eitaa logo
معارف
42 دنبال‌کننده
21 عکس
141 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
✅دنیا فریبکار نیست! 🔸در بيانات نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) است كسي دنيا را مذمّت كرده، فرمود «أَيُّهَا الذَّامُ‏ لِلدُّنْيَا»(1) اي كسي كه داري دنيا را مذمّت مي‌كني! چه عالَمي زيباتر از دنيا؟! چه عالمي راستگوتر از دنيا؟! كجاي آن بد است؟ 🔸او اگر چهارتا جمال را به شما نشان داد، بيمارستان و گورستان را هم به شما نشان داد، او كه كار بدي نكرده است؛ اين «مَتْجر» اوليای خداست، هر كس به هر جايي که رسيد در همين دنيا رسيد؛ ذرّه‌اي خلاف و دروغ و فتنه در دنيا نيست. 🔸بله، او اگر پارك را نشان دهد و گورستان را نشان ندهد و اتاق سالمندان را به شما نشان ندهد، مي‌گوييد او فريبكار است؛ لذا فرمود «مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ‏ وَ لَكِنْ‏ بِهَا اغْتَرَرْتَ»(2)، او شما را فريب نداد، او راستگوترين راستگوهاي اين نشئه است، شما فريب خورديد. 🔸اگر او غدّه‌هاي سرطاني را به شما نشان نداده بود، بيماري‌هاي «صعب‌‌العلاج» را به شما نشان نداده بود، مي‌گفتيد فريبكاري كرده، اما دارد همه را به شما نشان مي‌دهد. 🔸اين‌طور نيست كه فقط مدرسه و پارك را نشان دهد و بيمارستان و گورستان را نشان ندهد؛ همه را به شما نشان داد فرمود: «مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ‏ وَ لَكِنْ‏ بِهَا اغْتَرَرْتَ» اين «مَتْجر» اولياست. ↙️پی نوشت ها: 1- نهج البلاغه، حکمت131 2- نهج البلاغه، خطبه223 🔹🔹درس خارج تفسیر /سوره صافات، آیات 21 الی 34
✅ انسان مجبور است كه آزاد باشد 🔸فرمود من بشر را آزاد گذاشتم، این آزادی راه کمال اوست، «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»(1) هیچ کس در دین مجبور نیست؛ یعنی تکویناً آزاد است، چون هر راهی را که انتخاب کند به اختیار خودش باشد و کمال او هم در همین است. 🔸امّا این ـ معاذ الله ـ به معنای اباحه‌گری نیست که هر کسی هر حرفی خواست بزند و هر کاری خواست انجام دهد که این به عنوان آزادی بیان یا آزادی قلم باشد، وگرنه «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ»(2) بگیر و ببند الهی برای چیست؟ 🔸همین خدایی که می‌فرماید «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، می‌گوید بگیرید و ببندید و بزنید! 🔸پس این «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» یعنی بشر را من آزاد خلق کردم یا به طرف حق یا به طرف باطل؛ هیچ جبری نیست، انسان مجبور است که آزاد باشد، این از بهترین نعمت‌های الهی است. 🔸فرمود آزادیِ او در اختیار او نیست، ما او را مجبور کردیم که آزاد باشد، ما او را این‌طور خلق کردیم. هیچ کس نمی‌تواند جلوی آزادی خود را بگیرد؛ یعنی یک کار بدون اراده انجام دهد. 🔸همان‌طوری که دو دوتا پنج‌تا مستحیل است، اگر کسی بخواهد کارِ بی‌اراده انجام دهد مقدورش نیست ... 🔸انسان «خُلِقَ مُختارا»؛ این اختیار کمالی است که ذات اقدس الهی به او داد؛ فرمود در مسئله خلقت ما شما را آزاد آفریدیم، قبول یا نکول هر راهی را که انتخاب کنید، آزادانه انتخاب کردید. 🔸ولی ما هدایتتان می‌کنیم، راهنمایی می‌کنیم که راه بهشت حق است، راه انبیا حق است، راه اولیا حق است، دنیا در آن هست، آخرت در آن هست، حسنات در دنیا هست، حسنات در آخرت هست. 🔸اگر کسی با قیام حجّت عقلی و نقلی بیراهه رفت، آن‌گاه این بگیر و ببند الهی شروع می‌شود «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ* ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ» 🔸این «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» ـ معاذ الله ـ که نمی‌خواهد اباحه‌گری را ترویج کند؛ این می‌خواهد بگوید در ساختار خلقت، بشر تکویناً آزاد است، اما تشریعاً راه آن مشخص است که الاّ و لابد باید راه انبیاء را برود. 🔸اگر ـ معاذ الله ـ «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» معنای آن این بود که انسان رهاست، این بگیر و ببند برای چیست؟ 🔸بنابراین فرمود ما راه‌ها را مشخص کردیم و انسان هر راهی را بخواهد برود مختار است؛ ولی الاّ و لابد باید راه خوب را انتخاب کند. ↙️پي نوشت ها: 1- سوره بقره، آیه256 2- سوره حاقه، آیات30 و31 🔹درس خارج تفسیر /سوره صافات، آیات 22 الی 40
✅جامعه را اخلاق می سازد، نه 🔸آن چیزی که جامعه را می‌سازد علمِ کامل نیست، اخلاق کامل است؛ لذا فرمود «إِنَّکَ لَعَلی‏ خُلُقٍ عَظیمٍ» 🔸برخورد، اخلاق، گذشت، تحمُّل، صبر و این گونه از موارد است که می‌تواند جامعه را بسازد، وگرنه پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده اصول دین، فروع دین، فقه، حقوق، همه را تکمیل کرد، اما نفرمود «بعثت لاتمّم العلوم و الفقه و المعارف و کذا»، فرمود: «بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَکَارِمَ‏ الْأَخْلَاقِ»؛ آن چیزی که جامعه را می‌سازد اخلاق است ... 🔸آن چیزی که جامعه را می‌سازد و به کمال می‌رساند اخلاق است؛ وگرنه علوم فراوان که مشکل جامعه را حل نمی‌کند. 🔸اگر شما علامه طباطبایی بشوید، ناچارید در حوزه بنشینید و درس بگویید و کتاب بنویسید، دیگر به درد جامعه نمی‌خورید. 🔸مگر جامعه از علامه طباطبایی استفاده می‌کرد؟ مگر با دو واسطه، سه واسطه یا ده واسطه؛ یعنی شاگردان علامه این معارف را رقیق کنند و در دسترس مردم قرار دهند تا مردم از برکات المیزان استفاده کنند. 🔸آن چیزی که مستقیماً جامعه را می‌سازد اخلاق است، وگرنه حضرت برای تتمیم مسائل فقهی هم آمده، اخلاقی هم آمده، فلسفی هم آمده، تفسیری هم آمده و نفرمود «بعثت لاتمّم مطالب العلوم، معارف العلوم» و مانند آن ... 🔹درس خارج تفسیر /سوره صافات، آیات 99 الی 111
✅پراکنده گو، رؤیای پراکنده می بیند. 🔸آنهایی که خواب‌های آشفته می‌بینند، مثل بیداری آنهاست. 🔸کسانی که اهل تحقیق و پژوهش نیستند، آدم‌های عادی‌ هستند؛ پنج شش نفر وقتی یک جا می‌نشینند، اول که وارد می‌شوند در یک موضوع سخن می‌گویند، یک ساعت که نشستند و ختم جلسه اعلام شده و دارند می‌روند درباره چیزهایی بحث کردند که هیچ رابطه‌ای بین آن حرف‌های آخر اینها با حرف‌های اول اینها نیست؛ براساس تداعی معانی، تداعی الفاظ، تداعی اذهان است، پراکنده‌گویی عصاره کار جلسه آنهاست؛ اینها را «اضغاث احلام» می‌گویند. 🔸شما ببینید این باغ‌هایی که علف هرز زیاد دارد، وجین می خواهد ... اگر باغبانی نداشته باشد تا علف هرز را وجین کند، وقتی یک دسته سبزی از آن باغ بگیرید، شما این دسته سبزی را که مثلاً یک کیلو وزن آن است ده‌ها بار باید بگردی تا یک برگ قابل خوردن پیدا کنی. 🔸در میان علف های هرز، یا همه اش هرز است یا اگر هم سبزی خوراکی پیدا شود بسیار کم است، اینها را می‌گویند دسته‌ای! اینها را می‌گویند «اضغاث»؛ اگر اینها در بیداری باشد که «اضغاث یقظه» است، اگر در خواب باشد که «اضغاث احلام» است. 🔸خواب‌های آشفته مثل بیداری است، چون انسان همان‌طوری که در بیداری پراکنده زندگی می‌کند، خواب آنها هم همین‌طور است. 🔸مگر خواب خوب نصیب هر کسی می‌شود؟! 🔸هر کسی هر حرفی می‌زند باید توقع داشته باشد رؤیای صالحه یا رؤیای صادقه نصیبش شود؟ 🔸کسی که با قصه زندگی می‌کند، خواب تحقیقی نصیبش نمی‌شود؛ کسی که با بنای عقلا و فهم عرف زندگی می‌کند، رؤیاهای عقلی نصیبش نمی‌شود. 🔸بالأخره رؤیا محصول «یقظه» است. 🔹درس خارج تفسیر /سوره صافات، آیات 99 الی 111
✅حکمت موی سر ✍️در تبیین علت روییدن موی سر امام صادق علیه السلام می فرمایند: مو بر بالای سر قرار داده شده است تا با بُن خود، روغن‌ها را به مغز برساند و با سرِ خود(سرِ موها)، بخار را از مغز خارج کند و گرما و سرمایی را که بدان می‌رسد، دفع کند. 📚بحارالانوار ج۱۰ ص۲۰۶
🔅چرا دعای ما مستجاب نمی شود؟ 🔅امام صادق (عليه السّلام) : در بنى اسرائيل مردى بود كه سه سال پيوسته دعا می كرد تا خداوند پسرى به او روزى كند ، ولی هنگامی كه ديد خدای متعال دعای او را مستجاب نمی کند ، گفت : پروردگارا ! آيا من از شما دورم که سخنم را نمی شنوى ، يا به من نزديكى ولی پاسخم را نمی دهى ؟ ! كسى به خوابش آمد و به او گفت : تو سه سال خدا را با زبانی بدگو ، قلبی سركش و ناپاک ، و با نيتى نادرست خوانده ای ؛ پس بايد فحش و بدگویی را ترک ، قلبت را از گناهان خالی ، و نيتت را درست کنی ، تا دعایت مستجاب شود «... إِنَّكَ تَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ مُنْذُ ثَلَاثِ سِنِينَ : بِلِسَانٍ بَذِيءٍ ، وَ قَلْبٍ عَاتٍ غَيْرِ تَقِيٍّ ، وَ نِيَّةٍ غَيْرِ صَادِقَةٍ ... » . 🔅امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : آن مرد به این دستور عمل كرد ، سپس دعا كرد و خداوند نیز پسری را روزی او قرار داد . 📚الكافي ، ج ۲ ، ص ۳۲۴
🔅چرا انسانهای مومن وخوب بیشتر دچار مشکل و غم میشوند؟ 🔅خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم، اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهدو او راغمگین سازد و به واسطه آن، متذکر گردد. مومن اگرمی دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است،آرزو میکرد با قیچی تکه تکه شود. هر اندازه که ایمان بنده افزون گردد، تنگ دستی اش بیشتر و زندگی اش سخت تر شود. خداوند عزوجل می فرماید اگر بنده مومن من دل آزرده نمی شد، سر انسان کافر را با دستمالی آهنین می بستم، تا هرگز دچار سردرد نشود. 🔅با مروری بر مشکلات و مصایب اهل بیت، مخصوصا مصیبت عظمای امام حسین علیه السلام و اهل بیتش، احادیث بالا را بهتر درک میکنیم... زیرا که اگر دنیا محل عیش و راحتی و خوشگذرانی بود هیچکس لایقتر از محمد و آل مطهرش برای بهره بردن از این موهبت نبود.... هرکه در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند... 📚اصول کافی
✅چطور خداوند دستور به امر قبیح(قتل نفس) می دهد؟! 🔸آنچه وجود مبارک حضرت ابراهیم دید همین بود که «إِنِّی أَری‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ» و همین هم واقع شده. ◀️پرسش: مگر شرع قائل به حُسن و قبح عقلی نیست؟ 🔸پاسخ: بله. ◀️پرسش: چطور امر خداوند بر یک امر قبیحی جاری شده است؟ 🔸پاسخ: ما خلاف کنیم قبیح است؛ درباره مالِ خودمان حق نداریم که بگذاریم بیراهه کسی بیاید و از ما بگیرد، اما در امانت‌ها چطور؟! 🔸بسیاری از ماها اسلامی حرف می‌زنیم و قارونی فکر می‌کنیم؛ ما خیال می‌کنیم خدا هم ـ معاذ الله ـ مثل یکی از افراد دیگر است، کسی حق ندارد در مال و جان ما بدون اذن ما تصرف کند که این صحیح است، برای اینکه ما مالک جان و مال هستیم(النَّاسُ‏ مُسَلَّطُونَ‏ عَلَى أَمْوَالِهِم) 🔸این نسبت به قانونی است که خدا جعل کرده و عقل هم پذیرفته است، اما نسبت به ذات اقدس الهی ما واقعاً مالک هستیم یا امین می باشیم؟ ... 🔸اگر کسی اسلامی حرف بزند و قارونی فکر کند که بگوید من خودم چندین سال زحمت کشیدم و مالک هستم، معلوم می‌شود که مشکل جدّی دارد. 🔸ما در برابر دیگران بله مالک هستیم و کسی حق ندارد که در جان و مال ما تصرف کند، چه اینکه ما حق نداریم در جان و مال کسی تصرّف کنیم؛ اما ذات اقدس الهی حق ندارد در جان و مال ما تصرّف کند؟ 🔸اینها برای اوست، عطایای اوست؛ لذا در امور کسبی و اقتصاد فرمود «لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ»، هر کسی که کسب کرد برای اوست، اما درباره انفاق الهی فرمود «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ» این برای اوست و برای شما نیست. 🔸ما اگر واقعاً باور کردیم که موحّدیم، باور کنیم که امین هستیم؛ صاحب مال گفت مال را بدهید، باید بگوییم چَشم. 🔸در برابر خدا اگر کسی بگوید من نمی‌دهم این قبیح است. 🔸در قتل نفس، این همه انتحارها، این همه عزیزان ما که رفتند در میدان مین شربت شهادت نوشیدند؛ مثل گردان عاشورای آذربایجان شرقی اینها هم همین‌طور بودند، اینها امین بودند؛ دستور اسلامی این است که شما بروید این مین‌ها را خنثی کنید، اینها هم با استقبال رفتند و این امانت را اهدا کردند. 🔸این خودکشی نیست، این انتحار محرّم نیست؛ اگر کسی خودکشی کرد معصیت کرد ... 🔸با اینکه این همه اصرارِ قرآن کریم بر وصیّت است [امّا] اگر کسی قرص‌های سمّی خورده که مُهلک است، بعد از اینکه این قرص‌ها را خورده شروع کرده به نوشتن وصیّت‌نامه، آن تکّه کاغذپاره ای بیشتر نیست و چنین کسی وصیت او هم ارزش ندارد. 🔸اگر کسی باور کرده که جان و مال ما برای خداست، می‌گوید او دستور داد و من هم آن را تسلیم می‌کنم. 🔸بنابراین نسبت به دیگری کسی حق ندارد؛ لذا وجود مبارک حضرت ابراهیم با پسرش مشورت کرد «فَانْظُرْ ما ذا تَری» 🔹درس خارج تفسیر /سوره صافات، آیات 99 الی 113
🌹 👈 در قران کریم 9 آرزوی که انسان بعد از مرگ داشته خواهد بود ذکر شده است . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- *يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا* ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! خاک میبودم ‏ (ﺳﻮﺭة النبأ‏ء 40) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۲- * يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي * ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! برای آخرت خود چیزی میکردم. ‏( ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺠﺮ 24 ‏) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۳- *يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ* ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! نامه اعمالم برایم داده نمی شد. ‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﺤﺎﻗﺔ 25) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۴- *يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا* ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! فلان انسان را به دوستی نمیگرفتم ‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 28 ) 🌺 🌸 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۵- *يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا* ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! فرمانبرداری الله و رسول الله را میکردیم. ‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﺣﺰﺍﺏ 66) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۶- *يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا* ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! راه و روش رسول الله را تعقیب میکردم ‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 27) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۷- *يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا* ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! من هم با آنها میبودم حال کامیابی بزرگ حاصل میکردم ‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ 73‏) 🌺 🌸 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۸- *يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا* ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! با رب خود کسی را شریک نمییآوردم. ‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻜﻬﻒ 42) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۹- *يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين*َ ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! راهی برابر شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانی های رب خود را انکار نکنیم و از جمله مومنین شویم ۔ ‏(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﻧﻌﺎﻡ 27) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌺 🌸 👈🏻 این ها آرزو هایی اند که بعد از مرگ برآورده شدن شان نا ممکن است . لهذا کوشش نماییم که تا در دنیا هستیم خود را اصلاح نماییم تا باشد که در آخرت از نادمین نباشیم . الله سبحانه و تعالی همه مارا هدایت به راه صراط المستقیم نماید . آﻣِﻴﻦ ﻳَﺎ ﺭَﺏَّ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴْﻦ .
◾️ استاد سید محمدمهدی میرباقری: «بعضي وقت‌ها ما وقتي وارد مي‌شويم غافل هستيم و عقل خودمان را وسط می‌گذاریم. بله، عقل خيلي چيز خوبي است و انکار نمی‌شود ولي آنچه از عقل به ما داده‌اند يک شمع از خورشيد است؛ خورشيدش را به نبي اکرم(ص) داده‌اند. باید بدانیم فعل امام از يک عقل رفيع‌تري است ما هيچ وقت نمي‌توانيم آنجا را ببينيم؛ ولي در عين حال دنبال کردن براي اينکه ايمانمان بيشتر شود و بيشتر استفاده کنيم، وجه دارد».
✅ مادر، مجرای فیض الهی 🔸اين «يَخْلُقُكُمْ في بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ» درست است كه صُلب پدر سهمي دارد اما سهم تعيين كننده در تَكَوُّن فرزند، همان نفس مادر است كه زن اگر به عظمت خود پي ببرد، مي‌فهمد او مجراي «أحسن المخلوقين» شدن است ... 🔸اگر مخلوقي برتر و زيباتر و بهتر از انسان بود، خداي سبحان در آفرينش آن مخلوق مي‌فرمود «فَتَبارَكَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ»، چون مخلوقي أحسنِ از انسان نيست؛ لذا «فَتَبارَكَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ» را درباره آفرينش هيچ موجودي نفرمود. 🔸اين «أحسن المخلوقين» در پرورشگاهِ مادر ظهور مي‌كند نه پدر! 🔸و مادر (يعني زن)، آن قدرت را دارد كه مَظهر و مَجرا و مسير فيض «أحسن المخلوقين» شود. 🔸اينكه نظير سلول هاي بنيادي و مانند آن نيست؛ نظير يك قفسه نيست؛ نظير يك شيشه نيست كه در آن شيشه يا آن قفسه سلول هاي بنيادي را بگذارند و انسان پيدا شود. 🔸همه فيوضاتي كه ذات اقدس الهي نسبت به اين نطقه و علقه و مضغه و جنين و عِظام و جامه ی گوشت در بر كردن، «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» را آوردن، همه اينها از مسير نفس مادر مي‌گذرد. 🔸اين زن است كه عظمت و مقام او با اين روشن مي‌شود؛ آن وقت اين خودش را هدر بدهد و به امور ديگر بپردازد؟! پرورش «احسن المخلوقين» به دست زن است، از نفس مادر سامان مي‌پذيرد. 🔹درس تفسیر /سوره مبارکه «زمر»، آیات 6 الی 7
✅ شرک خفی و ناسپاسی اکثر مردم 🔸یک شرک مستوری در درون خیلی ها هست ... در سوره مبارکه «یوسف» فرمود «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» (1) که یک شرک ظریف و دقیق و ضعیفی در اکثر مردم هست ... 🔸در ذیل آیه این روایات نقل شده است که از امام (سلام الله علیه) سؤال کردند، چگونه مؤمن مشرک می‌شود؟ 🔸فرمود: همین که می‌گویند «لَو لا فَلانٌ لَهَلَکتُ»، اگر فلان کس نبود کار ما حل نمی‌شد. 🔸یا تعبیرات عرفی که می‌گویند اول خدا دوم طبیب؛ و حال آن‌که خدا اولی نیست که ثانی داشته باشد، همه اشیا و اشخاصی که در نظام الهی هستند، سربازان الهی‌ هستند که «لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ» (2) 🔸به حضرت عرض کردند پس چه بگوییم؟ فرمود خدا را شکر که از این راه به وسیله فلان شخص مشکل ما را حل کرد، نه اینکه اول خدا دوم فلان شخص، یا «لَو لا فَلانٌ لَهَلَکتُ». (3) 🔸آن شرک مستور و مرموز که در اکثری مردم هست، همین است. 🔸فرمود «وَ إِذا مَسَّ اْلإِنْسانَ ضُرُّ» اگر یک بیماری یا فقری و یا مشکلی دامنگیر او شود، «دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ» ... با اخلاص می‌خواند؛ یعنی کسی که مریض شد یا در سفر، در کشتی یا غیر کشتی، در سفر دریایی گرفتار شد، «دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصینَ» این ‌طور نیست که انسانی که احساس خطر و غرق شدن کرده است با ریا خدا را بخواند، نه، واقعاً با تمام وجود خدا را می‌خواند، قرآن امضا کرده است که این مشرکین در حال خطر «إِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ» (4)، اینجا هم دارد که «دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ». 🔸اما اگر «تخویل» کرد، عطایی خدا به او داد، مشکل او را حل کرد، فقر او را حل کرد، خطر را از او برداشت ... به جای اینکه شکرگزار باشد، «نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ» آن قبلی را فراموش می‌کند که به چه کسی مراجعه کرده است. 🔸می‌گوید من خودم زحمت کشیدم، یا فلان کس باعث شد؛ این فیض خدا را فراموش می‌کند «نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ» 🔸بعد از او سؤال کنی که به هر حال چه کسی مشکل شما را حل کرد؟ می‌گوید خودم تلاش و کوشش کردم، یا فلان کس باعث شد ... «وَ جَعَلَ لِلّهِ أَنْداداً» ... 🔸آن وقت برای خدا شرک قائل می‌شود، اگر فلان کس نبود ما دچار مشکل می شدیم؛ اگر باد نیامده بود، اگر فلان ناوخدا به داد ما نرسیده بود، ما از بین رفته بودیم. 🔸اینها همه ابزار و وسایل هستند «لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ» کسی از ابزار که تشکر نمی‌کند، بلکه از صاحب ابزار تشکر می‌کند؛ می‌گوید خدا را شکر که به وسیله این افراد، مشکل ما را حل کرد. 🔸پس این شرک مرموز در اکثری مردم هست «ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ». ◀️پرسش: استاد، پس این‌که می گویند هر کس مخلوق را شکر نکند خدا را هم شکر نکرده، چه می شود؟ 🔸پاسخ: بله، «مخلوق بما أنه مخلوق» نشان می‌دهد که فیض خدا را می‌رساند، نه «من لم یشکر زیداً و لم یشکر عمروا» ... یعنی از خدای سبحان به وسیله این شخص فیضی به او رسید. 🔸لذا این روایت را مرحوم صاحب وسائل(رضوان الله علیه) در همان کتاب جهاد نفس ذکر کرده، روایت خوبی هم است که اگر کسی شکرگزار مخلوق نباشد، شکرگزار خالق نیست (5) 🔸این ادب اجتماعی است، «وسیله» را محترم شمردن هست، خدا را شکر می‌کند که از این راه خیری به او رساند. 🔹درس تفسیر /سوره مبارکه «زمر»، آیات 7 الی 9 ↙️پی نوشت ها: 1- سوره یوسف، آیه106 2- سوره فتح، آیه4 و 7 3- تفسیر العیاشی، ج2، ص200 4- سوره عنکبوت، آیه65 5- وسائل الشیعه، ج16، ص313؛ «مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ».
بيماری ها شرّ بالعرض است نه بالذات/انسان هيچ وقت نبايد نا اميد شود و دست از دعا کردن بردارد حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در پایان جلسه درس فقه خود در روز چهارشنبه 30 مهر 1399، با بیان اینکه «ادعیه» همه شان تکرار نیست بلکه خیلی از آنها تأسیس است، اظهار داشتند: خدای سبحان که «أَقْرَبُ إِلَینَا مِنْ حَبْلِ الْوَرِید» است، نظیر کتابهای فقهی با ما معامله کرده است، چند جور گفت که با ما میتوانی حرف بزنی. یک جور و دو جور نیست. میخواهی عبادت کنی اینجور حرف بزن! میخواهی دعا کنی آنجور حرف بزن! میخواهی درد دل کنی این جور حرف بزن! میخواهی گله بکنی اینجور حرف بزن! میخواهی ناز کنی این جور حرف بزن! میخواهی مناجات بکنی اینجور حرف بزن! میخواهی از من گله بکنی اینجور حرف بزن! همه جور را گفته است. ایشان ادامه دادند: این دعای افتتاح مال حضرت ولی عصر(ارواحنا فداه) است این دعای افتتاح که در شبهای ماه مبارک رمضان خوانده میشود آنجا حضرت به ما یاد میدهد که با خدا ناز کنیم من امروز روزه گرفتم تا شب با تو ناز کنم: «مُدِلًّا عَلَیك‏» دَلال و قنج همان ناز است. معظم له بیان داشتند: پس این ادعیه همهشان که تکرار نیست خیلی از اینها تأسیس است که بخواهید گله کنید اینجور است، ناله کنید آنجور است، خضوع کنید آنجور است و ناز کنید آنجور است. این مناجات شعبانیه با آن جلال و شکوه که هست بخش قابل توجهی، آن بخش پایانیاش ناز است. چه خدایی است که به ما اینجور اجازه داد، در بخش پایانی مناجات شعبانیه این است که خدایا تو اگر یک وقتی حالا چه در دنیا چه در آخرت آوردی مرا ببری بگویید که چرا گناه کردید من هم میگویم که تو که بزرگتر بودی چرا نبخشیدی؟ «إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ» اگر مؤاخذه بکنی بگویی چرا فلان جا غفلت کردی چرا فلان جا گناه کردی؟ من میگویم تو که بزرگتر بودی چرا آبروی ما را ریختی؟ چرا جلوی مردم گفتی؟ این یعنی چه؟ این را چه کسی میتواند بگوید؟ چگونه میتواند بگوید؟! این چه تعبیری است!؟ ایشان ادامه دادند: بنابراین هیچ وقت نمیشود انسان ناامید باشد هیچ وقت نمیشود دست از دعا بردارد هیچ وقت نمیشود. الآن این وضع کرونا بالاخره ناله انسان را در میآورد تنها چیزی که از دست او برمیآید همین است خدایا! تو میتوانی هدایت بکنی افکار را، این کار، کار آسانی است این همه علوم را تو دادی. الآن این یک کمی مثلاًعصاره فلان گیاه برای این کار خوب است این را بگذار در ذهن مردم! بگذار در ذهن اینها! یا ناله است یا گله است یا قنج است یا ناز است یا نیاز است، حل میشود. منتها اینها باید بفهمند به اینکه چه کسی این علم را به آنها داد؟ ایشان اظهار داشتند: اینها باید بجای اینکه بدانند این علم کسی که «علیم بکل شیء» است این را آفرید با نظم آفرید بخواهید راه را به شما نشان میدهد یک مقداری هم علم به شما میدهد که مشکلتان را حل کند، ما شرّ بالذات نداریم اینها اگر این بیماریها نبود علم پیشرفت نمیکرد اگر کسی مریض نمیشد این همه علومی که در پزشکی پیشرفت کرده است بیماری است اینها شرّ بالعرض است ما شرّ بالذات که نداریم. معظم له در پایان بیان داشتند: آدم وقتی این دعاها را نگاه میکند میبیند همه جورش را این دین به ما گفته، آن وقت جز خجالت چیزی برای آدم نمیماند. یک راه نیست که بگوید این راه بسته است، بلکه گفته از این راه بیا، از آن راه بیا، از این راه بیا! ناله داری بکن! اشکال داری بکن! فریاد داری بزن! امیدواریم که خدا به برکت قرآن و عترت این موضوع را حل کند إنشاءالله.
✅نتیجه حسن ظن به خداوند در مشکلات و بیماری ها ✍️زنی که صاحب فرزند نمی شد، پیش پیامبر زمانش می رود و می گوید: از خدا فرزندی صالح برایم بخواه. پیامبر وقت، دعا می کند و وحی می رسد: او را بدون فرزند خلق کردم. زن می گوید: خدا رحیم است و می رود. سال بعد باز تکرار می شود و باز وحی می آید که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه می کند و می رود. سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند!! با تعجب از خدا می پرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد، او که بدون فرزندخلق شده بود؟!وحی می رسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم: بنده اى نیست که به خداوند خوش گمان باشد، مگر آن که خداوند نیز طبق همان گمان با او رفتار کند. 📚 بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۳۸۴
موضوع: ارزش صلوات از امام صادق علیه السلام پرسیدند: یوم الحسره، کدام روز است که خدا می فرماید: "بترسان ایشان را از روز حسرت" حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می‌خورند که چرا بیشتر نیکی نکردند. پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟ حضرت فرمودند: آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد. 📚وسائل الشیعه ج۷،ص۱۹۸
✅باران بخاطر گیاهان می‌بارد... 💧روایات اسلامی می‌فرمایند درخت و گیاهان بکارید و زیاد شخم بزنید تا بارش باران بیشتر شود. 🌸الإمام زين العابدين(عليه السلام): قَدِمَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله المَدينَةَ فَقالَ :يا مَعشَرَ قُرَيشٍ ، إنَّكُم تُحِبُّونَ الماشِيَةَ فَأَقِلّوا مِنها ، فَإِنَّكُم بِأَقَلِّ الأَرضِ مَطَرا ، وَاحتَرِثوا ؛ فَإِنَّ الحَرثَ مُبارَكٌ ؛ وأكثِروا فيهِ مِنَ الجَماجِمِ . 🌸پيامبر خدا به مدينه آمد. آن گاه فرمود: «اى گروه قريش! شما دامدارى را دوست داريد . از آن بكاهيد ؛ چرا كه شما در سرزمينى كم باران هستيد . در عوض ، به كشاورزى بپردازيد؛ چرا كه كشاورزى بركت است ، و در كشاورزى تان ، شخم زدن را بسيار كنيد» 📚:النهاية ج۱، ص۲۹۹
🌼مردی از پیامبر اکرم (ص) سوال کرد: آیا شما گمان می کنید که بهشتیان می خورند و می آشامند؟ حضرت فرمود: بله،قسم به خدا هر فردی در بهشت قوه و قدرت صد مرد را دارد و به اندازه صد نفر غذا می خورد و نوشیدنی می نوشد. مرد سوال کرد: بهشت که جای پاک و پاکیزه است و جای کثافات و آلودگی نیست... پس اینها پس از این همه خوردن و نوشیدن احتیاج به دستشویی پیدا کنند چیکار می کنند؟ حضرت می فرماید: آنچه را که خورده اید به صورت عرق خوشبو که بوی مشک و عنبر می دهد،از بدنشان خارج می گردد ( و دیگر احتیاج به دستشویی ندارد.) در روایت دیگری است که یک نصرانی از امام باقر (علیه السلام) سوال کرد : چگونه است که اهل بهشت غذا و میوه و نوشیدنی می خورند اما تغوّط نمی کنند و به دستشویی نمی روند؟؟ در دنیا مثالی برای من بزن. 💥حضرت در پاسخ فرمودند : جنین در شکم مادرش از غذایی که مادرش می خورد او نیز می خورد اما در عین حال تغوّط نیز نمی کند و دستشویی هم ندارد 📚بحار ج۸ ص۱۴۹ به نقل از تنبیه الخاطر. 📚بحار ج۸ ص ۱۲۲
🔅 سلام الله علیها: ✍️ ففَرَضَ اللّه ُ الاْيمانَ تَطْهيرا مِنَ الشِّرْكِ... وَ الْعَدْلَ تَسْكينا لِلْقُلوبِ؛ 🔴 خداوند ايمان را براى پاكى از شرک... و عدل و داد را براى آرامش دل‌ها واجب نمود. 📚 من لايحضره الفقيه، جلد ۳، صفحه ۵۶۸
🔅 (علیه‌ السلام): ✍️ أحْسِنِ الظَّنَ بِاللهِ فَإنَّ مَنْ حَسَّنَ ظَنَّهُ بِاللهِ کانَ اللهُ عِنْدَ ظَنِّهِ 🔴 به (تقدیر) خداوند خوش‌بین باش، زیرا هرکه به خداوند خوش‌بین باشد، خداوند طبق گمانش رفتار خواهد کرد. 📚 بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۳۴۲
🌷وصیت حضرت فاطمه "سلام‌الله‌علیها"به اقا امیرالمومنین "علیه‌السلام" پس از اینکه مرا دفن کردی بر سر مزارم زیاد قرآن بخوان و دعا کن زیرا در چنین لحظه‌هایی مردگان به انس گرفتن با زندگان نیاز دارند. بحارالانوار،ج۷۹،ص۲۷
✍️اصرار بر گناه (۱): 🔻اصرار بر گناه و تکرار آن حالتی در روح انسان به وجود می‌آورد که با آن وضعیت، دیگر یاد خدا هم فایده‌ای نخواهد داشت و آن حالت عبارت است از سبک شمردن امر الهی، بی‌پروا بودن در هتک حرمت او و خود را در پیشگاه مقدسش بزرگ شمردن و بدیهی است که با پدید آمدن چنین حالتی در انسان، دیگر روح بندگی در وجود او باقی نمانده و در نتیجه یاد خدا هم اثر و نتیجه‌ای نخواهد بخشید البته باید دانست که این جریان در صورتیست که تکرار گناه و اصرار بر آن، از روی علم و عمد باشد.
🌷 امام صادق (عليه‌السلام) فرمودند : 👌 إنَّ العَبدَ إذا أذنَبَ ذَنبا اُجِّلَ مِن غُدوَةٍ إلَى اللَّيلِ ؛ فَإِنِ استَغفَرَ اللّهَ لَم يُكتَب عَلَيهِ" ✍️ هر گاه بنده ، گناهى مرتكب شود ، از بامداد تا شب به او مهلت داده می شود. اگر از خدا آمرزش خواست ، آن گناه برايش نوشته نمى شود. 📚 كافي ج ۲ ص ۴۳۷
✅ علم 🔸 موعظه آن علم مُتقن صحیح نیست، آن علم دقیق عمیق اخلاق است. اخلاق غیر از موعظه است. اخلاق این است كه آدم نفس را بشناسد که «النّفس ما هی» مجرد است یا مادی؟ قوای او را بشناسد که مجرّدند یا مادی؟ كیفیت ارتباط قوا با نفس را بشناسد. اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود شما از جهاد اصغر در آمدید و به فكر باشید[۱] برای همین است. 🔸 فقه ما یك نور است و علم! فقه, جهاد اصغر را تأمین می ‌كند كه با دشمن چطور بجنگید, اخلاق, جهاد اكبر را فرماندهی می ‌كند که چگونه را تأمین كنید؟ اگر یك سال و دو سال یا یك میلیارد سال و دو میلیارد سال بود كه قابل گذشت بود، ما هستیم كه هستیم! خب این بدون اخلاق كه نمی ‌شود، اخلاق بدون اصلاً شدنی نیست؛ موضوع آن نفس، قوای نفس، جهاد كبیر و جهاد اكبر است. معمولاً این جهاد چون بیشتر ما با آن هستیم این را می ‌گویند جهاد اكبر، وگرنه این است نه جهاد اكبر, این اكبرِ نسبی است نه اكبرِ نفسی, جهاد اكبر آن است كه بین عقل و قلب باشد، به اصطلاح بین باشد. هر دو خوب هستند، هم عقل خیلی خوب است، هم قلب خوب است؛ منتها عقل می ‌گوید من می ‌خواهم بفهمم دیدن سخت است، قلب می ‌گوید فهمیدن مشكل را حلّ نمی ‌كند، دیدن مشكل را حلّ می ‌كند. تو برهان اقامه می‌ كنی خدا هست، جهنم هست، بهشت هست، اینها فهم است، اینها كار حكیم و متكلّم است؛ اما «خود هنر دان دیدن آتش عیان» اگر هنر داری آتش را ببین، جهنم كه الآن موجود است و شعله هم كه دارد. 🔸 [پس] حرف قلب به عقل این است كه تو می ‌گویی بهشت و جهنم هست باید كار خوب كرد، اینها كه نیست! هنر این است كه الآن این شعله دارد این شعله را ببین! خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[۲] 🔸 تو یك دود می ‌بینی، می ‌گویی پس آتشی هست. این جنگ بین است كه در حقیقت آن جهاد اكبر است. آن چون در دسترس نیست این جهاد نفس را كه انسان می ‌خواهد عادل بشود, می ‌خواهد اهل بهشت بشود، حالا یا «خوفاً من النار» است یا «شوقاً الی الجنة»[۳] است، عالِم بشود، پرهیزكار بشود این جهاد وَسطی است. غرض این است كه اخلاق به آن برمی ‌گردد. 🔸 قرآن كریم این هنر علمی را دارد كه تحلیل كند كه اگر كسی شبانه ‌روز به فكر این بود كه مشكل دیگری را «لله تعالی» حلّ كند، او در حقیقت دارد مشكل خودش را حلّ می ‌كند. این آیه ‌ای كه در بخش ‌های پایانی سوره مباركه «بقره» است این است كه ﴿مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ﴾[۴] آن ‌گاه ثوابی برایشان ذكر كرد، بهشت برایشان ذكر كرد، پاداشی ذكر كرد. از این كار, فقیه وجوب یا استحباب می ‌فهمد، حق با اوست؛ آ‌ن كسی كه موعظه ‌ای فكر می ‌كند می ‌بیند كه ثواب قیامت است، آن هم حق با اوست؛ اما آنكه در فنّ اخلاق كار می ‌كند، می ‌گوید اگر كسی كار خیر كرد آیه قبل از اینكه بگوید ثواب دارد و او بهشت می‌ رود فرمود: ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛[۵] یعنی اگر كسی كار خیری كرد مثل آن است كه این درخت بتواند حركت كند، كنار نهر برود، یك سطل آب از نهر بگیرد و به ریشه خودش بدهد، این درخت دارد موقعیت خودش را تثبیت می ‌كند! مگر نباید ما ثابت‌ قدم باشیم و در حوادث نلغزیم؟ چطوری ثابت ‌قدیم بشویم؟ وضو كه می ‌گیریم در هنگام مسح پا به ما گفتند مستحب است این دعا را بخوانیم: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ»،[۶] هر عضوی را كه در وضو می‌ شوییم یا مسح می ‌كشیم یك ذكر و دعایی دارد، مسح پاها این دعا را دارد: «ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ» آن روزهایی كه پا می ‌لغزد ما برای اینكه نلغزیم راهی داریم یا نداریم؟ این اعمال دینی, این اعتقادات دینی، ما را می ‌كند دیگر نمی ‌لغزیم، وقتی نلغزیدیم در قیامت هم نمی ‌لغزیم. 🔸 این ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ خیلی پیام دارد! این غیر از این است كه ثواب دارد, غیر از این است كه به ما بهشت می ‌دهند, ما مثل یك درخت متحرّك هستیم! مشكل درخت این است كه قدرت حركت ندارد ما مثل یك درخت متحرّك هستیم كه اگر بتوانیم كار خیر انجام بدهیم موقعیت و ریشه خود را می ‌كنیم، همین! «و ثبّتنی» همین است، آن وقت دیگر آدم نمی ‌لغزد هر روز یك طرف برود، هر روز یك جا برود این چنین نیست، آن وقت ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۷] هم همین است. 👤 استاد حسن عباسی