eitaa logo
معارف
28 دنبال‌کننده
21 عکس
87 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁بیان آیه (۲) سوره توحید🍁 الله الصمد2⃣ ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️و اما اينكه چرا كلمه () ذكر شد، با اينكه ممكن بود بفرمايد: (قل هو الله احد و صمد)؟ اين تكرار براى اشاره به اين معنا بوده كه هر يك از جمله (هو الله احد) و (الله الصمد) كافى در خداى تعالى است، چون ، مقام معرفى خدا به وسيله است كه خود او باشد، پس معنا چنين است كه به خداى تعالى حاصل مى گردد چه از جمله (هو الله احد) و چه از شنيدن (الله الصمد) چه آنجور و شود و چه اينجور. 🍁🍁🍁🍁🍁 و اين آيه شريفه در عين حال هم به وسيله صفات ، خداى تعالى را كرده، و هم به وسيله صفات . جمله (الله احد) را به صفت توصيف كرده، كه احديت ذات است. و جمله (الله الصمد) او را به صفت توصيف كرده كه صفت است، چون گفتيم صمديت عبارت از اين است كه هر چيزى به سوى او مى شود. 🍁🍁🍁🍁🍁 از گفته اند: كلمه () به معناى هر چيز است كه جوفش نباشد، و در نتيجه نه و نه و نه و نه بياورد و نه از كسى شود. كه بنابر اين ، جمله (لم يلد و لم يولد) تفسير كلمه () خواهد بود.
🍁بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید🍁 لم يلد و لم يولد3⃣ و لم يكن له كفوا احد4⃣ ✳️تفسیرالمیزان 🔹 اين آيه كريمه از تعالى اين معنا را مى كند كه چيزى را . و يا به عبارت ديگر ذاتش شود، و جزئى از خودش از او گردد. چه به آن معنايى كه درباره تعالى و مى گويند، و چه به آن معنايى كه مذهبان از آلهه خود را سبحان مى پندارند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز اين آيه از خداى تعالى اين معنا را مى كنند كه او از چيزى متولد و شده باشد، حال اين تولد و اشتقاق به كه اراده شود، چه به آن كه وثنيت درباره خدايان خود گفته اند، كه بعضى اله و بعضى ديگر اله و بعضى ديگر اله است، و چه به نحوى ديگر. 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز اين معنا را مى كنند كه براى خداى تعالى باشد كه برابر او در و يا در باشد، يعنى خداى تعالى و نمايد، و احدى از صاحبان اديان و غير ايشان قائل به وجود كفوى در خدا نيست، يعنى از دين داران و بى دينان نگفته كه الوجود (عز اسمه ) است، و اما در يعنى تدبير، قائل به آن شده اند، مانند وثنى ها كه براى خدايان خود الوهيت و تدبير شدند، حال چه خداى مانند فرعون و نمرود كه ادعاى الوهيت كردند، و چه . 🍁🍁🍁🍁🍁 و #۲ملاك در بودن در نظر آنان اين است كه براى اله و معبود خود در تدبير قائلند و مى گويند: الله تعالى فلان ناحيه را به فلان واگذار نموده و او مستقل در تدبير آن ناحيه است، همانطور كه خود خداى تعالى در تدبير آن ارباب و آلهه است، و او و اله الالهه است. و اگر در صفات را نشمرديم، براى آن بود كه ، يا صفت است يا صفت ، صفت ذات كه ذات است و صفت فعل هم از فعل مى شود.
🍁بيان آیه 3⃣ سوره نصر🍁 فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا3⃣ 🔹از آنجايى كه اين نصرت و فتح خداى تعالى نسبت به ، و است و به عبارتى ديگر اين نصرت و فتح باطل و حق بود، مناسب بود كه از جهت اول _ سخن از و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت - كه نعمت بزرگى است - سخن از و ثناى او برود، و به همين جهت به آن جناب دستور داد تا خدا را با تسبيح گويد. 🍁🍁🍁🍁🍁 البته در اين ميان براى توجيه و مناسبت اين دستور هست، و آن اين است كه حق عزوجل كه رب عالم است، بر بنده اش اين است كه او را با ذكر كند و بياد نقص و حاجت خود بيفتد، و چون باعث شد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از گرفتاريهايى كه در از بين بردن و ريشه داشت حاصل كند، دستورش داد که از این به که بيشتر است، به جلال خدا - كه او است - و - كه حمد او است و و حاجت خودش، كه است - بپردازد، و استغفار در مثل رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كه آمرزيده هست، درخواست است، چون به مغفرت از نظر مثل احتياج به مغفرت است، (دقت فرماييد). و اين استغفار از ناحيه آن جناب شكرگزارى است. 🍁🍁🍁🍁🍁 (انه كان توابا) - اين جمله به استغفار را مى كند، و در حال تشويق و هم هست.
🍁 بحث روايتى سوره کافرون🍁 ✳️ تفسیر المیزان 🔹در آمده كه جرير، ابن ابى حاتم، و ابن انبارى در كتاب ()، از سعيد بن ميناء مولاى ابى البخترى روايت كرده اند كه گفت: بن مغيره و بن وائل و بن مطلب و بن خلف رسول خدا (ص) را ديدند و گفتند: اى محمد بيا را روى هم بريزيم، ما خداى تو را بپرستيم و تو خدايان ما را در نتيجه و كدورت بين ما بر طرف شود، همه در پرستش معبودها باشيم، و بالاخره يا معبود ما حق است و يا معبود تو، اگر معبود ما حق و تر بود سر تو بى كلاه نمانده، و از عبادت آنها برده اى، و اگر معبود تو حق و صحيح تر از معبود ما باشد سر ما نمانده، از پرستش او بهره مند شده ايم. در پاسخ اين پيشنهاد خداى تعالى اين کافرون را نازل كرد كه بگو: هان اى كفار! من نمى پرستم آنچه را كه شما مى پرستيد، تا آخر سوره. 🍁🍁🍁🍁🍁 : مرحوم شيخ در به سند خود از از عده اى از اصحاب قريب به اين معنا را روايت كرده. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در تفسير از پدرش از ابى عمير روايت كرده كه گفت: از ابى جعفر احول از سوره مورد بحث سؤال كرد، كه مگر يك سخنگوى اينطور حرف مى زند كه در يك سطر مطلبى را بگويد و تكرار كند؟ ابى جعفر احول جوابى از اين اشكال نداشت. به طرف روان شد، و در مدينه از امام (عليه السلام) پرسيد حضرت فرمود: نزول اين سوره و مطلبش اين بود كه قريش به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كرده بود، بيا تا بر سر پرستش خدايان اى كنيم، تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را، يك سال تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را، خداى تعالى در پاسخشان سخن آنان را يعنى را بكار برد، آنها گفته بودند يك سال تو خدايان ما را عبادت كن در پاسخ فرمود: (لا اعبد ما تعبدون) آنها گفته بودند و يك سال ما خدای تو را. در پاسخشان فرمود: (و لا انتم عابدون ما اعبد لكم دينكم و لى دين ). 🍁🍁🍁🍁🍁 احول وقتى اين پاسخ را شنيد نزد شاكر رفت، و جواب را بدو گفت. ابوشاكر گفت: اين جواب مال تو نيست اين را از بدينجا حمل كرده، (يعنى تو نزد بن محمد رفته اى و را از او گرفته اى). 🍁🍁🍁🍁🍁 : تكرار در كلام قريش اين است كه بيا تا به يك سال تو خدايان ما را و يك سال ما خداى تو را بپرستيم.