🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ از آنچه گذشت روشن شد كه:
1⃣ چرا در ميان همه صفات خداى تعالى خصوص #سه صفت:
(#ربوبيت)و (#مالكيت)و (#الوهيت) را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد:
اول ربوبيت،
بعد مالكيت،
و در آخر الوهيت؟
و گفتيم ربوبيت #نزديكترين صفات خدا به انسان است و #ولايت در آن #اخص است، زيرا عنايتى كه خداى تعالى در #تربيت او دارد، #بيش از ساير مخلوقات است.
🍁🍁🍁🍁🍁
علاوه بر اين اصولا ولايت، امرى #خصوصى است مانند پدر كه فرزند را تحت پر و بال ولايت خود تربيت مى كنند. و ملك #دورتر از ربوبيت و ولايت آن است، همچنان كه در مثل فرزندى كه #پدر دارد كارى به پادشاه ندارد، بله اگر #بى سرپرست شد به اداره آن پادشاه مراجعه مى كند، تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله #عمومى تر است. همچنان كه مى بينيم پادشاه #تمام ملت را زير پر و بال خود مى گيرد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#واله مرحله اى است كه در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به #معبود مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از #اخلاص درونى است، نه طبيعت مادى. به همين جهت در سوره مورد بحث #نخست از ربوبيت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد، و در آخر #عالى ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه #بندگى را بياد مى آورد. مى فرمايد:
(قل اعوذ برب الناس1⃣ ملك الناس2⃣ اله الناس3⃣ ).
🍁🍁🍁🍁🍁
2⃣ روشن گرديد كه: چرا جمله هاى (رب الناس)، (ملك الناس)، (اله الناس) را #متصل و بدون واو عاطفه آورد، خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت #الوهيت و #سلطنت سببى #مستقل در دفع شر است، پس خداى تعالى سبب مستقل #دفع شر است، بدين جهت كه #رب است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه #ملك است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه #اله است، پس او از هر جهت كه اراده شود سبب #مستقل است.
🍁🍁🍁🍁🍁
3⃣و نيز با اين بيان روشن گرديد كه
چرا (كلمه) ناس #سه بار تكرار شد؟
با اينكه مى توانست بفرمايد:
(قل اعوذ برب الناس و الههم و ملكهم )
چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اينكه اين سه #صفت هر يك به تنهايى ممكن است #پناه پناهنده قرار گيرد، بدون اينكه پناهنده احتياج داشته باشد به اينكه آن دو جمله ديگر را كه مشتمل بر دو صفت ديگر است به زبان آورد.
🍁🍁🍁🍁🍁
همچنان كه در #صريح قرآن فرموده:
خداى تعالى #اسمائى_حسنى دارد، به هر يك بخواهيد مى توانيد او را بخوانيد.
اين بود #توجيهات ما درباره آيات اين سوره.
ولى #مفسرين در توجيه هر يك از سوالهاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند.
🍁بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید🍁
لم يلد و لم يولد3⃣
و لم يكن له كفوا احد4⃣
✳️تفسیرالمیزان
🔹 اين #دو آيه كريمه از #خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كند كه چيزى را #بزايد. و يا به عبارت ديگر ذاتش #متجزى شود، و جزئى از #سنخ خودش از او #جدا گردد. چه به آن معنايى كه #نصارى درباره #خداى تعالى و #مسيح مى گويند، و چه به آن معنايى كه #وثنى مذهبان #بعضى از آلهه خود را #فرزندان_خداى سبحان مى پندارند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين #دو آيه از خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كنند كه #خود او از چيزى متولد و #مشتق شده باشد، حال اين تولد و اشتقاق به #هر_معنايى كه اراده شود، چه به آن #نحوى كه وثنيت درباره خدايان خود گفته اند، كه بعضى اله #پدر و بعضى ديگر اله #مادر و بعضى ديگر اله #فرزند است، و چه به نحوى ديگر.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين معنا را #نفى مى كنند كه براى خداى تعالى #كفوى باشد كه برابر او در #ذات و يا در #فعل باشد، يعنى #مانند خداى تعالى #بيافريند و #تدبير نمايد، و احدى از صاحبان اديان و غير ايشان قائل به وجود كفوى در #ذات خدا نيست، يعنى #احدى از دين داران و بى دينان نگفته كه #واجب الوجود (عز اسمه ) #متعدد است، و اما در #فعل يعنى تدبير، #بعضى قائل به آن شده اند، مانند وثنى ها كه براى خدايان خود الوهيت و تدبير #قائل شدند، حال چه خداى #بشرى مانند فرعون و نمرود كه ادعاى الوهيت كردند، و چه #غير_بشرى.
🍁🍁🍁🍁🍁
و #۲ملاك در #كفو بودن در نظر آنان اين است كه براى اله و معبود خود #استقلال در تدبير قائلند و مى گويند: الله تعالى #تدبير فلان ناحيه #عالم را به فلان #معبود واگذار نموده و او #فعلا مستقل در تدبير آن ناحيه است، همانطور كه خود خداى تعالى #مستقل در تدبير آن ارباب و آلهه است، و او #رب_الارباب و اله الالهه است. و اگر #برابرى در صفات را نشمرديم، براى آن بود كه #صفت، يا صفت #ذات است يا صفت #فعل، صفت ذات كه #عين ذات است و صفت فعل هم از فعل #انتزاع مى شود.
🍁بیان آیات 4⃣و 5⃣و 6⃣ سوره کافرون🍁
و لا انا عابد ما عَبدتُم 4⃣
و لا انتم عابدون ما اعبد5⃣
لَکم دینُکم وَلی دین6⃣
✳️ تفسیر المیزان
⬅️اين #دو آيه #تكرار مضمون دو آيه #قبل است كه به منظور #تأكيد آن تكرار شده، نظير تكرارى كه در آيه (كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون)
«تکاثر، آیات ۳،۴»
آمده، و نيز تكرارى كه در آيه (فقتل كيف قدر ثم قتل كيف قدر )
«مدثر، آیات ۱۹, ۲۰»
آمده است.
🍁🍁🍁🍁🍁
⬅️بعضى از مفسرين در #توجيه اينكه چرا #بين دو موصول #فرق نگذاشت، گفته اند: #مصدريه است، و معناى آيه اين است كه #خلاصه نه من #شريك شما در پرستش هستم و نه شما شريك منيد، نه در #عبادت مشتركيم و نه در #معبود، چون معبود من خداى تعالى است، و معبود شما #بت است، عبادت من عبادتى است كه خدا #تشريعش كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان از در #جهل و افتراء #بدعت نهاده ايد.
🍁🍁🍁🍁🍁
بنابراين توجيه، #دو آيه مورد بحث #تكرار و #تأكيد دو آيه قبل #نيستند، ولى #عيبى كه در اين توجيه است اين است كه از نظر عبارت آيه #بعيد به ذهن مى رسد.
🍁🍁🍁🍁🍁
لَكُم دينُكُم وَلىَ ديٖن6⃣
🔹اين آيه به #حسب معنا #تأكيد مطلب گذشته، يعنى #مشترك نبودن #پيامبر و #مشركين است، و #لام در (لكم ) و در (لى) لام #اختصاص است، میفرمايد: دين شما كه همان #پرستش_بتها است #مخصوص خود شما است، و به من #تعدى نمى كند، و #دين من نيز مخصوص خودم است، شما را فرا نمی گيرد.
🍁🍁🍁🍁🍁
در اينجا #ممكن است به #ذهن كسى برسد كه اين آيه مردم را در #انتخاب دين #آزاد كرده، مى فرمايد هر كس #دلش خواست دين #شرك را انتخاب كند، و هر كس خواست دين #توحيد را برگزيند. و يا به #ذهن برسد كه آيه شريفه مى خواهد به #رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) #دستور دهد كه #متعرض دين مشركين نشود. وليكن #معنايى كه ما براى آيه كرديم اين #توهم را #دفع مى كند، چون گفتيم آيه شريفه در #مقام اين است كه بفرمايد شما به دين من #نخواهيد گرويد و من نيز به دين شما نخواهم گرويد، و اصولا دعوت #حقه اى كه قرآن #متضمن آن است، اين توهم را #دفع مى کند.