eitaa logo
معارف
29 دنبال‌کننده
21 عکس
93 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ از آنچه گذشت روشن شد كه: 1⃣ چرا در ميان همه صفات خداى تعالى خصوص صفت: ()و ()و () را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد: اول ربوبيت، بعد مالكيت، و در آخر الوهيت؟ و گفتيم ربوبيت صفات خدا به انسان است و در آن است، زيرا عنايتى كه خداى تعالى در او دارد، از ساير مخلوقات است. 🍁🍁🍁🍁🍁 علاوه بر اين اصولا ولايت، امرى است مانند پدر كه فرزند را تحت پر و بال ولايت خود تربيت مى كنند. و ملك از ربوبيت و ولايت آن است، همچنان كه در مثل فرزندى كه دارد كارى به پادشاه ندارد، بله اگر سرپرست شد به اداره آن پادشاه مراجعه مى كند، تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله تر است. همچنان كه مى بينيم پادشاه ملت را زير پر و بال خود مى گيرد. 🍁🍁🍁🍁🍁 مرحله اى است كه در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از درونى است، نه طبيعت مادى. به همين جهت در سوره مورد بحث از ربوبيت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد، و در آخر ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه را بياد مى آورد. مى فرمايد: (قل اعوذ برب الناس1⃣ ملك الناس2⃣ اله الناس3⃣ ). 🍁🍁🍁🍁🍁 2⃣ روشن گرديد كه: چرا جمله هاى (رب الناس)، (ملك الناس)، (اله الناس) را و بدون واو عاطفه آورد، خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت و سببى در دفع شر است، پس خداى تعالى سبب مستقل شر است، بدين جهت كه است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه است، پس او از هر جهت كه اراده شود سبب است. 🍁🍁🍁🍁🍁 3⃣و نيز با اين بيان روشن گرديد كه چرا (كلمه) ناس بار تكرار شد؟ با اينكه مى توانست بفرمايد: (قل اعوذ برب الناس و الههم و ملكهم ) چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اينكه اين سه هر يك به تنهايى ممكن است پناهنده قرار گيرد، بدون اينكه پناهنده احتياج داشته باشد به اينكه آن دو جمله ديگر را كه مشتمل بر دو صفت ديگر است به زبان آورد. 🍁🍁🍁🍁🍁 همچنان كه در قرآن فرموده: خداى تعالى دارد، به هر يك بخواهيد مى توانيد او را بخوانيد. اين بود ما درباره آيات اين سوره. ولى در توجيه هر يك از سوالهاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند.
🍁 بحث روایتی سوره توحید🍁 ✳️تفسیرالمیزان ⬅️ در اصول به سند خود از بن قاسم جعفرى روايت آورده كه گفت: به امام ابى جعفر دوم الائمه (ع) عرضه داشتم: كلمه چه معنايى دارد، فرمود به معناى است، يعنى كه موجودات عالم در كوچك و بزرگ به او ميكنند و اويند. 🍁🍁🍁🍁🍁 : و در كلمه (صمد) معانى ديگرى از اهل بيت (ع) روايت شده، از آن جمله امام (ع) فرمود: به معناى و است كه سايرين او را كنند، سيدى كه او هيچ آمر و ناهى نباشد. و از بن على (ع) روايت شده كه فرموده است: كسى و چيزى را گويند كه ندارد، و نيز به كسى گويند كه ، و همچنين به كسى گفته مى شود كه بوده و لا يزال خواهد بود. و از امام (ع) نقل شده كه فرمود: كسى است كه هر گاه چيزى را كند تنها بگويد: آن چيز موجود شود. و باز صمد به معناى كسى است كه موجودات را الگوى قبلى خلق كرده، آنها را و به مختلف و ازواج خلق كرده، كسى است كه در و نداشتن يگانه است، و نيز در نداشتن شكل و مثل و شريك است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و اصل در معناى همان معنايى است كه از جعفر دوم (ع) نقل كرديم، چون در معناى آن از مفهوم قصد گرفته شده بود، و بنابراين، معانى ديگر و اى كه از (ع) نقل شد تفسير به معناى اصلى است، چون همه آنها از لوازم بودن خداى تعالى است، آرى خداى تعالى است كه هر موجودى در هر كه دارد به سوى او رجوع دارد، و خود او دچار حاجتى نمى شود. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در كتاب از بن وهب قرشى از امام (ع) از آباى گرامى اش (ع) روايت آورده كه اهل به بن على (ع) اى نوشته، و در آن از كلمه() پرسيدند، حضرت در پاسخشان اين نامه را به ايشان نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم اما بعد، مبادا در كريم كنيد. و در آن راه نيندازيد، و بدون و از روى و درباره آن چيزى مگوييد، كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدم كه مى فرمود: كسى كه بدون در باره قرآن سخن بگويد، او پر از خواهد بود، و خداى سبحان كلمه () را تفسير كرده، بعد از آنكه فرمود: (الله احد الله الصمد)، آن را با آيه بعد تفسير نموده، فرمود: (لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد). 🍁🍁🍁🍁🍁 و باز در آن كتاب در از المومنين(ع) آمده كه فرمود: عزوجل كسى است كه از كسى نشده تا در شريكى داشته باشد، و خود نمى شود تا موروثى از بين رفتنى باشد. و در كتاب در خطبه اى از آن جناب آمده كه فرمود: تعالى از آن است كه داشته باشد تا به آن كفو شود. : در اين معانى كه تاكنون از روايات نقل كرديم روايات ديگرى نيز هست.
🍁 بحث روايتى سوره نصر🍁 ✳️تفسیر المیزان ✅چند مربوط به سوره نصر ⬅️ : شايد منظور از سوره و به طور بوده، كه در اين صورت ندارد كه بعضى آيات ساير سوره ها از اين سوره نازل شده باشد. 🍁🍁🍁🍁🍁 ✅ داستان : 🔹در در داستان فتح مكه آمده: از آنكه در سال رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با قريش نمود، يكى از صلح اين بود كه هر و هر عرب بخواهد مى تواند در رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شود، و هر كس و هر قبيله بخواهد مى تواند داخل در عهد گردد، قبيله به عهد و عقد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) ، و قبيله در عقد و پيمان قريش در آمد، و اين دو قبيله از بود. 🍁🍁🍁🍁🍁 در اين بين ميان بنى بكر و خزاعه اتفاق افتاد، و بنى بكر را با دادن كمك كردند، ولى آشكارا كمك ندادند به جز افراد، از آن جمله بن ابى جهل و بن عمرو كه و به كمك بنى بكر رفتند. ناگزير بن سالم خزاعى بر مركب خود شد و به نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شتافت، و اين در هنگامى بود كه مسأله فتح مكه بر سر افتاده بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در در بين مردم بود، عمرو بن سالم و اين اشعار را : 🍃لا هم انى ناشد محمدا حلف ابينا و ابيه الاتلد ان قريشا اخلفوك الموعدا و نقضوا ميثاقك الموكدا و قتلونا ركعا و سجدا🍃 ترجمه:🍂بارالها باش من به (ص) اطلاع دادم، و او را به طلبیدم، و به سوگندهای که نیاکان ما و نیاکان او مقدسش می شمردند دادم که درباره ات کردند و عهد تو را نمودند و ما را در حال و کشتند.🍂 🍁🍁🍁🍁🍁 رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى بس است سپس برخاست و به خانه همسرش رفت و فرمود: برايم آماده ساز، آنگاه شروع كرد به و شستشوى خود، و مى فرمود: نشوم اگر - خويشاوندان عمرو بن سالم - را يارى نكنم، آنگاه از بديل بن ورقاء با حركت كرده نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آنها هم آنچه از بكر و كشيده بودند و يارى قريش از بنى بكر را به اطلاع آن حضرت رسانده به طرف برگشتند.