eitaa logo
معارف
29 دنبال‌کننده
21 عکس
93 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁 بحث روایتی سوره توحید🍁 ✳️تفسیرالمیزان ⬅️ در اصول به سند خود از بن قاسم جعفرى روايت آورده كه گفت: به امام ابى جعفر دوم الائمه (ع) عرضه داشتم: كلمه چه معنايى دارد، فرمود به معناى است، يعنى كه موجودات عالم در كوچك و بزرگ به او ميكنند و اويند. 🍁🍁🍁🍁🍁 : و در كلمه (صمد) معانى ديگرى از اهل بيت (ع) روايت شده، از آن جمله امام (ع) فرمود: به معناى و است كه سايرين او را كنند، سيدى كه او هيچ آمر و ناهى نباشد. و از بن على (ع) روايت شده كه فرموده است: كسى و چيزى را گويند كه ندارد، و نيز به كسى گويند كه ، و همچنين به كسى گفته مى شود كه بوده و لا يزال خواهد بود. و از امام (ع) نقل شده كه فرمود: كسى است كه هر گاه چيزى را كند تنها بگويد: آن چيز موجود شود. و باز صمد به معناى كسى است كه موجودات را الگوى قبلى خلق كرده، آنها را و به مختلف و ازواج خلق كرده، كسى است كه در و نداشتن يگانه است، و نيز در نداشتن شكل و مثل و شريك است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و اصل در معناى همان معنايى است كه از جعفر دوم (ع) نقل كرديم، چون در معناى آن از مفهوم قصد گرفته شده بود، و بنابراين، معانى ديگر و اى كه از (ع) نقل شد تفسير به معناى اصلى است، چون همه آنها از لوازم بودن خداى تعالى است، آرى خداى تعالى است كه هر موجودى در هر كه دارد به سوى او رجوع دارد، و خود او دچار حاجتى نمى شود. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در كتاب از بن وهب قرشى از امام (ع) از آباى گرامى اش (ع) روايت آورده كه اهل به بن على (ع) اى نوشته، و در آن از كلمه() پرسيدند، حضرت در پاسخشان اين نامه را به ايشان نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم اما بعد، مبادا در كريم كنيد. و در آن راه نيندازيد، و بدون و از روى و درباره آن چيزى مگوييد، كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدم كه مى فرمود: كسى كه بدون در باره قرآن سخن بگويد، او پر از خواهد بود، و خداى سبحان كلمه () را تفسير كرده، بعد از آنكه فرمود: (الله احد الله الصمد)، آن را با آيه بعد تفسير نموده، فرمود: (لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد). 🍁🍁🍁🍁🍁 و باز در آن كتاب در از المومنين(ع) آمده كه فرمود: عزوجل كسى است كه از كسى نشده تا در شريكى داشته باشد، و خود نمى شود تا موروثى از بين رفتنى باشد. و در كتاب در خطبه اى از آن جناب آمده كه فرمود: تعالى از آن است كه داشته باشد تا به آن كفو شود. : در اين معانى كه تاكنون از روايات نقل كرديم روايات ديگرى نيز هست.
✅جامعه را اخلاق می سازد، نه 🔸آن چیزی که جامعه را می‌سازد علمِ کامل نیست، اخلاق کامل است؛ لذا فرمود «إِنَّکَ لَعَلی‏ خُلُقٍ عَظیمٍ» 🔸برخورد، اخلاق، گذشت، تحمُّل، صبر و این گونه از موارد است که می‌تواند جامعه را بسازد، وگرنه پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده اصول دین، فروع دین، فقه، حقوق، همه را تکمیل کرد، اما نفرمود «بعثت لاتمّم العلوم و الفقه و المعارف و کذا»، فرمود: «بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَکَارِمَ‏ الْأَخْلَاقِ»؛ آن چیزی که جامعه را می‌سازد اخلاق است ... 🔸آن چیزی که جامعه را می‌سازد و به کمال می‌رساند اخلاق است؛ وگرنه علوم فراوان که مشکل جامعه را حل نمی‌کند. 🔸اگر شما علامه طباطبایی بشوید، ناچارید در حوزه بنشینید و درس بگویید و کتاب بنویسید، دیگر به درد جامعه نمی‌خورید. 🔸مگر جامعه از علامه طباطبایی استفاده می‌کرد؟ مگر با دو واسطه، سه واسطه یا ده واسطه؛ یعنی شاگردان علامه این معارف را رقیق کنند و در دسترس مردم قرار دهند تا مردم از برکات المیزان استفاده کنند. 🔸آن چیزی که مستقیماً جامعه را می‌سازد اخلاق است، وگرنه حضرت برای تتمیم مسائل فقهی هم آمده، اخلاقی هم آمده، فلسفی هم آمده، تفسیری هم آمده و نفرمود «بعثت لاتمّم مطالب العلوم، معارف العلوم» و مانند آن ... 🔹درس خارج تفسیر /سوره صافات، آیات 99 الی 111
✅ عالم و غیر عالم مساوی نیستند، امّا کدام عالم و کدام ؟ 🔸فرمود «یَرْفَعِ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» ... رفعت مؤمن غیر عالم «بالدّرجة» است و رفعت مؤمنِ عالم «بالدّرجات» است ... اینها چندین درجه دارند، او یک درجه دارد. 🔸این درست است که «لایستوی» (هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ)؛ اما طرف دیگر قضیه این است که عالم و غیر عالم مساوی نیستند، تحمّل عالم باید بیشتر باشد، مسؤولیت عالم باید بیشتر باشد، صبر عالم باید بیشتر باشد، حوصله عالم باید بیشتر باشد ... 🔸عالم و غیر عالم مساوی نیستند، چه در بُعد اثبات، چه در بُعد سلب. 🔸عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ یعنی درجات عالم زیاد است؛ عالم و غیر عالم مساوی نیستند، مسؤولیت عالم ‌ بیشتر است. 🔸اینکه گفتند عالم لبه جهنم حرکت می‌کند که افتادن همان و سقوط همان و جاهل هفتاد متری ـ ذراع یا ذرع ـ حرکت می‌کند افتان و خیزان، ممکن است چندین بار برخیزد و توبه کند، سرّش همین است. 🔸عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ یعنی او مسؤول است؛ صبر و حوصله و تحمّل او بیشتر است ... 🔸عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ در فضیلت، عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ در مسؤولیت، لزوم تحمّل و لزوم صبر و مانند آن، عالم و غیر عالم مساوی نیستند ... 🔸عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ چه در بخش اثبات، چه در بخش نفی. 🔸دو مطلب را اینجا کنار هم ذکر می‌کند: یکی اینکه علم و عمل باید با هم باشد و اگر علمِ معاش محض باشد، می‌شود تکاثر، [امّا] علم معاش باشد که زمینه کوثر را فراهم کند، خیر است. 🔸چون وقتی فرمود عالم و غیر عالم یکسان نیستند که اوّل آن نماز شب را ذکر کرد، سجده و قیام را ذکر کرد، «آناء اللیل» را ذکر کرد، «قانتاً لله» را ذکر کرد؛ بعد فرمود عالم و غیر عالم یکسان نیستند. 🔸اگر کسی اهل سجده و قیام و «آناء اللیل» و قانت و مانند آن نباشد، «چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا» (🔺) ؛ تمام این خطرات جهانی برای همین عالمان بی عمل است، این بمب را عالم بی عمل می‌سازد؛ این تخریب در جنگ جهانی اول و دوم را عالم بی عمل انجام داد. 🔸گناه افراد غیر عالم محدود است، اما عالمان که بی عمل باشند، گناه آنها وسیع است. 🔹درس تفسیر /سوره مبارکه «زمر»، آیات 7 الی 9 ↙️پی نوشت: 🔺- سنایی، دیوان اشعار، قصیده7؛ «چو آموختی از حرص آن‌گه ترس کاندر شب *** چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا».
✅ بررسی فعل خدا، دینی نیست؟ 🔸در بحث های قبلی که گفتیم علم، دینی است ... 🔸یک وقت علمِ انسان در این است که من چه کار کنم، مثل سینما که علم آن‌ها این است که من چطور بازی کنم؛ من بازی کنم یا هنرنمایی کنم، این می‌تواند دینی باشد، می‌تواند غیر دینی؛ برای اینکه درباره فعل انسان بحث می‌کند. 🔸اما علوم دیگر، فیزیک، شیمی، ریاضی، تمام علوم تجربی و تمام علوم انسانی، این‌ها درباره حقایق خارجیه است. 🔸در جهان هستی چیزی جز فعل خدا نیست؛ در جهان هستی خدا هست و اسما، اوصاف، افعال، اقوال و آثار او. 🔸در عالم غیر از این چیز دیگر نیست؛ بخشی از این‌ها به شیمی و فیزیک برمی‌گردد، بخشی به ریاضی برمی‌گردد، بخشی به علم کلام برمی‌گردد، بخشی به علم فلسفه برمی‌گردد، بخشی به عرفان نظری برمی‌گردد ... علم آن است که به واقع تعلّق بگیرد، واقع هم فعل خداست، بررسی فعل خدا هم فرض ندارد که دینی نباشد ... 🔸دو نظر خیلی متفاوت صد درصد مباین هم است: یکی اینکه آنها می‌گویند علم، دینی و غیر دینی ندارد علم، دینی نیست؛ ولی عاِلم ممکن است مسلمان باشد، ممکن است کافر؛ اما نظر دوم آن است که خیر، علم فقط دینی است، عاِلم ممکن است مسلمان باشد، ممکن است کافر. 🔸حالا اگر کافری آمده درباره حضرت امیر دارد بحث می‌کند که علی‌بن‌ابی‌طالب(سلام الله علیه) در این مدت چه کارهایی کرده است، تحقیق و پژوهش علم او دینی است، ولو آن عاِلم کافر است. 🔸کسی درباره امام صادق(سلام الله علیه) دارد بحث می‌کند، بحث درباره فعل، قول، روش و سیره امام، این علم، علم دینی است، ولو عاِلم کافر باشد. 🔸چیزی در جهان نیست، مگر فعل خدا؛ بحث درباره فعل خدا، مثل بحث درباره قول خدا، دینی است. 🔸الآن ما که داریم تفسیر بحث می‌کنیم، چرا علم ما دینی است؟ برای اینکه بگوییم خدا چنین گفت؛ آن استاد دانشگاه هم می‌گوید خدا چنین کرد، فرض ندارد ما علمی داشته باشیم غیر دینی. 🔸عاِلم بله، ممکن است کافر باشد، چون قبول ندارد که این کار، کار خداست و قبول ندارد که فعل، فعل خداست؛ بله او ممکن است کافر باشد. ◀️ پرسش: استاد! ممکن است طبیعت چنین کرده باشد؟ 🔸پاسخ: بله، چون طبیعت چنین کرد، خیال می‌کند طبیعت کرد، در حالی که کار، کار خداست، چون نمی‌داند که چه کسی کرد، خود این عالم می‌شود کافر وگرنه فعل، فعل خداست. 🔸اگر فعل، فعل خداست، بحث درباره فعل خدا فرض ندارد دینی نباشد؛ منتها او نمی‌داند که فاعل آن کیست، می‌شود کافر وگرنه آنچه در عالم هست فعل خداست، قول خداست. 🔸حالا کافری درباره قرآن شناسی بحث می‌کند؛ کم نیستند کفّاری که درباره قرآن شناسی اظهار نظر کردند، قرآن را شناختند، چند تا سوره دارد، چند تا آیه دارد، چند تا امر و نهی دارد، درباره چه چیز بحث می‌کند، حقوق آن چیست، این علم، علم دینی است، ولو آن عالم کافر باشد. 🔸آنها می‌گویند علم سکولار است، دینی و غیر دینی ندارد؛ ولی عالم ممکن است مسلمان باشد یا غیر مسلمان. 🔸اینها علم را واقعاً نشناختند؛ علم، بررسی فعل خداست. 🔸آنجا که بررسی فعل انسان است، مثل سینما و امثال این‌ها، بله آنجا ممکن است که خود آن علم دینی باشد یا غیر دینی؛ برای اینکه بحث در این است که این آقا چه کار بکند، این آقا اگر بر طبق کتاب و سنّت انجام بدهد، می‌شود دینی، اگر غیر کتاب و سنّت است می‌شود غیر دینی. 🔸علمی که به فعل انسان برمی‌گردد، این می‌تواند دو گونه باشد، اما علمی که به «فعل الله» برمی‌گردد، این دیگر نمی‌تواند دو گونه باشد ... 🔸یک وقت است که این‌ها اوهام خودشان را انسان می‌دانند، خیالات و برداشت خودشان را انسان می‌دانند، این اصلاً علم نیست. 🔸آنچه واقعیت است، واقعیت انسان، واقعیت روح، واقعیت جامعه، واقعیت اقتصاد که در خارج حقیقت دارد، بله، این دینی است. 🔸اما این‌ها در اثر بیراهه رفتن، مبادی و منابع را از دست دادند؛ بخشی از اینها اصلاً علم نیست. 🔹درس تفسیر /سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18