🍁بیان آیات (۴_۶) سوره ناس🍁
الذی یوسوس فی صدور الناس5⃣
✳️تفسیرالمیزان
⬅️ اين جمله #صفت (وسواس خناس ) است و مراد از (صدور ناس ) #محل_وسوسه_شيطان است، چون #شعور و ادراك آدمى به حسب استعمال شايع، به #قلب آدمى نسبت داده مى شود كه در قفسه #سينه قرار دارد، و قرآن هم در اين باب فرموده : (و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور).
🍁🍁🍁🍁🍁
من الجنه و الناس6⃣
اين جمله #بيان (وسواس خناس ) است، و در آن به اين معنا اشاره شده كه بعضى از مردم كسانى هستند كه از شدت #انحراف، #خود شيطانى شده و در زمره شيطانها قرار گرفته اند، همچنان كه قرآن در جاى ديگر نيز فرموده:
(شياطين الانس و الجن ).
و اما اينكه بعضى گفته اند كه كلمه (#ناس ) هم بر جماعتى از #انسانها اطلاق مى شود و هم بر جماعتى از #جن، و جمله (من الجنه و الناس) بيانگر اين معناى #اعم است، سخنى است بى دليل كه نبايد بدان اعتناء نمود.
🍁🍁🍁🍁🍁
همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه: كلمه (والناس) #عطف است بر كلمه (وسواس)، و معناى عبارت اين است كه:
پناه مى برم به خدا از شر وسواس خناس كه از طائفه جن هستند، و از شر مردم.
چون اين معنايى است كه همه مى دانند از فهم بدور است.
🍁بیان آیه (۱) سوره توحید🍁
🔹بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد1⃣
✳️تفسیرالمیزان
🔹كلمه (#الله) مورد #اختلاف واقع شده، #حق آن است كه (علم به #غلبه) براى خداى تعالى است، يعنى #قبلا در زبان عرب اسم #خاص براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد #بيش از ساير موارد شد، به خاطر همين #غلبه استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، همچنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام #خاصى دارند.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅فرق بين (#احد) و (#واحد) و #معناى احد بودن خداى تعالى
⬅️ كلمه (احد) #صفتى است كه از ماده (#وحدت) گرفته شده، همچنان كه كلمه (واحد) نيز #وصفى از اين ماده است، چيزى كه هست، بين احد و واحد #فرق است، كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه #قابل_كثرت و #تعدد نباشد، نه در #خارج و نه در #ذهن، و اصولا داخل اعداد نشود، به #خلاف كلمه واحد كه هر واحدى يك #ثانى و #ثالثى دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با #انضمام به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش #دومى فرض شود، باز #خود همان است و چيزى بر او اضافه نشده.
🍁🍁🍁🍁🍁
⬅️ مثالى كه بتواند تا #اندازه اى اين فرق را روشن سازد اين است كه:
وقتى مى گويى (#احدى از قوم نزد من نيامده )، در حقيقت هم آمدن يك نفر را #نفى كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را.
اما اگر بگويى: (#واحدى از قوم نزد من نيامده ) #تنها و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده اى، و #منافات ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين #تفاوت كه بين #دو كلمه هست، و به خاطر همين معنا و #خاصيتى كه در كلمه (احد) هست، مى بينيم اين كلمه در #هيچ كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى #استعمال نمى شود، (و #هيچ وقت گفته نمى شود: جاءنى احد من القوم - احدى از قوم نزد من آمد)
بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است #منفى، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام #ايجابى استعمال مى شود.
🍁بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید🍁
لم يلد و لم يولد3⃣
و لم يكن له كفوا احد4⃣
✳️تفسیرالمیزان
🔹 اين #دو آيه كريمه از #خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كند كه چيزى را #بزايد. و يا به عبارت ديگر ذاتش #متجزى شود، و جزئى از #سنخ خودش از او #جدا گردد. چه به آن معنايى كه #نصارى درباره #خداى تعالى و #مسيح مى گويند، و چه به آن معنايى كه #وثنى مذهبان #بعضى از آلهه خود را #فرزندان_خداى سبحان مى پندارند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين #دو آيه از خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كنند كه #خود او از چيزى متولد و #مشتق شده باشد، حال اين تولد و اشتقاق به #هر_معنايى كه اراده شود، چه به آن #نحوى كه وثنيت درباره خدايان خود گفته اند، كه بعضى اله #پدر و بعضى ديگر اله #مادر و بعضى ديگر اله #فرزند است، و چه به نحوى ديگر.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين معنا را #نفى مى كنند كه براى خداى تعالى #كفوى باشد كه برابر او در #ذات و يا در #فعل باشد، يعنى #مانند خداى تعالى #بيافريند و #تدبير نمايد، و احدى از صاحبان اديان و غير ايشان قائل به وجود كفوى در #ذات خدا نيست، يعنى #احدى از دين داران و بى دينان نگفته كه #واجب الوجود (عز اسمه ) #متعدد است، و اما در #فعل يعنى تدبير، #بعضى قائل به آن شده اند، مانند وثنى ها كه براى خدايان خود الوهيت و تدبير #قائل شدند، حال چه خداى #بشرى مانند فرعون و نمرود كه ادعاى الوهيت كردند، و چه #غير_بشرى.
🍁🍁🍁🍁🍁
و #۲ملاك در #كفو بودن در نظر آنان اين است كه براى اله و معبود خود #استقلال در تدبير قائلند و مى گويند: الله تعالى #تدبير فلان ناحيه #عالم را به فلان #معبود واگذار نموده و او #فعلا مستقل در تدبير آن ناحيه است، همانطور كه خود خداى تعالى #مستقل در تدبير آن ارباب و آلهه است، و او #رب_الارباب و اله الالهه است. و اگر #برابرى در صفات را نشمرديم، براى آن بود كه #صفت، يا صفت #ذات است يا صفت #فعل، صفت ذات كه #عين ذات است و صفت فعل هم از فعل #انتزاع مى شود.