✅نشانه صلوات خدا بر مؤمنان: بي تابي براي نماز و لذّت جان دادن
🔸فرمود هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلاَئِكَتُهُ؛ خداي سبحان آن تصليه، آن رحمت خاص را نصيب شما ميكند.
🔸آن رحمت تشريعي را كه نصيب همه كرده است ولي اين گرايش، اين علاقه، اين كوشش [چيز ديگر است]
🔸ميبينيد بعضيها همين كه اول وقت ميشود براي نماز اول وقت بيتاباند.
🔸بعضيها متأسفانه ميبينيد با اينكه دارند اذان ميگويند اينها مرتب اطراف حرم دارند ميگردند، مشغول بيع و شراء هستند، نماز ميخوانند امّا آن حساسيّت را ندارند.
🔸اين گرايش، اين طپش، اين علاقه كه من با خداي خودم در اولين فرصت گفتگو كنم اين يك نورانيّتي است در قلب هر كسي نيست.
🔸اگر اين نورانيّت پيدا شد بداند اين صلوات الهي است ...
🔸اگر كسي مؤمن باشد خدا در دنيا نسبت به او يك برخورد خاص دارد (يك)، بعد از دنيا هم نسبت به او يك برخورد ويژه دارد (دو)
🔸در دنيا اين گرايشها و اين علاقهها و اين محبتها و اين فرصتها را در اختيار او قرار ميدهد؛ بعد از مرگ هم با سلامت هستند.
🔸درست است هنگام مُردن فشار هست، يا در طليعه قبر و برزخ فشار هست، يا در ساهره قيامت فشار هست ... اما در همه اين موارد كه يوماللّقاء است او راحت راحت است، در کمال سلامت است، تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلاَمٌ ... بعد از دنيا هم تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلاَمٌ
🔸انسان در حال احتضار تمام مجاري ادراكياش بسته ميشود، يعني حتي نزديكترين ارحامش را كه فرزندان او هستند نميشناسد، لكن فرشتههاي رحمت و اولياي الهي را -كه ميآيند در كنار او- ميبيند...
🔸الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَيْكُمُ؛ فرشتهها با سلام وارد ميشوند، با سلام عرض ارادت ميكنند، با سلام قبض روح ميكنند.
🔸هيچ لذّتي براي مؤمن در تمام مدت عمر به اندازه لذّت جان دادن نيست؛ چنين فضيلتي است! ...
🔸او در كمال راحتي اصلاً يادش نيست كه زن و بچه داشت؛ وقتي يادش نباشد كه نگران نيست!
🔹برگرفته از درس تفسير قرآن حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره احزاب، آيات 41 الي 48
✅چرا عده ای روزانه تغییر جهت میدهند؟
🔸ما معمّايي داريم گِرهخورده است، نميدانيم اين گِرهاش از كجا باز ميشود، قرآن آمده بگويد اين چيزي كه براي شما روشن است و به دنبال گِره آن ميگرديد من براي شما گرهگشايي ميكنم.
🔸شما كه فقير هستيد، فقرتان كه مشخص است اما نميدانيد به چه كسي بايد تكيه كنيد.
🔸اگر سخن از بت و بتكده باشد از آنها كاري ساخته نيست؛ اگر سخن از زيد و عمرو باشد از آنها كاري ساخته نيست.
🔸اينكه فرمود «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ» همين است؛ بسياري از مردم فقرشان را ميدانند، مشهود است اما خيال ميكنند با فلان مسأله حل ميشود.
🔸اينكه ميبينيد روزانه تغيير مسير ميدهند، تغيير خط ميدهند، تغيير جهت ميدهند براي آن است كه خيال ميكنند اگر قدرت به دست زيد رسيد زيد مشكل را حل ميكند، اگر قدرت به دست عمرو باشد عمرو مشكل را حل ميكند.
🔸اكثر اهل ايمان گرفتار اين شرك رقيقاند (وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ) [در حالی که] همه را او دارد تدبير ميكند، وقتي همه را او دارد تدبير ميكند بنابراين ما به همه احترام ميكنيم چون بندگان خدا هستند و از هيچ كس كار نميخواهيم چون همه اينها نيازمند الهياند.
🔸و به خداي خود مرتبطيم و خداي سبحان «مقلّبالقلوب» است، دلهاي آنها را گرايش ميدهد مشكل ما هم حل ميشود ما هم مشكل ديگران را حل ميكنيم...
🔸تمام مشكل ما اين است كه ما نميدانيم به چه كسي بايد مراجعه كنيم.
🔸ما غالباً ميگوييم خدا هست ولي ...، خدا هست اما ...؛ اين «اما» و «ولي» ميشود «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ»
🔸اين است كه آن بزرگواران ميگويند ما اگر به جاي اشك، خون جاري بكنيم جا دارد براي اينكه عمري را بيراهه رفتيم خيال كرديم از زيد كاري ساخته است، از او تعريف كرديم، خيال كرديم چيزي كه عمرو به ما نداد كار دست او بود، از او گلايه داريم.
🔸اين قبول و نكول، اين مدح و قدح، اين مدح و هجو، اينها براي همان است كه ما نميدانيم به چه كسي تكيه كنيم.
🔹گزیده درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره فاطر، آیات 10 الی 12
✅ سرّ عکس العمل بد کفّار در برابر آیات الهی
🔸وقتي كسي مؤمن باشد، آيات الهي بر او تلاوت ميشود «زَادَتْهُمْ إِيمَاناً»؛ وقتي كافر باشد آيات الهي بر او تلاوت ميشود «فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَي رِجْسِهِمْ» ...
🔸سرّش اين است كه الآن شما بهترين ميوه و شادابترين ميوه را وقتي به يك انسان سالم ميدهيد، اين تناول ميكند و فربه ميشود.
🔸ولي كسي كه دستگاه گوارش او به زخم مبتلاست و ميوه خام براي او ضرر دارد هر چه اين ميوه شيرين و پرآب را بيشتر مصرف بكند دردش بيشتر ميشود؛ اين ميوه تقصير ندارد، او در برابر اين ميوه يك عكسالعمل حادّي دارد.
🔸آيات الهي نور است، هرگز كسي را گرفتار ظلمت نميكند ولي قلب انسان تيره كه در برابر اين نور قرار ميگيرد عكسالعملي نشان ميدهد به صورت كفر و ارتداد و اشكال؛ لذا دردش افزوده ميشود.
🔸پس «و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» اما «وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَاراً» همين آيه باعث ميشود كه مرض اينها بيشتر بشود براي اينكه اينها كه «فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» وقتي آيه الهي ميآيد اينها انكار تازه دارند، نفرت تازه دارند، استكبار تازه دارند، سيّئهاي بر سيّئات اينها افزوده ميشود.
🔸اين سيّئهاي كه بر سيّئات اينها افزوده ميشود منشأش آمدنِ اين آيه است؟ نه ـ معاذ الله ـ آيه، سيّئه را اضافه كند.
🔸آيه مثل ميوه شاداب و شيرين است؛ اين در برابر آن، عكسالعمل بد و تلخ و زشت نشان ميدهد، بيمارياش بيشتر ميشود.
🔹گزیده درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره فاطر، آیات 39 الی 42
✅مفهوم غُل در قرآن کریم
◀️زنجیرِ آداب و عادات باطل/مقدّمه
🔸آيه «إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِي إِلَي الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ» ... لازم نيست غل آهني باشد، همان خوي استكباري، همان «مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ» و مانند آن، اين سدّي است، اين ها گذشته را نميبينند، آينده را نميبينند؛ يك انسان خودمدار همين است.
🔸گرچه در قيامت به اين صورت در ميآيند كه «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ»، اما در دنيا همين رذايل اخلاقي ميتواند غُل باشد.
🔸اگر در بخشي از آيات قرآن كريم دارد «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَي قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»، بعضي از دلها واقعاً قفل است، حرف در آنها اثر نميكند؛ اين حقيقت است، مجاز نيست... فرمود واقعاً قلب يك عدّه قفل است، حرف در آنها اثر نميكند ...
🔸يا «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَي قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ»؛ یك وقت انسان دستش با خاك و امثال خاك آلوده است رِيْن ميگيرد، غبار ميگيرد، چرك ميگيرد؛ يك وقت گناه، قلب را آلوده ميكند، چركين ميكند ...
🔸در سوره مبارکه «اعراف» گذشت كه انبياء آمدند تا دست و پاي مردم را باز كنند، مخصوصاً وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) ... «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِندَهُمْ فِي التَّورَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ»
🔸آن قوانين و آداب و عادات باطلِ دست و پاگير، اين غُل روي گردن اينهاست، انبياء آمدند اين را بردارند.
🔹درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره یس، آیات 13 الی 22
✅امروز روز نحس است یعنی چه؟!
◀️زنجیرِ آداب و عادات باطل/2️⃣
◀️نحوست ایام/1️⃣
🔸آنها گفتند شما نحس هستید؛ انبیا آمدند گفتند بله، نحس حق است، اما نه زمان نحس است، نه زمین نحس است؛ آن متزمّن است که نحس است، آن متمکّن است که نحس است؛ بعد آن زمان و زمین را هم منشأ نحس و سعد میکنند، وگرنه ظرف چه نحوستی دارد؟!
🔸زمان، ظرف حادثه است؛ مکان، ظرف حادثه است.
🔸اگر آن متزمّن، نحس بود، آن زمان را نحس میکند؛ آن متمکّن نحس بود، آن مکان را نحس میکند.
🔸و اگر در عالَم دیگر هم در مخزن الهی هم زمان و مکان وجود داشته باشند باز به تبع آن، مظروفهای خود نحس و سعد هستند ـ در بحث قبل هم ملاحظه فرمودید ـ همان روزی که «فِی یَوْمٍ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» است.
🔸برای پیغمبر و مؤمنین روز سَعد بود که پیروز شدند، اینچنین نیست که یک روز ذاتاً نحس باشد.
🔸این روایت تحفالعقول هم قبلاً در بحثهای وجود مبارک حضرت هادی خوانده شد که حضرت به یکی از اصحاب میفرماید تو آخر نزد ما میآیی، تو شاگرد ما هستی، چرا این حرف را میزنی؟! امروز روز نحس است یعنی چه؟! تو گناه خودت را بر گردن زمان میگذاری؟!
🔹درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی / منبع پیشین
✅نحوست ماه صفر به چه معناست؟
◀️زنجیرِ آداب و عادات باطل/3️⃣
◀️نحوست ایام/2️⃣
🔸پرسش: اینکه در ماه صفر روایات رسیده که بعضی ایام نحس است...
🔸پاسخ: همان به مناسبت مظروف است؛ یک حادثه تلخی پیش آمد آن حادثه، آن زمان را آلوده کرد، آن مکان را آلوده کرد وگرنه خود این ظرفِ زمان یا ظرف مکان ذاتاً نحس باشند اینچنین نیست.
🔸ذاتاً شب قدر، رحمت باشد نیست، این نزول قرآن است که آن را رحمت کرده با اینکه تلخترین حادثه در شب بیست و یکم و شب نوزدهم اتفاق افتاد، اما نزول قرآن این شبها را شبهای قدر کرده، آن حادثه نتوانست این عظمت نزول قرآن را تحتالشعاع قرار بدهد.
🔸غرض این است که نحس میشود، بله یقیناً نحس است، بعضی روزها بد است، بعضی روزها خوب است؛ اما مظروف است که این ظرف را بد کرده ...
🔸حق، صدق، خیر، حَسن، برکت و مانند آن سعد است؛ باطل، کذب، شرّ و قبیح، نحس است.
🔸کار شماست، شما گرفتار اینها هستید، خودتان نحس هستید، خودتان مشئوم هستید، این شئامت در خود شماست «قَالُوا طَائِرُکُم مَعَکُمْ»
🔸حالا ما را تهدید میکنید به رجم یا عذاب الیم اینها یعنی چه؟! «قَالُوا طَائِرُکُم مَعَکُمْ» اگر متذکِّر باشید ما حرف خوب آوردیم دعوت کردیم، بیّنه هم اقامه کردیم، قبول و نکول به عهده شماست.
🔹درس خارج تفسیر حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی / منبع پیشین
✅صدقه برای دفع نحوست به چه معناست؟
◀️زنجیرِ آداب و عادات باطل/4️⃣
◀️نحوست ایام/3️⃣
🔸پرسش: اگر نحوستِ سفر به جهت مظروف آن باشد دیگر نباید بگویند صدقه بدهید.
🔸پاسخ: بله، چون ذاتی که نیست طبق حادثه است، مظروف است «سیروا علی اسم الله»
🔸حتی درباره قمر در عقرب و امثال ذلک این روایات در جریان مسافرت هست، فرمود درست است که فلان روز گفتند قمر در عقرب است اما «سیروا علی اسم الله» میتوانید با توکّل، با صدقه، با عنایتهای دیگر حتی در روزهای قمر در عقرب سفر بکنید.
🔸البته قمر در عقرب و مانند آن، حوادثی که در عالَم پیش میآید در نهجالبلاغه این استدلال هست که یکی از این منجّمان آمده به حضور حضرت، گفت امروز اگر شما بروید شکست میخوری، برای اینکه امروز روز نحس است.
🔸فرمود: آن طرف مقابل من هم امروز میآید بیرون، چطور برای او نحس نیست برای من نحس است؟! چطور او پیروز میشود؟!؛ این استدلال حضرت است در نهجالبلاغه به کسی که گفت امروز نرو شکست میخوری.
🔸حالا یک وقت یک سلسله حوادث مربوط به خود شخص است، آن مطلب دیگر است وگرنه حضرت استدلال کرد فرمود شما که میگویید امروز نحس است هر کسی برود شکست میخورد، رقیب من هم امروز میآید بیرون، ما با هم امروز میجنگیم، چطور برای او سعد است برای من نحس است، او پیروز میشود من شکست میخورم؟! «فَمَن صدَّقَک فقد کذَّبَ بِالقُرآن»، اگر کسی حرف تو را گوش بدهد معلوم میشود قرآن را قبول ندارد.
🔸آن وقت ما باید بالذّات و بالعرض را تشخیص بدهیم چه چیزی ذاتاً بد است، چه چیزی ذاتاً خوب است اگر معلوم شد چه چیزی ذاتاً بد است، چه چیزی ذاتاً خوب است بالعرض، قابل علاج است.
🔸اگر معلوم شد زمانی بد است و این بد بودنش بالعرض است نه بالذّات، آن با صدقه، با صِله رَحِم، با امثال ذلک حل میشود.
🔹درس خارج تفسیر حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی / منبع پیشین
✅عظمت زن در مادر شدن است
◀️زنجیرِ آداب و عادات باطل/5️⃣
🔸بسیاری از دخترها و خواهران ما در نظام کنونی نمیدانند که عظمت زن در مادر شدن است که او بتواند فرزند تربیت کند، دانشمند تربیت کند، عالِم و دانشمند شود، برای اینکه فرزندانِ دانشمند تربیت کنند.
🔸وگرنه کارمند شدن و وارد جامعه شدن و اینها، این کاری است که از هر مردی ساخته است.
🔸آن کاری که از زن ساخته است، از عظمت زن، از اینکه او باید مظهر خالقیّت ذات اقدس الهی باشد آن کار اساسی زنهاست ... که امیدواریم ـ انشاءالله ـ برای نسل آینده و اینکه این خواهران ما، دختران ما، زنهای جامعه بدانند عظمت زن در مادر شدن است.
🔸این نقص نیست که بگویند ما برای کهنه شستن نیامدیم! خیر، کهنه شستن ممکن است کسی کارگر بگیرد، اما مادر شدن عظمت است.
🔸در خود روایات هم دارد ملاحظه فرمودید کسی آمده گفت من فلان گناهی کردم میخواهم پاک شوم، حضرت فرمود مادر داری که مثلاً به مادر احسان کنی تا آن لغزشهایت بخشوده شود؟
🔸عرض کرد نه، به رحمت ایزدی رفت؛ گفت خاله داری؟ عرض کرد بله؛ گفت به خالهات هم اگر احترام کنی کارِ مادر است.
🔸این عظمت مادر، این مقام شامخ مادری، این صبغه ملکوتی است.
🔸فرمود نکاح سنّت ماست، اگر کسی این کار را بکند نصف دینش را حفظ کرده؛ میبینید تفاوت ره از کجاست تا کجا!؛ این نکاح را با چشم فرشتهها دارد میبیند نه نکاح را به عنوان اجتماع مذکر و مؤنث.
🔸این نظام اسلامی آمده زنها را آزاد کرده؛ آزادی این است که تحصیل آزاد است، کمالات آزاد است؛ اما تحصیل برای اینکه مادرِ خوب شود و بتواند فرزندانِ دانشمند تربیت کند.
🔸این نقص نیست و جامعه به لطف الهی باید طوری باشد که این کشور از هر نظر آماده باشد برای ظهور مبارک حضرت و این نظام را حفظ کند از هر خطری و ـ انشاءالله ـ سالماً تحویل وجود مبارک حضرت بدهد داشتن فرزندان و جوانان با ایمان است.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
🔹فراز پایانی درس خارج تفسیر حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره یس، آیات 30 الی 36
✅تبرّي به معني فحّاشي نيست!
🔸اين «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ» تعليمِ اختيار است، ابطال جبر است، ابطال تفويض است ...
🔸يعني من به عنوان يك انسان، جميع قعود و قيام من به حول و قوّه الهي است ... اين ابطال جبر و تفويض در اين نماز است ...
🔸اين كلمات امام چقدر شيرين است! به حضرت عرض كردند ممكن است ما از گروهي تبرّي كنيم؟ فرمود بله، شما در هر ركعت از نماز داريد از معتزله تبرّي ميكنيد، از اشاعره تبرّي ميكنيد.
🔸وقتي ميگوييد «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»، داريد حرف معتزله را رد ميكنيد؛ معتزله ميگويد «لا حول و لا قوّة لله»، چون تفويضي است و ميگويد خدا بشر را خلق كرد رها كرد در قيامت حسابرسي ميكند.
🔸اشاعره ميگويند «لا حول و لا قوّة الا لله»، بشر مجبور است؛ شما داريد از آنها تبرّي ميكنيد ...
🔸اين معني تبرّي است؛ نه معنايش اين است كه فلان كس را فحش بگويد، فلان كس را بد بگويد تا سلفي و وهابي تكفيري راهاندازي شود! ...
🔸معناي «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ» اين است كه اينچنين نيست كه خدا ما را رها كرده باشد و هيچ كاري از دست خدا ساخته نباشد و فقط در قيامت حسابرسي كند كه معتزله ميگويد «لا حول و لا قوّة لله».
🔸و اينطور نيست كه «من غلام و آلت فرمان او» (🔺) هيچ اختياري در دست ما نباشد و مجبور باشيم كه «لا حول و لا قوّة الا لله».
🔸بلكه «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»؛ اين ميشود امر «بين الأمرين» كه نفي جبر و تفويض است و مانند آن.
↙️پی نوشت:
🔺- مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش133
🔹فراز پایانی درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره یس، آیات 33 الی 38
✅چه کسی را عبادت می کنیم؟!
🔸عبادت همان اطاعت است؛ اين بيان نوراني امام جواد(سلام الله عليه) روايت قابل تامّلي است كه «مَنْ أَصْغَي إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِيسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيسَ»(🔺)
🔸فرمود هر كسي كتاب كسي را ميخواند، حرف كسي را گوش ميدهد، مقاله كسي را ميخواند، روزنامه كسي را ميخواند كه بخواهد به او اعتماد كند - يك وقت است ميخواهد ببيند او چه ميگويد که آن حرف ديگري است- اما دلداده كتاب كسي باشد، سخن كسي، نوشته كسي، گفته كسي، رفتار كسي باشد اين را ميگويند «اِصغاء» ... يعني «أطاعه»[که اگر آن حرف و نوشته از خدا و منطق خدايي حکايت کند، شنونده و خواننده خدا را عبادت کرده و اگر از شيطان و منطق شيطاني حکايت کند، پس شيطان را عبادت کرده].
🔸اينجا هم كه فرمود «لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ»، يعني «لا تطيعه»؛ چرا؟ براي اينكه عدوّ مبين است، يك دشمن آشكار است و يك دشمن سوگند ياد كردهاي است.
↙️پي نوشت:
🔺- *- مستدرک الوسائل، ج17، ص308
🔹درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره یس، آیات 55 الی 65
✅قفل شدن ایمان، علی رغم تکامل علمی
🔸خيلي از معارف است كه براي كفار روشن ميشود و ميگويند «رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا»، اما «فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً»؛ تمام درد اين است كه حقيقت برايشان روشن ميشود، اما نميتوانند بگويند «آمنّا»، اگر بتوانند بگويند «آمنّا» همانجا ايمان ميآورند و راحت ميشوند.
🔸اين بخش «آمنّا» كه به عقل عملي برميگردد و اراده و عزم و نيّت و تصميم و ايمان به او بسته است، اين قفل ميشود؛ «الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَ حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَ عَمَلَ»(1) اين قفل ميشود، وقتي قفل شد آن بخش علمي هر چه بالاتر برود درد انسان بيشتر است، براي اينكه انسان خيلي از حقايق برايش روشن ميشود و ميخواهد بگويد قبول دارم نميتواند بگويد، براي اينكه اين قفل شده است ...
🔸قيامت، ظرف ايمان نيست، ظرف اقرار نيست، ظرف اسلام آوردن نيست؛ اين قفل شده است، حالا ظرف علم است، هر اندازه عالمتر شود سوز و گدازش بيشتر ميشود، ميگويد اين همه معارف را انبياء آوردند من بياعتنا بودم؟! ...
◀️پرسش: عملي که براي ميّت انجام ميدهند و او به بهشت مي رود تکامل عملي محسوب نميشود؟
🔸پاسخ: تكامل عملي خودش است، چون او مؤمن بود؛ اگر كافر رخت بربسته باشد ولو انبياء، وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) هفتاد بار هم براي او استغفار كند بياثر است(سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ) ... اگر هفتاد بار تويِ پيغمبر هم براي اين منافق استغفار بكني ذرّهاي اثر ندارد.
🔸بنابراين اگر كسي مسلمان بود، جزء امّت اسلامي بود و خودش هم تا زنده بود براي مؤمنين طلب مغفرت ميكرد، الآن هم كه مؤمناً رحلت كرده است هر دعاي خيري كه كنند از طرف فيض الهي به او ميرسد، اما نتيجه عمل خود اوست؛ نظير «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً»(2).
🔸اول سوره مباركه «يس» خوانديم كه «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ»(3)؛ اگر كسي مسجدي ساخت، حسينيهاي ساخت يا يك سنّت خوبي گذاشت، گفت پانزده اسفند روز درختكاري است، امام را خدا با انبياء محشور كند! فرمود آخرين جمعه ماه مبارك رمضان راهپيمايي روز قدس است، اين سنّت تا عمل ميشود روح مطهّر امام روح و ريحان دارد، چون كارِ اوست؛ آن درختكاري هم همچنين.
🔸اما آنكه #چهارشنبه_سوري آورده تا اين عمل هست، آن آورنده در عذاب است، اين آثارش فرق ميكند.
🔸غرض اين است كه تا سنّت حسنه باشد كارِ آدم است، چه اينكه سنّت اگر سيّئه باشد كار آدم است.
🔸«أعاذنا الله من شرور أنفسنا و سيّئات أعمالنا».
🔸«و الحمد لله ربّ العالمين»
↙️ پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه، خطبه42
2-الکافی(ط ـ اسلامی)، ج5، ص9
3-سوره يس، آيه12
🔹درس خارج تفسیر حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /منبع پیشین
🔸علم از آن جهت که علم است نور است؛ یعنی علم به فعل خدا، به نظام و به آنچه در تاریخ واقعیت دارد، چه در زمین و آسمان باشد، چه مربوط به دنیا و آخرت باشد، هر چه که در جهان واقعیت دارد و فعل خداست، علم و نور است، چون چراغ است.
🔸حالا گاهی عالِم که این چراغ به دست اوست، این چراغ را به دست میگیرد که راه دیگران را ببندد و مردم را به چاه هدایت کند، این میشود علم غیر نافع.
🔸یک وقت است که این چراغ دست اوست، تا خودش این راه را ببیند، نه بیراهه برود، نه راه کسی را ببندد، این میشود علم نافع.
🔸علم از آن جهت که علم است؛ یعنی علم به واقعیت و حقیقت خارج که یقیناً حق است، یقیناً نور است و دینی است.
🔸بله عالم، گاهی کافر است، گاهی غیر کافر.
🔸اگر کسی کافر باشد و قرآنشناسی را رشته خود قرار بدهد - چه اینکه کم نیستند از کفّاری که در خارج حوزه اسلامی به سر میبرند و درباره قرآن مطالعاتی دارند، قرآن پژوه هستند- علم اینها دینی است ... علم غیر دینی فرض ندارد؛ یعنی انسان بخواهد فعل خدا را بررسی کند، این یقیناً دینی است؛ حالا یا معتقد است که میشود مسلمان یا معتقد نیست میشود کافر.
🔸مطلب دیگر این است که اگر علم، به فعل خدا تعلّق نگیرد، به فعل بشر تعلّق بگیرد (مثل کارگردان های سینما یا سحر و شعبده و جادوگران و بازیگران) که علم آنها، به فعل انسان تعلّق میگیرد که چه کار کنیم تا اوضاع را به هم بزنیم! چه کار کنیم که نقشِ ما بگیرد! این علم به فعل انسان تعلّق میگیرد، نه به فعل «الله»، این علم میتواند دینی باشد، میتواند غیر دینی، وگرنه علم حقیقی که به فعل الهی تعلق میگیرد، یعنی به چیزی که در جهان خارج موجود است، این یقیناً دینی است.
🔹درس تفسیر حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18