eitaa logo
مـاء معـین
1.3هزار دنبال‌کننده
431 عکس
138 ویدیو
111 فایل
اَتـمَنّٰاك ⚘ https://t.me/maae_maeinhttps://www.instagram.com/maae_maein ادمین محترم! فوروارد یا کپی با آی‌دی.
مشاهده در ایتا
دانلود
روی مرز، بین ماندن‌ و برای همیشه عبور کردن، کدام نوا بود که نگهم داشت؟ کدام قلابِ نامرئی توی دلم بود که دورتر نشدم؟ به کدام نخ، بند بودم؟ شعبان! یادم بماند تو در دنیایی که خاموش بود، می‌توانستی سوسوهای آخر باشی! من، همان وقت‌هایی که از شک به نفس‌نفس افتاده بودم، مناجات تو بود که خستگی‌ام را در کرد. مرکز وزیدن نوازنده‌ترین نسیم‌ها، شعبان! این یک قدم تا مهمانی همراهی‌ام کن. - امیرحسین معتمد @maae_maein
امام صادق علیه‌السلام: چون خدا مؤمن را از قبرش در آورد، تمثالی با او خارج شود که در جلو او راه رود، و هر گاه مؤمن یکی از هراس‌های روز قیامت را بیند تمثال به او گوید: «نترس و غم مخور، ترا مژده باد به شادی» ... مؤمن به او گوید: «چه خوب کسی بودی تو ... تو کیستی؟» تمثال گوید: «من آن شادی‌ای هستم که در دنیا به برادر مؤمنت رساندی». - الکافی، ج۲، ص۱۹۰ @maae_maein
پ.ن: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ..
و هر که به تو پناه برد پناه یافت و همانا پنــاه به تــو آوردم ای معبــود ِ من ..🤍 @maae_maein
که مولایمان ابوتراب فرمود؛ إذا اشْتَدَّ الفَزَعُ فإلى اللهِ المَفْزَعُ هرگاه بی‌تابی شدّت گرفت، بايد به خدا پناه برد. - تنبيه الخواطر : ۲/۱۵۴ @maae_maein
[اگر] کسی معرفت پیدا کند، مسئله ظهور امام و غیبت امام را می‌فهمد. [در حقیقت] ما [او را] نمی‌بینیم، او ما را می‌بیند؛ ما کلامش را نمی‌شنویم، او کلام ما را می‌شنود... ما معرفتمان ناقص است. عینک ما یک[مقدار] تاری دارد والّا آنها (ائمه علیهم‌السلام) که ما را می‌بینند. - العبد، محمدتقی بهجت، کتاب حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف @maae_maein
اکسیر کن مرا به عیار ِ نگاه ِ خود ..
فرزند ِ هل أتی نظری کن که بی شما دنیای ما فقیر و یتیم و اسیر شد ... @maae_maein
صبر یک کاسه است. هر بار که کاسه صبرم پُر می‌شود، می‌دهمش به دست خدا. او کاسه صبر را از دستم می‌گیرد و خالی می‌کند و دوباره پس می‌دهد. این کاسه هی پُر و خالی می‌شود؛ هی پُر و خالی می‌شود؛ هی پُر و خالی... گاهی به من می‌گوید: قشنگش کن. شیرینش کن. صبرِ جمیل! صبر اما تلخ است. مزّه زهر می‌دهد. شِکَرِ می‌ریزم توی آن، شِکَرِ شُکر. دارچین می‌پاشم روی آن؛ دارچینِ دعا. می‌گویم ببین شیرینش کردم. تزئینش کردم. می‌گیرد و یک کاسه‌ی بزرگتر می‌دهد. می‌گوید همه چیز را بریز توی همین. هم نعمت را و هم نقمت را. هم سفیدبختی‌ها و هم سیاه‌بختی‌هایت را. کاسه کاسه صبر بین ما رد و بدل می‌شود. انگار قرار است تمام دریاچه‌های خشک و خالی جهان به کاسه کاسه صبر من پُر شود. می‌گویم: اگر کاسه‌ام بشکند، صبرم را در چه بریزم؟ می‌گوید: آن روز دستم را پیمانه می‌کنم برایت. امروز انگار همان روز است. کاسه‌ام شکسته، دستش اما پیمانه است... - عرفان نظرآهاری @maae_maein