از کتابهای مرحوم #علامه_طهرانی داستانی را خواندم که در ادامه مقداری از آن را تقدیمتان میکنم...
[بعد از خواندن داستان]با خودم گفتم:
❗️خوشبحال آنهایی که برای خودشان کاری کردند...
❗️خوشبهال آنهایی که از عمرشان، ساعاتشان، شبهایشان، روزهایشان استفاده کردند،
❗️خوشبحال آنهایی که لبخندِ رضایتِ امام زمانشون رو دیدند
خلاصه...
🌿خوشا آنانکه الله یارشان بی
🌿بحمد و قل هو الله کارشان بی
🌿خوشا آنانکه دایم در نمازند
🌿بهشت جاودان بازارشان بی
😭خدایا عُـمرِ ما داره میره ولی دستــمون خالیه...
اما داستان...👇
#داستان تهجّد مرحوم سيد احمد كربلائي در مسجد سهله
🔺حضرت علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی:
مرحوم آقا سيّد جمال الدّين براي حقير (علامه طهرانی )نقل كردند كه:
🔸... تا يك شب كه بر حسب معمول به مسجد سهله آمدم براي عبادت.
و عادت من اين بود كه به دستور استاد هر وقت شبها به مسجد سهله ميرفتم،
اوّلاً نماز مغرب و عشاء را بجاي ميآوردم و سپس اَعمالِ وارده در مقامات مسجد را انجام ميدادم،
و پس از آن دستمالي را كه در آن نان و چيزي بود به عنوان غذا باز ميكردم و مقداري ميخوردم،
آنگاه قدري استراحت نموده و ميخوابيدم،
و سپس چندين ساعت به اذان صبح مانده برميخواستم و مشغول نماز و دعا و ذكر و فكر ميشدم؛
و در موقع اذان صبح نماز صبح را ميگزاردم و تا اوّل طلوع آفتاب به بقيّه وظائف و اعمال خود ادامه ميدادم، آنگاه به نجف مراجعت مينمودم.
🔸در آن شب كه نماز مغرب و عشاء و اعمال مسجد را بجاي ميآوردم و تقريباً دو ساعت از شب ميگذشت، همينكه نشستم و دستمال خود را باز كردم تا چيزي بخورم، هنوز مشغول خوردن نشده بودم كه صداي مناجات و نالهاي بگوش من رسيد، و غير از من هم در اين مسجد تاريك احدي نبود.
🔹اين صدا از ضلعِ شمالي، وسط ديوار مسجد، درست در مقابل و روبروي مقام مطهّر حضرت امام زمان عجّل اللَه تعالي فرجه شروع شد،
و بطوري جذّاب و گيرا و توأم با سوز و گداز و ناله و اشعار عربي و فارسي و مناجاتها و دعاهاي عالية المضامين بود كه بكلّي حال ما را و ذهن ما را متوجّه خود نمود
ادامه...👇👇
‼️من نتوانستم يك لقمه از نان بخورم، و دستمال همينطور باز مانده بود و نتوانستم بخوابم و استراحت كنم، و نتوانستم به نماز شب و دعا و ذكر و فكر خود بپردازم؛ و همينطور متوجّه و منصرف بسوي او بودم.
🌹صاحب صدا ساعتي گريه و مناجات داشت و سپس ساكت ميشد. قدري ميگذشت، دوباره مشغول خواندن و درد دل كردن ميشد. باز آرام ميگرفت و سپس ساعتي مشغول ميشد و آرام ميگرفت. و هر بار كه شروع ميكرد به خواندن، چند قدمي جلوتر ميآمد، بطوري كه قريب به اذان صبح كه رسيد در مقابل مقام مطهّر امام زمان ارواحنا فداه رسيده بود.
😭در اين حال خطاب به حضرت نموده و پس از گريه طولاني و سوز و نالهٔ شديد و دلخراش اين اشعار را با تخاطب و گفتگوي با آن حضرت خواند:
🌿ما بدين در، نه پي حشمت و جاه آمدهايم
🌿از بد حـادثه اينـجـا به پـنـاه آمدهايم
🌿رهرو منزل عشقيم و ز سر حدّ عدم
🌿تا به اقليم وجود اين همه راه آمدهايم
🌿سبزۀ خطّ تو ديديم و ز بستان بهشت
🌿به طـلبـكاري اين مــهـرگيـاه آمدهايم
🌿با چنين گنج كه شد خازن او روح امين
🌿به گــدائي بـه در خـانۀ شـاه آمدهايم
🌿لنگر حلم تو اي كشتي توفيق كجاست
🌿كه در اين بحر كرم غرق گناه آمدهايم
🌿آبرو ميرود اي ابر خطاشوي ببار
🌿كه بـديوان عـمل نامه سياه آمده ایم
🌿آبرو ميرود اي ابر خطاشوي ببار
🌿كه بـديوان عـمل نامه سياه آمدهايم
🌿حافظ اين خرقۀ پشمينه بينداز كه ما
🌿از پي قـافله با آتش آه آمدهايم
🔸و ديگر ساكت شد و هيچ نگفت و در تاريكي چندين ركعت نماز گزارد تا سپيده صبح دميد.
آنگاه نماز را بجاي آورده و مشغول به خود در تعقيبات و ذكر و فكر بود تا آفتاب دميد.
❗️ آنوقت برخاست و از مسجد خارج شد. و من تمام آن شب را بيدار بودم و از همه كار و بار خود واماندم و مات و مبهوت وي بودم.
چون خواستم از مسجد بيرون شوم، از سرخدمۀ آنجا كه اطاقش خارج از مسجد و در ضلع شرقي بود پرسيدم: اين شخص كه بود؟!
⁉️آيا شما او را ميشناسيد؟!
✅گفتند: آري! اين مردي است به نام سيّد احمد كربلائي، بعضي از شبهاي خلوت كه در مسجد كسي نيست ميآيد، و حال و وضعش همينطور است كه ديديد.
ـ📚توحيد علمي و عيني، از ص ٢٠
#امام_زمان
@maadshenasii